بعد از او قزوه به قادر طهماسبی (فرید) اشاره کرد و گفت: ایشان همه سال چلهنشین ادبیات است و مشغول شعر و ادبیات و اخیرا داستان و رمان سروکار دارد. سالی یک بار ما ایشان را در این محفلها میبینیم و حیف است که از ایشان استفاده نکنیم.
فرید سلام و علیک کرد و گفت: البته اشارهای که آقای قزوه کردند به لطف دوستان برمیگردد. ما هر جا دعوت میشویم، آنجا هستیم. سالی یک بار اینجا دعوت میشیم میایم، بقیه را خودتان میدانید... ما کار می کنیم دیگه گاهی شعر گاهی داستان گاهی فیلمنامه...
رهبر گفت: خدا حفظتان کند، شما در شعر که خیلی خوب هستید حالا داستانتان هم میاد بیرون میبینیم و استفاده میکنیم.
فرید گفت: شعری را میخوانم که علامه جعفری دوستش داشت. شاعر هم باید بهانهای پیدا کند شعرش را بخواند.
رهبر گفت: پیدا هم نکرد بیبهانه بخواند.1389/06/05
لینک ثابت