شما که عاشق سربلندی ایران اسلامی هستید و خود را سرباز اسلام میدانید و همینطور هم هست، برای ساختن آینده مسئولیت بزرگی بر دوش دارید. این خصوصیت یک مکتب صادق و حقیقی و واقعبین است. همه مسئولند. جوان هم که در عنفوان شکوفائی استعدادهاست، جزو مسئولان است؛ مسئولیت فقط مال پیران و میانسالان نیست، بلکه میتوان با یک نگاهی گفت که جوان مسئولیت سنگینتری دارد؛ چرا؟ چون توانائی جوان، شکوفائی جوان، نیروی جوان بیش از دیگران است. جوان باید در درون خود، در دل خود، در وجدان خود احساس کند که نسبت به آیندهی این کشور، آیندهی این ملت، آیندهی این تاریخ، مسئولیت دارد. همین احساس مسئولیت بود که در دوران دفاع مقدس، اکثر جوانهای متعهد را به میدان دفاع کشاند. جوانها میتوانستند توی خانههای خودشان، زیر سایهی پدرها و مادرها و ناز و نوازش آنها بمانند؛ نه در زمستانها در کوههای برفآلود و سربهفلککشیدهی غرب، نه در تابستانها در بیابانهای تفتیدهی خوزستان حاضر نشوند و راحت باشند؛ اما احساس مسئولیت نگذاشت دنبال راحتی باشند. آنها توی میدان آمدند و نتیجه، یک نتیجهی معجزآسا شد.
من مشتاقم که جوانهای ما قصهی جنگ تحمیلی هشتساله را بدانند که چه بود. این را بارها گفتهایم؛ افراد هم گفتهاند و تشریح کردهاند؛ اما یک نگاه کلان به این هشت سال، با اطلاع از جزئیاتی که وجود داشته است، خیلی برای برنامهریزی آیندهی جوان در روزگار ما مهم است. خوشبختانه کتابهای خوبی هم نوشته شده است. من بااینکه وقت زیادی ندارم، بسیاری از کتابهائی را که در باب مسائل دفاع مقدس هست، نگاه میکنم؛ برای خود من مفید است. این کتابها را بخوانید، بدانید، ببینید؛ شرح حال این جوانهای برجسته را بشناسید. تعدادی از این جوانهای برجستهی میدان جنگ، همان کسانی بودند که در روز سیزده آبان، آن حماسهی بزرگ را آفریدند، بعد هم رفتند توی میدان جنگ. بسیاری از آنها امروز جزو چهرههای ماندگارِ واقعیِ تاریخ ما هستند. احساس مسئولیت، این است.
در جنگ هشتساله که در واقع همهی نیروهای مسلط دنیای آن روز- چه شورویِ آن روز، چه آمریکای آن روز، چه فرانسهی آن روز، چه بلوک شرق اروپائی آن روز، چه کشورهای مرتجع منطقه- باهم همدست شده بودند و به رژیم بعثی پول و نیرو و اطلاعات و سلاح تزریق میکردند، در مقابل کشور و ملتی قرار گرفتند که آنچه داشت، عبارت بود از اراده و ایمان. سلاح نداشت، مهمات نداشت، اطلاعات کافی و وافی نداشت؛ اما ایمان، آنها را مثل پولاد، مثل صخره استوار کرده بود. این دو جناح متفاوت باهم مواجه شدند و این جناح بر آن جناح غلبه کرد. یعنی نیروی ایمان ملت ایران بر آن نیروی عظیم و گسترده- که پول و اطلاعات و سلاح و تجهیزات و همه چی در اختیار داشت- غالب و پیروز شد. این، احساس مسئولیت بود.
قبل از ماجرای جنگ تحمیلی هم، در خود ماجرای انقلاب، ارادهی جوانها، احساس مسئولیت جوانها، این معجزهی بزرگ تاریخی را آفرید که سنگر و قلعهی مستحکم استکبار در این منطقه- یعنی رژیم پادشاهی ایران- را همین دستهای استوار و مؤمن فروریختند و یک نظام مردمی و اسلامی برپا کردند. احساس مسئولیت این است.
فردای این کشور، فردای این ملت، به احساس مسئولیت امروز شما نیازمند است. احساس مسئولیت کنید که چه بشود؟ که خود را بسازید؛ از لحاظ علمی بسازید، از لحاظ ایمان و تقوا بسازید، بصیرت خودتان را زیاد کنید، آگاهیهای خودتان را نسبت به امروز و دیروز و فردا افزایش بدهید. ده سال دیگر، دوازده سال دیگر، همهی شما جمعیتی که اینجا هستید و نظائر شما در سرتاسر کشور، جوانان تحصیلکردهای هستند که وارد میدان عرصهی زندگی ملت ایران خواهند شد و بسیاری از شماها مسئولیتهائی در اختیارتان خواهد بود. رؤسای جمهور آینده، وزرای آینده، مدیران آینده و برجستگان گوناگون بخشهای مختلف آینده- آن کسانی که طراحند، برنامهریزند، متفکرند، تئوریسین ادارهی کشور هستند- از میان شماها پدید میآیند؛ از میان شماها برمیخیزند. این مدیران و این برنامهریزان، هم باید عالم باشند، هم به معنای حقیقی کلمه باید متدین، پاکدامن و بصیر باشند. این نمیشود، مگر اینکه شما از حالا خودتان را آماده کنید.1387/08/08
لینک ثابت