آنها بسیارى از فیلمها را ساختهاند که ظاهرش هم نشان نمىدهد؛ اما تبلیغِ مسیحیت است. حتى دوستانِ خودِ ما در تلویزیون، ایام ژانویه و کریسمس که مىشود، به مناسبت اینکه عدّهاى از هم میهنان ما مسیحى هستند، از روى ملاطفت و یا مثلًا مجامله با آنها، چند فیلم مسیحى و کلیسایى را پخش مىکنند. من نگاه کردم، دیدم اغلب اینها تبلیغ کلیساست. آنکه این فیلم را گذاشته، نفهمیده است؛ اما کسى که این فیلم را مىبیند متأثر مىشود. کشیشى را در یک چهرهى نورانى نشان مىدهد که فلان کار را مىکند. البته همه نوع کشیش داریم و من از آنها بىاطّلاع نیستم. هم کشیش خوب و هم کشیش بد داریم؛ اما غرضم «تبلیغات» است که ما آن را نداریم.
این کارها، کارهایى نیست که یک شبه انجام گیرد. امروز اگر شما در این زمینهها شروع به کار کردید و تولید امواج صوتى و تصویرى - بخصوص تصویرى - داشتید، شاید ده سال دیگر، این توانایى براى حوزه به وجود آید؛ ولى ما فعلاً این را نداریم. از هنر استفاده نمىکنیم؛ کتاب و مقاله و مجلّه هم نداریم! آن موارد، چیزهاى مدرن و جدید و دور از دسترس بود؛ اما کتاب و مقاله که دور از دسترس نیست. اینها را هم نداریم! حوزه به عنوان حوزه، در زمینهى تبلیغ دین، کتاب و مطبوعات و مجلّه هم ندارد! نارسایى در امر تبلیغ وجود دارد؛ ولى اهتمام به امر تبلیغ به عنوان امرى که مربوط به نظام است، در حوزه نیست.1374/09/13
لینک ثابت