یک نکتهی کوتاهی را من در مورد جبههی مقابل عرض بکنم. جبههی مقابل یعنی چه؟ تبلیغات آن جبهه به خودش اسم «جامعهی جهانی» گذاشته، که این یک دروغ بزرگی است؛ به هیچ وجه جامعهی جهانی نیستند؛ یک تعداد معدودی از کشورها هستند. محور اصلی دشمن هم عبارت است از رژیم صهیونیستی و کشور ایالات متحدهی آمریکا؛ بقیه یا از لحاظ سیاستها تابعند، یا دچار رودربایستیاند، یا دچار ضعف مفرطند و کاری نمیتوانند بکنند. عدد زیادی بر محور این دو عنصر اصلی مجتمع نیستند؛ نه امروز، نه سالهای گذشته. ادعاها را رها کنید؛ واقعیتها این چیزی است که عرض میکنم.
خوب، ملاک چیست در اینکه ما این دو تا دولت را یا این دو مجموعه را مخالفین اصلی خودمان در این جبههبندی میدانیم؟ این مخالفت چیست؟ ببینید، دو جور مخالفت است: مخالفتهای بنیانی، مخالفتهای سطحی. مخالفتهای سطحی مثل مخالفتهای ارضی، مخالفت بر اثر مسائل تجاری، مخالفت در بعضی از سیاستهائی که بین دو کشور وجود دارد. مخالفت بنیانی، مخالفت با موجودیت است؛ یعنی دو کشوری که موجودیت یکدیگر را قبول ندارند. در مورد رژیم صهیونیستی وضع ما اینجوری است. ما موجودیت رژیم صهیونیستی را قبول نداریم؛ ما معتقدیم این رژیم یک رژیم جعلی است، یک رژیم تحمیلی است، یک عارضهی زشت در طبیعت منطقهی خاورمیانه است، که این عارضه هم بلاشک از بین خواهد رفت؛ یعنی تردیدی در این نیست که آن باقی نمیماند. به هر حال با هویت او، با موجودیت او مخالفیم. آن رژیم هم با موجودیت نظام اسلامی مخالف است. ایران را در صورتی که تحت کنترل یک نظام طاغوتی باشد، دوست دارند؛ اما با نظام اسلامی بشدت مخالفند. مخالفت بنیانی یعنی این.1389/05/27
لینک ثابت