درست نقطهى مقابل آنچه که من گفتم ما با رژیم امریکا مواجهیم، نه ملت امریکا، رژیم امریکا با ملت ایران مواجه است، نه فقط با دولت ایران؛ از ملت ناراحت و خشمگین است. مسألهى او، مسألهى دولت ایران نیست؛ مسألهى کسانى که حکومت مىکنند، نیست؛ مسألهى آحاد ملت است. چرا؟ علّت واضح است. چون فرهنگ دورى از سلطهى استکبار، استکبارستیزى، میل به استقلال و در دست داشتن سرنوشت خود، در دلهاى این مردم رسوخ پیدا کرده است. آنها از این ناراحتند. آنها ملتى را مىخواهند که مثل برهى رامى آنجا قرار گیرد، اینها هم رژیمى را بر او تحمیل کنند، یا از آن سوى مرزها به او دیکته نمایند؛ آن ملت هم بىهیچ مقاومتى آنها را انجام دهد و آن راه را برود. ملت بیدار، ملت هوشیار، ملت آگاه به مسائل سیاسى، ملتى که اگر مسؤولانش هم بخواهند برخلاف این خطّ مستقیم حرکتى بکنند، اعتراض خواهد کرد؛ اینگونه ملتى را اینها دوست ندارند.
چند سال قبل از این در زمان حیات امام بزرگوار، یکى از وزراى رئیس جمهور وقتِ امریکا علناً و صریحاً در مقابل چشم خبرنگاران گفت که ما باید ریشهى ملت ایران را بکَنیم! ببینید چقدر این حرف ابلهانه است. این حرف در آن زمان در همهى دنیا پخش شد. قضیهى اینها، قضیهى ملت است؛ نه فقط قضیهى دولت. معلوم است که ریشهى یک ملت چهل، پنجاه میلیونىِ آن روز را که نمىشد کَند و همه را از بین برد. معنایش این بود که ملت را بىریشه کنیم، فرهنگ این ملت را بگیریم، آن چیزهایى را از این ملت بگیریم که آنها را وادار به این ایستادگى و مقاومت مىکند.
سیاست امریکا بهعنوان مظهر استکبار در مقابل نظام جمهورى اسلامى، سیاست روشن و واضحى است. البته سعى مىکنند این را در روشهاى تبلیغاتى خیلى آشکار نکنند؛ اما براى کسى که نگاه مىکند، سیاست روشنى است. آن چیست؟ آن این است که آن چیزى که موجب شده است ایران با همهى ثروتهاى مادّى و معنویش از دست امریکا گرفته شود، آن چیز از میان این ملت ریشهکن شود. این، سیاست امریکاست؛ این را شما بدانید. آن چیست؟ آن، میل این ملت به استقلال است؛ آن، اسلامى است که این ملت را از قبول ظلم بر حذر مىدارد؛ آن، روحیهى مبارزهطلبى در آحاد این ملت است؛ آن، روحیهى عدم تسلیم در مقابل زور است؛ آن، قوانین نورانى اسلام است. هر نقطهاى که مقاومت در آن بیشتر است، آنها بیشتر با آن دشمنند. هدف اصلى این است. این را جوانان باید درست فکر کنند و روى آن توجّه نمایند.1376/08/14
لینک ثابت