ممكن است كسانی كه این كارها را میكنند، ندانند چه تأثیر سوئی این كار دارد. این، همان ایجاد یأس است؛ یعنی نقطهی مقابل اعتماد به نفس. این، حالت ایجاد خودباختگی و انفعال و خودكمبینی است. خیلی از كسانی كه در این میدانها تلاش میكنند، فعالیت میكنند، متأسفانه نمیفهمند و توجه ندارند كه تأثیر كارشان چیست. اینها آدمهای بدخواهی نیستند. البته بعضی بدخواه هستند، اما غالباً بدخواه نیستند؛ ملتفت نیستند، ارزیابی درستی از كار خودشان ندارند. دولت تصمیم اقتصادی میگیرد، اعتراض پشت سر اعتراض، آن هم با لحنهای اهانتآمیز؛ تصمیم سیاسی میگیرد، همین طور؛ تصمیم بینالمللی میگیرد، همین طور؛ به فلان سفر میرود، همینطور؛ به فلان سفر نمیرود، همین طور. وقتی ما سوار این اتوبوس شدیم و به این راننده اطمینان كردیم، دیگر سر هر پیچی كه نباید گفت آقا مواظب باش، آقا دستم فلان شد، دلم لرزید. خب دارد رانندگی میكند، میرود دیگر. این در حالی است كه این دولت انصافاً دولت پركار و در بعضی از خصوصیات نمونه است. اینكه به همهی شهرها میروند، این خیلی برای من مهم است؛ خیلی برای من جالب است. رئیسجمهور، وزیر و مدیران ارشد اجرائی كشور به شهرهای مختلف میروند. این رفتن به شهرها خیلی تأثیر دارد. بعضی میگویند آقا ما گزارشها را كه میخوانیم؛ نه، گزارش خواندن فرق میكند با رفتن. شاید بیش از اغلب مدیرها برای من گزارش میآید. وقتی انسان میرود به یك شهری، میرود به یك استانی، مینشیند با یك مردمی، مینشیند با یك مجموعهی جوانی، میبیند گزارشها با آنچه كه واقعیت است، تفاوتهائی دارد. انسان آنچه كه میبیند و میشنود، از گزارش خیلی باارزشتر است. این كار را امروز دولت دارد میكند. به همه جای كشور سفر میكنند. یك گوشهای از این را میگیرند، تبدیلش میكنند به نقطهی ضعف و ایراد گرفتن. چرا در این سفر صد تا مصوبه داشتید؛ در حالی كه پنجاهتایش بیشتر قابل عمل نیست؟ خیلی خوب، حالا پنجاهتایش عمل بشود؛ این بهتر از هیچی نیست؟ اینها ایجاد یأس است. ایرادتراشیهای بیخود: چرا به فلان سفر رفتید؟ چرا به فلان سفر نرفتید؟ اینها اشكالتراشیهائی است كه یأسآفرین است. عرض كردم؛ اغلب كسانی هم كه این كار میكنند، توجه ندارند به دنبالهی كارشان. بالاخره هر دولتی ضعفی دارد. نه اینكه این دولت ضعف ندارد؛ چرا، ضعف و خطا دارند؛ مثل بقیهی دولتها. بندهای كه میخواهم خطا بگیرم، مگر خودم خطا ندارم؟ خطاهای ما الی ما شاء اللَّه؛ یكی دوتا كه نیست. انسان جایزالخطاست؛ باید تلاش كند خطا نكند یا كمتر بكند. كسانی هم كه خطای طرف مقابل را میبینند، باید دلسوزی كنند و خطا را به گوش او برسانند؛ اما هوچیگری كردن، مردم را دلسرد كردن، اعتماد به نفس مردم را شكستن، آنها را ناامید كردن نسبت به آینده، هیچ روا نیست. این خطاب من به همه است؛ هم به مطبوعات، هم به رسانهها، هم به مسئولین، هم به كسانی كه منبرهای گوناگون خطابه و سخن گفتنِ با مردم را دارند؛ در مجلس، در نماز جمعه، در جاهای دیگر، در دانشگاهها. این چیزی است كه بحث مصلحت كشور است؛ باید مصلحت كشور را رعایت كرد. این هم یكی از آن راههای مقابلهی با اعتماد به نفس ملی است.1386/10/13
لینک ثابت