در طول تاریخ، همیشه در كشور ما جابجائی قدرت بوسیلهی قدرتطلبان نظامی و با لشكركشی و رویاروئی قدرتها با یكدیگر، یا با چیزی كه امروز به آن كودتا میگویند همراه بوده است؛ سلسلههای متعددی در این كشور آمدهاند و رفتهاند؛ اما در هیچكدام از این نقل و انتقالها مردم هیچ دخالتی نداشتهاند. فرض بفرمائید در همین شیراز شما و در استان فارس، سلسلهی زندیه بر سر كار بود؛ بعد قاجاریها آمدند و قدرت را از دست خاندان زند گرفتند! جنگ بین دو قدرتطلب، دو سپاه و دو نیروی نظامی بود؛ مردم نقشی نداشتند. در همهی طول تاریخ كشور ما - چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام تا امروز - هر چه نگاه میكنیم، جابجائی قدرتها همه از همین قبیل بوده است؛ فقط یك استثناء در دوران قدیم دارد - كه آن را عرض خواهم كرد - و در غیر آن مورد، همیشه جابجائی قدرت با لشكركشی و با حملهی نظامی و بدون دخالت مردم بوده است؛ مردم انگیزهای نداشتهاند؛ چه آنجائی كه یك سلسله، قدرت را به یك سلسلهی دیگری میداده و چه آنجائی كه در درون یك سلسله كشمكش قدرت بوده است؛ كه باز اگر مثالش را از شیراز شما بخواهم بزنم، در دوران قاجاریه و بعد از مرگ فتحعلیشاه قاجار، در همین شیراز یكی از پسرهای بزرگ فتحعلیشاه به نام حسینعلیمیرزا حاكم بود و حكومت را برای خودش میخواست؛ اما در تهران محمدشاه - كه نوهی فتحعلی شاه بود - به پادشاهی رسیده بود؛ جنگ شد. در همین بیرون دروازههای شهر شیراز، بین دو نیرو جنگ اتفاق افتاد! البته مردم در این جنگها لگدمال میشدند؛ به آنها خسارت وارد میشد و مزرعهشان، مالشان، ملكشان و جانشان تهدید میشد، اما هیچ دخالتی در این درگیریها نمیكردند. در طول تاریخ اینجوری بوده است.
البته عرض كردم، فقط یك مورد استثناء وجود دارد - كه آن هم از لحاظ تاریخی مورد تردید است و با افسانهها مخلوط است - و آن داستان كاوهی آهنگر است؛ كه میگویند این آهنگر به كمك مردم حركت كردند و سلطنت ضحاك ماردوش را از بین بردند. اگر واقعیت داشته باشد و راست باشد، در تاریخ همین یك مورد است و دیگر نمونهای ندارد. البته در تاریخی كه اروپائیها برای كشور ما از دوران پهلوی به این طرف نوشتهاند، اسمی از فریدون و ضحاك و كاوهی آهنگر وجود ندارد؛ آنها جور دیگری تاریخ را نوشتهاند كه آن مقولهی دیگری است و حالا نمیخواهیم وارد آن بشویم.1387/02/11
لینک ثابت