newspart/index2
اندیشه سیاسی امام خمینی / اندیشه سیاسی/اندیشه سیاسی اسلام
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
متهم شدن انقلاب به «دیکتاتوری نعلین»

انتخابات واقعاً نعمت بزرگی است. این هم از برکات نگاه روشن و عمیق امام بزرگوار ما بود. کسانی در همان زمان بودند که معتقد بودند [وقتی‌] حکومت اسلامی است، انتخابات لزومی ندارد؛ امام فرمود نه، انتخابات باید باشد و منشأ اثر باشد، مردم تصمیم بگیرند، مردم انتخاب کنند و آنچه مردم میخواهند بشود. نتیجه‌ی این سیاست، این شد که مردم در کنار انقلاب و در وسط میدان باقی ماندند و تا امروز بحمدالله باقی مانده‌اند؛ چون خود مردمند که دارند انتخاب میکنند، خود مردمند که دارند تصمیم میگیرند. انتخابات نعمت بزرگی است.

دشمنان ما که حاضرند برای خاطر تشفّی قلبهای سیاه و تاریکشان، شب را روز، و روز را شب جلوه بدهند، کشور را متّهم میکنند به دیکتاتوری و این حرفها. زمان امام (رضوان‌الله‌علیه) هم میگفتند، اوایل انقلاب هم میگفتند: «دیکتاتوری نعلین». نعلین اصلاً قابل دیکتاتوری نیست! طبیعت نعلین طبیعت دیکتاتوری نیست؛ آن طبیعت چکمه است که طبیعت دیکتاتوری است. امام فرمود که ولایت فقیه جلوی دیکتاتوری را میگیرد؛ این فرمایش امام بود و خیلی حرف عمیق و پُرمغزی است؛ واقع قضیّه هم همین است. انتخابات از جمله‌ی چیزهایی است که بحمدالله [در جمهوری اسلامی‌] هست. ما این‌همه هم انتخابات داشته‌ایم [امّا] دشمنان ما هم دریغ نکردند از اینکه بگویند اینجا دیکتاتوری است. [درحالی‌که] دیکتاتورهای منطقه رفیقهای خودشان هستند و بر سرِ خوان غارت و یغمای ملّتها با هم شریکند و سهیمند، به آنها چیزی نمیگویند -مثل همین دولتهایی که مشاهده میکنید و می‌بینید و میدانید- امّا جمهوری اسلامی را متّهم میکنند. اگر انتخابات نبود، این دیگر تهمت نبود [بلکه] واقعیّت میشد؛ یعنی اگر حقیقتاً از مردم این حق گرفته میشد، حرف دشمن راست درمی‌آمد. بحمدالله این حق به مردم داده شده است، انتخابات هم هست، انتخابات هم بحمدالله آزاد است.1394/10/14

لینک ثابت
تأکید امام خمینی(ره) بر ضرورت تدوین قانون اساسی؛ نشانه توجه به نقش و رأی مردم

یكی دیگر از خطوط اصلی خط امام، نقش مردم است؛ هم در انتخابات كه امام در این كار واقعاً یك حركت عظیمی انجام داد، هم در غیر انتخابات، در مسائل گوناگون اجتماعی. در هیچ انقلابی در دوران انقلابها - كه نیمه‌ی اول قرن بیستم، دوران انقلابهای گوناگون است؛ در شرق و غرب دنیا انقلابهای مختلفی با شكلهای مختلف به وجود آمد - سابقه ندارد كه دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، یك رفراندوم عمومی برای انتخاب شیوه‌ی حكومت و نظام حكومتی انجام بگیرد؛ اما به همت امام در ایران این اتفاق افتاد. هنوز یك سال از انقلاب نگذشته بود كه قانون اساسی تدوین و تصویب شد. در آن ماه‌های اول كه تدوین قانون اساسی هنوز انجام نشده بود و تأخیر افتاده بود، یادم هست یك روز امام ماها را خواستند، رفتیم قم - آن وقت ایشان هنوز قم بودند - با اوقات تلخی گفتند كه قانون اساسی را زودتر تدوین كنید. آن وقت انتخابات مجلس خبرگان راه افتاد و مردم خبرگان را برای تدوین قانون اساسی انتخاب كردند؛ بعد هم كه قانون اساسی تدوین شد، آن را به رأی عمومی گذاشتند؛ رفراندوم شد، مردم قانون اساسی را انتخاب كردند. بعد هم انتخابات ریاست جمهوری و مجلس برگزار شد. در سخت‌ترین دوران جنگ كه تهران زیر بمباران دشمن بود، انتخابات تعطیل نشد؛ حتّی تا امروز یك روز انتخابات در ایران تأخیر نیفتاده است. كدام دموكراسی را در دنیا شما سراغ دارید؟ انقلابها كه هیچ؛ در هیچ دموكراسی‌ای، با این دقت، سر موقع، آراء مردم به صندوقها ریخته نمیشود. این خط امام است.1389/03/14
لینک ثابت
رفتار امیرالمومنین(ع) با مخالفان؛ مبنای عملکرد امام خمینی(ره) و نظام اسلامی

یك نكته‌ی اساسی دیگر در مورد خط امام و راه امام این است كه امام بارها فرمود قضاوت در مورد اشخاص باید با معیار حال كنونی اشخاص باشد. گذشته‌ی اشخاص، مورد توجه نیست. گذشته مال آن وقتی است كه حال فعلی معلوم نباشد. انسان به آن گذشته تمسك كند و بگوید: خوب، قبلاً اینجوری بوده، حالا هم لابد همان جور است. اگر حال فعلی اشخاص در نقطه‌ی مقابل آن گذشته بود، آن گذشته دیگر كارائی ندارد. این همان قضاوتی بود كه امام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با جناب طلحه و جناب زبیر كرد. شما باید بدانید طلحه و زبیر مردمان كوچكی نبودند. جناب زبیر سوابقی درخشان دارد كه نظیر آن را كمتر كسی از اصحاب امیرالمؤمنین داشت. بعد از به خلافت رسیدن جناب ابی‌بكر، در همان روزهای اول، پای منبر ابی‌بكر چند نفر از صحابه بلند شدند، اظهار مخالفت كردند، گفتند: حق با شما نیست؛ حق با علی‌بن‌ابی‌طالب است. اسم این اشخاص در تاریخ ثبت است. اینها چیزهائی نیست كه شیعه نقل كرده باشد؛ نه، این در همه‌ی كتب تواریخ ذكر شده است. یكی از آن اشخاصی كه پای منبر جناب ابی‌بكر بلند شد و از حق امیرالمؤمنین دفاع كرد، زبیر است. این سابقه‌ی زبیر است. مابین آن روز و روزی كه زبیر روی امیرالمؤمنین شمشیر كشید، فاصله بیست و پنج سال است. حالا برادران اهل سنت از طرف طلحه و زبیر اعتذار میكنند، میگویند آنها اجتهادشان به اینجا منتهی شد؛ خیلی خوب، حالا هر چی. ما راجع به اینكه آنها در مقابل خدای متعال چه وضعی دارند، الان در مقام آن نیستیم؛ اما امیرالمؤمنین با اینها چه كرد؟ جنگید. امیرالمؤمنین از مدینه لشكر كشید، رفت طرف كوفه و بصره، برای جنگ با طلحه و زبیر. یعنی آن سوابق محو شد، تمام شد. امام ملاكش این بود، معیارش این بود.
بعضی‌ها با امام از پاریس تو هواپیما بودند و آمدند ایران؛ اما در زمان امام به خاطر خیانت اعدام شدند! بعضی‌ها از دورانی كه امام در نجف بود و بعد كه به پاریس رفت، با ایشان ارتباط داشتند، در اول انقلاب هم مورد توجه امام قرار گرفتند؛ اما بعد رفتار اینها، موضعگیری‌های اینها موجب شد كه امام اینها را طرد كرد، از خودش دور كرد. میزان، وضعی است كه امروز بنده دارم. اگر خدای نكرده نفس اماره و شیطان، راه را در مقابل من منحرف كردند، قضاوت چیز دیگری خواهد بود. مبنای نظام اسلامی این است و امام اینجوری عمل كرد.1389/03/14

لینک ثابت
امام (ره) فرمودند:راجع به عدم تفکیک دین از سیاست صحبت کنید

بنده می‌خواستم در یکی از مجامع بین‌المللی شرکت کنم. مطالبی فراهم کرده بودم، بردم خدمت ایشان [امام (ره)]دادم. معمولاً اگر می‌خواستم در جایی نطقی داشته باشم، می‌دادم ایشان نگاهی بکنند. ایشان مطالب سخنرانی من را نگاه کردند و بعد از دو سه روز آن را به من برگرداندند و در حاشیه‌اش چند نکته نوشته بودند؛ یکی از آنها این بود که راجع به عدم تفکیک دین از سیاست هم در آن‌جا صحبت کنید. من اول تعجب کردم. در عین حال رفتم چند صفحه درباره‌ی همین نکته نوشتم و به متن سخنرانی اضافه کردم. در آن اجتماع بین‌المللی حدود صد کشور شرکت داشتند. من این متن را در آن‌جا خواندم و خودم ملتفت شدم که نقطه‌ی اساسی و اصلی و جذاب نطق که برای همه‌ی آنها تازه و مهم بود، همین قسمت بود؛ در حالی‌که مثلاً فکر می‌کردم بقیه‌ی مطالب چون لفظ و معنای آن سنجیده انتخاب شده، قشنگ‌تر است؛ اما بعد دیدم این قسمت مهمتر بوده است. این‌که انسان در منبرهای درجه‌ی یک جهان روی عدم تفکیک دین از سیاست متمرکز شود، یعنی درست سر اصل مطلب رفته است. کسانی هستند که از دهان دشمن حرف می‌زنند؛ «و ان کان النّاطق ینطق عن لسان ابلیس». عده‌ای در داخل کشور ما راجع به جدایی دین از سیاست قلم‌فرسایی می‌کنند. چند قرن در کشور ما جدایی دین از سیاست، یک واقعیت بوده است؛ امام آمد این ورق را برگرداند و در دنیا این فکر را فریاد کرد.1384/03/10
لینک ثابت
اعتقاد امام (ره) مبنی بر تبعیت از خطوط اسلامی در اقتصاد

حکومت اسلامی و ولایت فقیهی که امام آوردند و ابتکار و مطرح کردند به همان معنای حکومت اسلامی است؛ یعنی حکومت اسلام، حکومت دین و حکومت شریعت، به همین معنا فهمیده شود.

ممکن است فقهاو فضلای ما تلاش کنند و فقهی را که در اختیار ماست و ضعفها و کمبودهای فراوانی هم دارد، پالایش کنند. این بحث دیگری است؛ این کار را بکنند؛ اما چیزیکه باید مطرح باشد - و نظر امام قطعاً این بود - این است که مِلئ فضای جامعه، با شریعت و فقه و احکام و عمل اسلامی پُر شود. ایشان غیر از این را در هیچ موردی قبول نداشتند. من یک وقت درباره ولایت فقیه با ایشان صحبت میکردم؛ گفتم قبل از انقلاب، ما با بعضی از فضلا و دوستان بحث داشتیم؛ بعضیها میگفتند اسلام شیوه خاصّی در باب اقتصاد ندارد. هر شیوه‌ای که بتواند آرمانهای اسلامی - مثلاً عدالت - را تأمین کند، اسلامی است؛ ولی عقیده ما این بود که نه، اسلام خطوطی معیّن کرده و شیوه‌ای بنا نهاده و چارچوبی برای اقتصاد اسلامی درست کرده و این چارچوب باید تبعیّت شود. ایشان گفتند: بله، این درست است. من نمیخواهم به این قضیه استناد کنم که این حرف درست است؛ میخواهم استناد کنم که نظر امام این بود؛ یعنی ایشان به کمتر از این اصلاً قانع نمیشدند. آن‌جایی هم که بحث سرِ احکام ثانوی بود، ایشان به عنوان یک حکم اسلامی و فقهی بر آن تأکید میکردند. ایشان تا آخر هم همین‌طور بودند. در خصوص غنا - موسیقی - ایشان حرف جدیدی مطرح کردند. مبنای فقهی ایشان این‌طور بود. برای این قضیه، ایشان استناد فقهی داشتند. البته چیزیکه در کتاب مکاسب گفتند، در جهاتی با این تفاوت دارد؛ اما براساس مبنای فقهی میگفتند؛ بر اساس ضرورت و مصلحت و پسند دنیا نبود. البته ممکن است کسی با کلیّات و جزئیّاتِ این نظر موافقت نداشته باشد؛ خیلی خوب، نظر خودش است؛ لیکن نظر امام تحریف نشود. شما باید خیلی مراقبت کنید که نظر امام واقعاً به گونه‌ای درآید که در کلمات و کتابها و حرفها و منش ایشان معلوم است. این نکته خیلی مهمّ است و به نظر من یک مسؤولیت تاریخی و امانتی بردوش شماست.1378/11/04

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی