newspart/index2
وضعیت فرهنگی در رژیم پهلوی / وضعیت فرهنگی در دوران پهلوی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مقایسه گسترس زبان فارسی در قبل و بعد از انقلاب

[زبان فارسی] بعد از انقلاب مقدارى گسترش پیدا کرده ولى قبل از انقلاب بر اثر تنگ‌نظرى و نادانى و بى‌سوادى مسؤولان کشور در دوره‌ى اواخر قاجار تا آخر زمان محمّدرضا پهلوى، زبان و ادبیّات فارسى انحطاط پیدا کرد. با این‌که ما در همین دوره، انصافاً شخصیتهاى خوب ادبى، شاعر و نویسنده‌ى بزرگ هم داشتیم، لیکن از لحاظ گسترش سیاسى و از لحاظ قدر و قیمت بین‌المللى، در پایینترین وضعیت قرار گرفتیم! علّت هم این بود که در مهد زبان فارسى - یعنى ایران - کسانى که متصدّیان امور بودند، از زبان فارسى تبرّى مى‌جستند! این نهایت انحطاط است. عدّه‌اى راجع به تغییر خط حرف مى‌زدند و عدّه‌اى در مورد به کار بردن لغات و اصطلاحات فرنگى افتخار مى‌کردند و خودشان را در مقابل آن کوچک مى‌دانستند! آن‌جایى هم که مى‌خواستند فارسى‌سازى کنند، حتّى لغت‌سازىِ فارسیشان نوعى اظهار ارادت به لغت بیگانه بود! واقعاً از چیزهاى عجیبى که انسان مشاهده مى‌کند، این‌که یک دستگاه لغت‌سازى در ارتش زمان شاه وجود داشت؛ آنها مى‌نشستند و لغتى را از لغتنامه‌ى کهن فارسى انتخاب مى‌کردند که یک نوع شباهتى به زبان خارجى داشته باشد! گاهى هم لغت فارسى جعل مى‌کردند؛ لغت‌سازى مى‌کردند. البته لغت‌سازى، کار جایزى است؛ به شرط این‌که آن کسى که لغت‌سازى مى‌کند، صلاحیت این کار را داشته باشد - اشکالى ندارد، پیشرفت زبان است - اما آنها صلاحیت داشتند یا نداشتند، کارى ندارم؛ لیکن لغت‌سازى‌شان با توجّه به لغت خارجى بود! «تک» را در مقابل «اَتک» و براى تقلید از «اَتک» مى‌آوردند! «چالش» را براى تقلید از «چلنج» مى‌آوردند! این‌طور لغت‌سازى مى‌کردند. از این قبیل، زیاد است و شاید اگر کسى واقعاً دنبال کند، بتواند یک دفتر از این‌گونه لغتهایى که عمدتاً بر محور لغت انگلیسى مى‌گشته، بیابد. خوب؛ وقتى که در مهد زبان فارسى، زبان فارسى این‌گونه مورد بى‌اعتنایى است که بلد نیستند درست فارسى حرف بزنند، انتظار پیشرفتِ آن بیجاست!

یک وقت یک نخست‌وزیر عرب‌زبان، در زمان ریاست جمهورى بنده آمده بود با من ملاقات مى‌کرد - یادم نیست که رئیس جمهور بود یا نخست‌وزیر - وزیر خارجه‌اش هم پهلویش نشسته بود. با من عربى صحبت مى‌کرد، یک جمله را خواست بگوید، آن مفهوم را نتوانست در عربى پیدا کند! هرچه فکر کرد، دید یادش نمى‌آید. به طرف وزیر خارجه‌اش برگشت و به فرانسوى پرسید که این چه مى‌شود؟ آن مفهوم را به لغت فرانسوى گفت و عربى معادلش را به رئیسش گفت؛ آن وقت ایشان به من گفت! جالب این‌جاست که من به‌عنوان مخاطب او که زبانم هم عربى نبود، آن معادل را مى‌دانستم و برایم سخت نبود! من فارسى زبان بودم و آن آقا لغت عربى خودش را بلد نبود و از راه لغت معنى فرانسوى - عربى، از وزیر خارجه‌اش پرسید! من در دلم گفتم بیخود نیست شما این‌قدر بدبختید که زبان خودتان را هم بلد نیستید؛ در حالى که شما رئیس کشورتان هستید! عزیزان من! این وضع، قبل از انقلاب در ایران هم وجود داشت. خیلى تعجّب نکنید؛ زبان خودشان را بلد نبودند!
تو در اوج فلک چه دانى چیست
که ندانى که در سرایت کیست
تو در داخل خانه‌ى خودت این‌گونه حرکت مى‌کنى، آن وقت دلت مى‌خواهد که زبان به بنگال و به چین و ماچین و به قسطنطنیه برود!؟ معلوم است که زبان، محدود مى‌شود.
البته بعد از انقلاب، تا حدودى تکان خورد. امروز در مناطق جزیرةالعرب - اینها که عرض مى‌کنم، اطّلاع است، حدس و تخیّل نیست؛ خبر دارم - عربى که مثلاً اهل منطقه‌ى احسا و قطیف است، که هیچ وقت ممکن نبود یک کلمه‌ى فارسى هم یاد بگیرد، با نشستن پاى رادیو و تلویزیون فارسى ایران - که تلویزیون را با بشقاب مى‌گیرد - زبان فارسى مى‌آموزد؛ یعنى مى‌تواند فارسى حرف بزند. آن‌قدر پاى رادیو و تلویزیون فارسى مى‌نشینند، تا بتوانند بتدریج فارسى یاد بگیرند! یعنى انقلاب، زبان را منتشر کرد.
امروز به برکت انقلاب در نقاطى از دنیا، زبان فارسى به عنوان زبان دوم دانشگاهى یا به عنوان زبان رشته‌ى اختصاصى، باز مورد توجّه قرار گرفته است. انقلاب پیام و سخنى دارد؛ کسى که مسلمان است، پیام اسلام را از انقلاب مى‌گیرد، کسى هم که مسلمان نیست و بالاخره پیام نو را از انقلاب مى‌گیرد، دلش مى‌خواهد - مثلاً - بداند که امام و پدر این انقلاب، وقتى حرف مى‌زد، چه مى‌گفت که در ترجمه نمى‌شود فهمید؛ لذا زبان فارسى یاد مى‌گیرند. امروز این‌طور است.1377/02/23

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی