newspart/index2
وظایف روحانیت / وظایف روحانیون/ وظایف علمای دین/ وظیفه روحانی‌ها
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نوشته شدن کتاب کلثوم ننه توسط عالم معروف مرحوم اقاجمال خوانساری برای مبارزه با خرافات

[یك چیز كه در باب روحانیت شرط و لازم است مسئله] مبارزه‌ی با خرافات است. در كنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی و اسلام ناب، باید با خرافات مبارزه كرد. كسانی دارند روزبه‌روز خرافات جدیدی را وارد جامعه‌ی ما می‌كنند. مبارزه‌ی با خرافات را باید جدی بگیرید. این روش علمای ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروف، مُحشیِّ شرح لمعه - كه حاشیه‌های او را در حواشی شرح لمعه‌های قدیم دیده‌اید. نمی‌دانم حالا هم چاپ می‌شود یا نه. پسر مرحوم آقا حسین خوانساری (كه پدر و پسر از علما و برجستگان تاریخ روحانیت شیعه‌اند) - سیصد سال پیش برای اینكه خرافات را برملا كند، كتابی به نام «كلثوم ننه» را نوشت، كه الان هست. بنده چاپهای قدیمش را داشتم و اخیراً هم دیدم مجدداً چاپ شده است، كه چاپ جدیدش را هم برای من آوردند. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و می‌گوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یكی‌اش، كلثوم ننه است! یكی، دده بزم‌آراست! یكی، بی‌بی‌شاه زینب است! یكی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل می‌كند. یعنی عالم دینی به این چیزها می‌پردازد. ما خیال می‌كنیم اگر با یك مطلبی كه مورد عقیده‌ی مردم است و خرافی و خلاف واقع است، مقاومت كردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل كرده‌ایم؛ نه، شأن روحانی این است.1385/08/17
لینک ثابت
ازدواج پیامبر(ص) با زینب ؛ حرکتی در جهت مبارزه با خرافات

[یك چیز كه در باب روحانیت شرط و لازم مسئله] مبارزه‌ی با خرافات است. در كنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی و اسلام ناب، باید با خرافات مبارزه كرد. كسانی دارند روزبه‌روز خرافات جدیدی را وارد جامعه‌ی ما می‌كنند. مبارزه‌ی با خرافات را باید جدی بگیرید. این روش علمای ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروف، مُحشیِّ شرح لمعه - كه حاشیه‌های او را در حواشی شرح لمعه‌های قدیم دیده‌اید. نمی‌دانم حالا هم چاپ می‌شود یا نه. پسر مرحوم آقا حسین خوانساری (كه پدر و پسر از علما و برجستگان تاریخ روحانیت شیعه‌اند) - سیصد سال پیش برای اینكه خرافات را برملا كند، كتابی به نام «كلثوم ننه» را نوشت، كه الان هست. بنده چاپهای قدیمش را داشتم و اخیراً هم دیدم مجدداً چاپ شده است، كه چاپ جدیدش را هم برای من آوردند. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و می‌گوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یكی‌اش، كلثوم ننه است! یكی، دده بزم‌آراست! یكی، بی‌بی‌شاه زینب است! یكی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل می‌كند. یعنی عالم دینی به این چیزها می‌پردازد. ما خیال می‌كنیم اگر با یك مطلبی كه مورد عقیده‌ی مردم است و خرافی و خلاف واقع است، مقاومت كردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل كرده‌ایم؛ نه، شأن روحانی این است. همین آیه‌ای كه الان این آقای عزیزمان با صدای خوبی خواندند: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه ولا یخشون احدا الّا اللَّه و كفی باللَّه حسیباً» در مورد چیست؟ این آیه در مبارزه‌ی با یك خرافه است. «و اذ تقول للّذی انعم اللَّه علیه و انعمت علیه امسك علیك زوجك واتّق اللَّه و تخفی فی نفسك مااللَّه مبدیه و تخشی النّاس واللَّه احقّ ان تخشاه فلمّا قضی زید منها وطرا زوّجناكها لكن لا یكون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهنّ وطرا»؛ این آیه مربوط به قضیه‌ی «زید» است. آیه‌ی بعدی: «سنّة اللَّه فی الذّین خلوا من قبل و كان امراللَّه قدراً مقدورا. الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه ولایخشون احدا الّا اللَّه» راجع به یك خرافه است. پیغمبر اكرم از طریق جبرئیل مطلع شد كه زینب (دختر عمه‌اش) كه یك روزی برای مبارزه‌ی با اشرافیگری، او را به عقد پسرخوانده‌ی آزاد شده‌ی خودش (یعنی زیدبن حارثه) درآورده بود، همسرش خواهد شد. پیغمبر زیدبن حارثه را كه غلامش بود، خرید، آزاد كرد و به عنوان پسرخوانده‌ی خودش انتخاب كرد و بعد هم دختر عمه‌ی خودش زینب را - كه جزو اشراف و خانواده‌ی قریش و بنی‌هاشم بود - به تزویج او در آورد. با هم زندگی می‌كردند. جبرئیل خبر داد كه این زینب، زن تو خواهد شد. پیغمبر سكوت كرد، «و تخشی النّاس واللَّه احبّ ان تخشاه». بعد خود زید آمد و به پیغمبر شكایت كرد كه من نمی‌توانم با این خانم زندگی كنم؛ خانم و اشراف زاده و اعیان‌زاده، و من، غلام و سابقه‌ی بردگی؛ اصرار داشت كه او را طلاق بدهد. پیغمبر اكرم سفارش كرد كه: «امسك علیك زوجك»؛ او را نگهدار. «و تحفی فی نفسك ما اللَّه مبدیه». بعد بالاخره آنچه كه تقدیر و امر الهی بود، انجام گرفت. پیغمبر هم كه مطیع امر پروردگار است. زید، زینب را طلاق داد و پیغمبر زنِ پسر خوانده‌ی خودش را خواستگاری كرد و گرفت؛ و این در حالی بود كه زنِ پسر خوانده را مثل زنِ فرزند می‌دانستند؛ خرافه یعنی این. بر حسب سنتهای قدیم جاهلی، مسلمانها هم هنوز در همان فكرها بودند كه كسی زنِ پسرخوانده‌ی خودش را نمی‌تواند بگیرد؛ اما پیغمبر زن پسرخوانده‌ی خودش را گرفت. این است كه می‌گوید: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه»؛ یعنی ناظر بر این قضیه است. البته كلی است؛ اما در این قضیه وارد شده؛ مبارزه‌ی با خرافات این‌قدر مهم است. در مبارزه‌ی با خرافات شجاع باشید. البته خرافه چیست؟ خود این مهم است. بعضیها هستند كه حقایق دینی را هم به عنوان خرافه انكار می‌كنند. ما كاری با آنها نداریم. آنچه كه با كتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده، از دین است؛ چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند. از این حمایت و دفاع كنید. آنچه كه با دلیل معتبر ثابت نشده است و با مبانی و اصول دینی معارضه ندارد، درباره‌ی آن ساكت بمانید. آنچه كه با یكی از اصول دینی معارضه دارد و مدرك معتبری ندارد، ردش كنید. این می‌شود خرافه، و معیار خرافه این است.امروز شما ببینید مدعیان ارتباط با امام زمان و ارتباط با غیب، با شكلهای مختلف در جامعه دارند كار می‌كنند. البته این همه نشانه‌ی این است كه گرایش به دین، یك عنصر اصلی در زندگی مردم است. مردم به مسائل دینی علاقه دارند كه آدم خرافه ساز می‌رود خرافه درست می‌كند؛ چون آن كالای اصلی در اختیارش نیست، كالای تقلبی را به میدان می‌آورد تا اینكه مردم را جذب كند. این نشانه‌ی گرایش مردم به دین است. اما خوب، این خطرناك است. در مقابله‌ی با خرافات و آن چیزهایی كه از دین نیست، شجاع باشید و بگویید. ملاحظه‌ی اینكه حالا ممكن است كسی بدش بیاید یا ممكن است چه بكند، نكنید؛ كه غالباً در مواردی انسان متأسفانه می‌بیند كه این مراعاتها هست.1385/08/17
لینک ثابت
جدایی سیاست از روحانیت, روحانیت شیعه, حضور روحانیت در صحنه, وظایف روحانیت, انزوای روحانیت شیعه

كناره‌گیری از سیاست درست نیست و كار روحانی شیعه نیست.1385/08/17
لینک ثابت
به طلاب جوان میگفتم: بیمایه فطیر است

یکی از کارهای دیگر ما که مهم است، کسب مهارتهای دینی است. ما باید در رشته و حرفه‌ی خودمان مهارت پیدا کنیم. باید عالم و با سواد بشویم؛ فارسی اش این است. در دوران مبارزات و بحبوحه‌ی مبارزات - که دائم ما را میگرفتند و آزاد میکردند - یک مشت طلبه‌ی جوان با ما مرتبط بودند و ما با اینها کار سیاسی میکردیم. من به اینها میگفتم: بیمایه فطیر است. باید درس را هم بخوانید. آن رفقایی که آن وقت ما در مشهد داشتیم - که از لحاظ سیاسی و انقلابی با ما مرتبط بودند - همه‌شان جزو طلبه‌های درسخوان بودند. باید با سواد شد و درس خواند.1385/08/17
لینک ثابت
نوشته شدن کتاب لؤلؤ و مرجان توسط میرزا حسین نوری در شرایط منبر روضه‌خوانان

همان‌طور که عرض کردیم، این ارتباط با مردم که در مسجد و جلسات مذهبی هست، از آن کارهای اثر گذار است؛ ولی شرایطی دارد. من سالها پیش - شاید چهل، پنجاه سال قبل - یک کتاب از مرحوم شیخ محمد باقر بیرجندی - که از علما و بزرگان خراسان و از شاگردان میرزای شیرازی بوده است؛ پدرِ مرحوم آیتی بیرجندی که او هم از علمای بزرگ بود. ما مرحوم آیتی را دیده بودیم - به نام «لؤلؤ و مرجان در شرایط پله‌ی اول و دوم منبر روضه‌خوانان» (شاید هم از مرحوم آمیرزا حسین نوری است؛ الان شک کردم) دیدم. آن روز، یعنی صد سال قبل، یک عالم حرِّ فاضلِ درس خوانده‌ای برای پله‌ی اول و دوم منبر روضه‌خوانان شرایط قائل میشد. من عرض میکنم این شرایط، امروز شده هزار برابر. شما با همه‌ی قشرها مواجه میشوید و باید خودتان را آماده کنید. جامعه‌ی روحانیت در مجموع با قشر عامی، با قشر تحصیلکرده، با جوانان، با پیر، با زن، با مرد، با فقیر، با غنی، با وابستگان به جناحهای مختلف سیاسی، مواجه میشود و باید برای همه‌ی اینها خودش را آماده کند. ببینید، چقدر سخت است1385/08/17
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی