newspart/index2
بصیرت / بصیرت‌افزایی/ آگاهی به زمانه / آگاهی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
بصیرت

روز 13 آبان را ملت ما و مسئولین ما نامگذاری کردند: روز مبارزه‌ی با استکبار جهانی. مبارزه یک امر مهم و پیچیده است. با هر پدیده‌ای یک جور میشود مبارزه کرد. با دشمنی که در مرزها به کشور حمله میکند، یک جور باید مبارزه کرد؛ با دشمنی که شیوه‌های امنیتی را به کار میبرد، یک جور باید مبارزه کرد؛ با دشمنی که اساس یک ملت را، یک جامعه و یک کشور را تهدید میکند و از بنِ دندان با یک ملت دشمنی میورزد و انواع روشها را به کار میبرد هم یک جور باید مبارزه کرد. یک مبارزه‌ی صحیح، منطقی و معقول و در عین حال قاطع، احتیاج دارد به چند چیز:
یکی انگیزه‌ی برخاسته از ایمان است. با دستور نمیشود ملتی را، جوانانی را وادار کرد به ایستادگیِ در یک میدان دشوار. باید انگیزه از دل بجوشد؛ آن هم انگیزه‌ی ناشی از ایمان. این در جوانهای ما امروز به حد کافی وجود دارد؛ من با اطلاع عرض میکنم، با آشنائی با نسل جوانمان و قشر جوانمان عرض میکنم: امروز جوانهای ما از آن روزی که در سال 57، رژیم پهلوی - رژیم دست‌نشانده‌ی آمریکا - به جوانان ما تو همین خیابانها حمله کرد و خون آنها را ریخت، انگیزه‌ی‌شان بیشتر است و کمتر نیست.
از آن روزی هم که یک عده جوان رفتند سفارت آمریکا را که مرکز و پایگاه توطئه‌ی علیه انقلاب شده بود تسخیر کردند، امروز جوانان ما انگیزه‌شان کمتر نیست؛ اگر بیشتر نباشد. علت هم واضح است؛ چون سی سال تجربه، متراکم در تاریخ این ملت ثبت شده است. ذهن بیدار جوان، چشم باز جوان، ولو آن روزها را ندیده است؛ اما این تجربه‌ها را تحویل میگیرد. نسل به نسل تجربه‌های یک ملت غنی‌تر، عمیق‌تر و مفیدتر میشود. پس جوانان امروز ما از لحاظ انگیزه هیچی کسر ندارند. صرف‌نظر از یک عده انقلابی فرسوده‌ی پشیمان که به دلائل گوناگون، زندگی راحت را، سازش را ترجیح دادند، یا به ساز دشمن رقصیدن را عیب ندانستند، جوانِ کشور، توده‌ی ملت که اکثریت هم جوان هستند، این انگیزه‌ی عمیق را دارند. من به شما عرض کنم: اگر امروز حادثه‌ای مثل جنگ تحمیلی که در سال 59 پیش آمد، در کشور ما بُروز کند، هجوم جوانان به جبهه و داوطلبی آنها برای مواجهه‌ی با دشمنِ آشکار و رو به رو، از سال 59 و 60 بمراتب بیشتر خواهد بود.
یک عنصر دیگری که لازم است، بصیرت است. اینی که ملاحظه میکنید بنده مکرر در دیدار جوانها، دانشجویان، قشرهای مختلف مردم، بر روی بصیرت تکیه میکنم، برای این است که در وضع بسیار مهم امروزِ دنیا و موقعیت استثنائی کشور عزیز ما - امروز در دنیا که موقعیت ممتازی است - هرگونه حرکت عمومی به یک بصیرت عمومی احتیاج دارد. البته من این را هم به شما بگویم: امروز بصیرت جوانهای ما هم از جوانان آن روزگارِ اول انقلاب و در اثنای انقلاب، یقیناً بیشتر است. خیلی چیزها را شما امروز میدانید، برای شما جزو واضحات است، که آن روزها باید برای جوانها، آنها را شرح میدادیم، بیان میکردیم؛ اما امروز جوانهای ما اینها را میدانند؛ بصیرت بالاست. در عین حال من تأکید میکنم بر روی بصیرت.
حالا اولین مسئله‌ی بصیرت این است که این استکبار چیست که باید با آن مبارزه کرد.1388/08/12

لینک ثابت
دخالت آمریکا در عزل و نصب‌های محمدرضا پهلوی

بنده مكرر در دیدار جوانها، دانشجویان، قشرهای مختلف مردم، بر روی بصیرت تكیه میكنم، برای این است كه در وضع بسیار مهم امروزِ دنیا و موقعیت استثنائی كشور عزیز ما - امروز در دنیا كه موقعیت ممتازی است - هرگونه حركت عمومی به یك بصیرت عمومی احتیاج دارد. البته من این را هم به شما بگویم: امروز بصیرت جوانهای ما هم از جوانان آن روزگارِ اول انقلاب و در اثنای انقلاب، یقیناً بیشتر است. خیلی چیزها را شما امروز میدانید، برای شما جزو واضحات است، كه آن روزها باید برای جوانها، آنها را شرح میدادیم، بیان میكردیم؛ اما امروز جوانهای ما اینها را میدانند؛ بصیرت بالاست. در عین حال من تأكید میكنم بر روی بصیرت.
حالا اولین مسئله‌ی بصیرت این است كه این استكبار چیست كه باید با آن مبارزه كرد. استكبار یعنی قدرتی در دنیا یا قدرتهائی در دنیا؛ چون نگاه میكنند به خودشان، می‌بینند دارای امكانات پولی و تسلیحاتی و تبلیغاتی هستند؛ بنابراین باید به خودشان حق بدهند كه در امور زندگی كشورها و ملتهای دیگر، دخالتهای مالكانه بكنند؛ این معنای استكبار است. روح سلطه‌‌گری؛ این در كشور ما قبل از انقلاب به صورت واضحی بود. یعنی آمریكا مستكبرانه بر این كشور پهناور، بر این ملت بزرگ با این تاریخ غنی پنجه انداخته بود و در امور مهم و اساسی كشور ما دخالت میكرد. علت هم این بود كه زمامداران كشور فاسد بودند، در ملت جایگاهی نداشتند، دنبال تكیه‌گاه میگشتند، به آمریكا تكیه میكردند. آمریكا هم كه مفت به كسی چیزی نمیدهد؛ حمایت از آنها را در گرو دخالت كامل در امور كشور قرار داده بود. شاید برای شما تعجب‌آور باشد، اما بدانید
شاه - محمدرضا - برای اینكه یك نخست‌وزیری را از كار بركنار كند و یك نخست‌وزیر دیگر را جای او بیاورد، مجبور شد برود آمریكا، دو هفته، سه هفته در آمریكا بماند، تا موافقت آنها را جلب كند كه این زید را از كار بركنار كند، این عمرو را به جای او بگذارد! كار كشور ما به اینجا رسیده بود. در سالهای آخرِ حكومت پهلوی از این هم زشت‌تر بود. بحث رفتن به آمریكا دیگر نبود؛ همین‌جا سفیر آمریكا و سفیر انگلیس به كاخ شاه میرفتند، به او میگفتند شما در قضیه‌ی نفت اینجوری عمل كنید، در قضیه‌ی ارتباطات جهانی اینجوری عمل كنید، با ملت اینجوری عمل كنید، با مبارزین اینجوری عمل كنید؛ دستور میدادند. شاه هم قبول میكرد. خوب، وقتی كه رئیس یك مملكت اینقدر ضعیف، اینقدر زبون، اینقدر در مقابل بیگانگان تسلیم باشد، دیگران وضعشان معلوم است. این وضع كشور ما بود. استكبار معنایش این است.1388/08/12

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی