شما وضعیت امروز آمریكا را در خاورمیانه نگاه كنید، پانزده سال قبلِ او را هم نگاه كنید و ببینید وضع آمریكا در خاورمیانه چه جوری است؛ روزبهروز منفورتر، روزبهروز ذلیلتر، ناكامتر؛ در مسئلهی فلسطین، یك جور؛ در مسئلهی لبنان، یك جور؛ در قضایای عراق و افغانستان، یك جور. آمریكا در طرحهای خودش در خاورمیانه - كه عمدتاً هم آماج هدف این طرحها جمهوری اسلامی بود؛ بیش از آنچه كه آن كشورها باشند - ناكام مانده؛ ضربه خورده. و جمهوری اسلامی توانست بایستد و مقاومت كند. خوب، البته توطئهها زیاد بوده؛ دههی اول انقلاب یك جور، و دههی دوم و سوم انقلاب توطئههای گوناگونی بود - تفاصیلش را نمیرسم عرض كنم؛ وقت میگذرد - اما نكتهی اصلی كه هم دانشجوها، هم دانشگاهیان عزیز، هم همهی آحاد ملت، بخصوص نخبگان و هوشمندان باید به او توجه كنند، این است كه نظام جمهوری اسلامی این «توانائی» و این «اقتدار ذاتی» را دارد؛ همچنانی كه تا امروز در طول این سی سال توانسته ایستادگی كند. آنها همهی همتشان این بود كه جمهوری اسلامی را نابود كنند و از بین ببرند؛ اما نه فقط نابود نشد، بلكه روزبهروز در بخشهای مختلف قویتر شد.
این «توانائیِ ماندن»، این «اقتدار»، این «ظرفیت بقاء» بایستی حفظ شود. اینجور نیست كه ما هر جور عمل كنیم - ولو بیتفاوت، ولو با عدم توجه به وظائف حساس و مهم - باز هم همین ظرفیت مقاومت باقی بماند؛ نه، بایستی نظام جمهوری اسلامی را به معنای حقیقی كلمهاش حفظ كرد، تا بتوان از منافع این ملت، از منافع این كشور، این ملت را بهرهمند كرد؛ تا بتوان این ملت را به اوج ترقی و آرزوها و آرمانهای خودش رساند.
آنچه مهم است این است كه نظام جمهوری اسلامی یك ساخت حقوقی و رسمی دارد كه آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهائی كه مشاهده میكنید - است، كه البته حفظ اینها لازم و واجب است؛ اما كافی نیست.
همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یك ساخت حقیقی، یك هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ كرد. این ساختحقوقی در حكم جسم است؛ در حكم قالب است، آن هویت حقیقی در حكم روح است؛ در حكم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا كند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی كه از داخل پوك شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یك جسم سخت در هم میشكند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حكم روح این جسم است. آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، كرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن؛ اینها آن اجزاء ساخت حقیقی و باطنی و درونی نظام جمهوری اسلامی است. اگر ما از اخلاق اسلامی دور شدیم، اگر عدالت را فراموش كردیم، شعار عدالت را به انزواء انداختیم، اگر مردمی بودنِ مسئولان كشور را دستكم گرفتیم، اگر مسئولین كشور هم مثل خیلی از مسئولین كشورهای دیگر به مسئولیت به عنوان یك وسیله و یك مركز ثروت و قدرت نگاه كنند، اگر مسئلهی خدمت و فداكاری برای مردم از ذهنیت و عمل مسئولین كشور حذف شود، اگر مردمی بودن، سادهزیستی، خود را در سطح تودهی مردم قرار دادن، از ذهنیت مسئولین كنار برود و حذف شود؛ پاك شود، اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبیهای دشمن فراموش شود، اگر رودربایستیها، ضعفهای شخصی، ضعفهای شخصیتی بر روابط سیاسی و بینالمللی مسئولین كشور حاكم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخشهای اصلیِ هویت واقعی جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی كمكی نمیكند؛ خیلی اثری نمیبخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا: مجلس شورای اسلامی؛ دولت جمهوری اسلامی، به تنهائی كاری صورت نمیدهد. اصل قضیه این است كه مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید. این، اساس قضیه است.
و من به شما عرض بكنم كه تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، بتدریج و خیلی آرام حاصل میشود. توجه بعضیها به این، غالباً جلب نمیشود، یا خیلیها توجهشان جلب نمیشود. یك وقتی ممكن است همه متوجه شوند، كه كار از كار گذشته باشد. خیلی باید دقت كرد. چشم بینای طبقهی روشنبین و روشنفكر جامعه - یعنی طبقهی دانشگاهی - و چشم بینای دانشجویان باید این مسئولیت را همیشه برای خودش قائل باشد.1387/09/24
لینک ثابت