newspart/index2
تحول در حوزه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تحول در حوزه

تحول را مدیریت کنید. ببینید آقایان و خواهران عزیز! تحول اجتناب‏ناپذیر است. تحول، طبیعت و سنت آفرینش الهی است؛ این را بارها من مطرح کرده‏ام، گفته‏ام. تحول رخ خواهد داد. خوب، حالا یک واحدی را، یک موجودی را فرض کنیم که تن به تحول ندهد؛ از یکی از دو حال خارج نیست: یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد. یا در غوغای اوضاعِ تحول یافته مجال زندگی پیدا نمیکند، زیر دست و پا له میشود، از بین میرود؛ یا اگر زنده بماند، منزوی خواهد شد. مثل همان انسان جنگلی که در روزنامه‏ی امروز یا دیروز - این یکی دو روزها - خواندیم؛ یک آدمی است چهل سال پیش، رفته در جنگل مازندران و یک ارتباط خیلی ضعیفی دارد با محیط بیرون خودش؛ منزوی میشود. میشود رفت، میشود از تحول دوری گزید، اما با انزوا. اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوی خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند. البته مایه‏ی دین مانع مردن میشود، اما منزوی خواهد شد؛ روزبه‏روز منزوی‏تر خواهد شد.
تحول حتمی است، منتها تحول دو طرف دارد: تحول در جهت صحیح و درست، تحول در جهت باطل و غلط. ما باید مدیریت کنیم که این تحول در جهت درست انجام بگیرد. این وظیفه‏ی مؤثرین در حوزه است. مدیران حوزه، فضلای حوزه، صاحبنظران حوزه باید همتشان این باشد. از تحول نباید گریخت. حالا آقایان بیان کردید در شیوه‏ی آموزش، در شیوه‏ی پژوهش، در شیوه‏ی پذیرش، در کتاب درسی؛ همه‏ی اینها تحول میخواهد. نگوئید ده سال پیش، پانزده سال پیش لازم بود، این برنامه را نوشتیم. خیلی خوب، آن برنامه مال ده سال پیش بود، ببینید شکل تکمیل یافته‏ی این برنامه چیست؟ تحول یعنی این؛ یعنی به‏روز بودن، بهنگام جلو رفتن، از حوادث عقب نماندن. البته حوزه‏های علمیه در برهه‏ی زمان معاصر به طور طبیعی کمی از زمان عقب ماندند.تقصیری هم البته متوجه کسی از این جهت نیست؛ چون پیدایش انقلاب و سرعت تحولاتی که ناشی از پیدایش این برق عظیم در جامعه بود، همه چیز را عقب نگه داشت. روشنفکری جامعه‏ی ما هم عقب است. دانشگاههای ما هم از آنچه که باید باشند، عقبند. حوزه‏ی علمیه هم عقب است؛ یعنی متناسب با تحول جامعه‏ی ما، این تحول عظیمی که پیدا شد در همه‏ی اطراف خودش و در سطوح گوناگون و تا اعماق زیادی تأثیر گذاشت، از این تحول عقبیم. حوزه یک مقداری عقب است، لیکن میتواند با سرعت لازم و با جدیت این را جبران کند.
تحول را باید پذیرفت و آن را باید مدیریت کرد. خیلی باید مراقب بود. ببینید اینجا صحبت مدرک شد. بنده جزو کسانی هستم که از اوائل بر روی مدرک مستقل حوزه‏ای تکیه کردم، الان هم اصرار دارم. مدرک؛ خود حوزه با اعتبار خودش نه به اعتبار وزارت علوم؛ چون اعتبار حوزه عمیق‏تر، ثابت‏تر و مهمتر از اعتبار هر وزارتی است. با اعتبار خودش، حوزه مدرک بدهد. حالا اسم مدرک را هر چه میخواهند بگذارند. بعضی از دوستان اعتراض کردند که چرا میگریزید از اسم دکترا و کارشناسی ارشد و اسمش را گذاشته‏اید سطح سه و سطح چهار؛ اینها را من بحثی ندارم. اینها را بنشینند بحث کنند، هر جور تصمیم گرفتند، همان درست است؛ لیکن اصلِ مدرک را بنده قبول دارم، اما مدرک‏زدگی آفت مدرک است. طلبه برای مدرک درس بخواند، این عیب بزرگی است. این، همان خط میانه‏ی تحول است. این، مدیریت تحول در زمینه‏ی مدرک. مدرک بدهید، اما از مدرک‏گرایی و مدرک‏زدگی که ما همیشه آن را عیب تعلیمات جدید میدانستیم، پرهیز کنید.

آن طرف قضیه، گفتیم باید تحول مدیریت شود. باید توجه شود که مایه‏ی علمی رقیق نشود، سطح مطلب شیخ پایین نیاید، سطح مطلب آخوند در اصول پایین نیاید. طلبه در خلأ دانائی نسبت به این مبانی که امروز در فقه و اصول ما عناصر مهم و اثرگذاری هست، قرار نگیرد؛ طلبه در خلأ قرار نگیرد. عبارات، عبارات صحیح و خوب و عربی باشد. بنده بعضی از نوشتجات حوزه را که ملاحظه میکنم، از این جهت ما یک خرده‏ای کمبود داریم، نقص داریم. یک نوشته‏ی متین قرص و محکمی که در همه‏ی مجامع علمیِ اسلامی وقتی که رفت - چون به زبان عربی است. زبان علمی ما زبان عربی است و همه میتوانند استفاده کنند - به عنوان یک اثر برجسته و ممتاز شناخته شود، ایراد لفظی و متنی و قلمی نداشته باشد. بنابراین تحول ناگزیر است. حالا این یکی دو مورد از موارد تحول بود؛ موارد زیادی هست؛ بسیاری از آنها را هم شما دوستان در بیاناتتان گفتید که مورد تأیید من هم هست. باید این تحول مدیریت بشود.1386/09/08

لینک ثابت
تحول در حوزه

تحول را مدیریت کنید. ببینید آقایان و خواهران عزیز! تحول اجتناب‏ناپذیر است. تحول، طبیعت و سنت آفرینش الهی است؛ این را بارها من مطرح کرده‏ام، گفته‏ام. تحول رخ خواهد داد. خوب، حالا یک واحدی را، یک موجودی را فرض کنیم که تن به تحول ندهد؛ از یکی از دو حال خارج نیست: یا خواهد مُرد یا منزوی خواهد شد. یا در غوغای اوضاعِ تحول یافته مجال زندگی پیدا نمیکند، زیر دست و پا له میشود، از بین میرود؛ یا اگر زنده بماند، منزوی خواهد شد. مثل همان انسان جنگلی که در روزنامه‏ی امروز یا دیروز - این یکی دو روزها - خواندیم؛ یک آدمی است چهل سال پیش، رفته در جنگل مازندران و یک ارتباط خیلی ضعیفی دارد با محیط بیرون خودش؛ منزوی میشود. میشود رفت، میشود از تحول دوری گزید، اما با انزوا. اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد، منزوی خواهد شد؛ اگر نمیرد، اگر زنده بماند. البته مایه‏ی دین مانع مردن میشود، اما منزوی خواهد شد؛ روزبه‏روز منزوی‏تر خواهد شد.
تحول حتمی است، منتها تحول دو طرف دارد: تحول در جهت صحیح و درست، تحول در جهت باطل و غلط. ما باید مدیریت کنیم که این تحول در جهت درست انجام بگیرد. این وظیفه‏ی مؤثرین در حوزه است. مدیران حوزه، فضلای حوزه، صاحبنظران حوزه باید همتشان این باشد. از تحول نباید گریخت. حالا آقایان بیان کردید در شیوه‏ی آموزش، در شیوه‏ی پژوهش، در شیوه‏ی پذیرش، در کتاب درسی؛ همه‏ی اینها تحول میخواهد. نگوئید ده سال پیش، پانزده سال پیش لازم بود، این برنامه را نوشتیم. خیلی خوب، آن برنامه مال ده سال پیش بود، ببینید شکل تکمیل یافته‏ی این برنامه چیست؟ تحول یعنی این؛ یعنی به‏روز بودن، بهنگام جلو رفتن، از حوادث عقب نماندن. البته حوزه‏های علمیه در برهه‏ی زمان معاصر به طور طبیعی کمی از زمان عقب ماندند.تقصیری هم البته متوجه کسی از این جهت نیست؛ چون پیدایش انقلاب و سرعت تحولاتی که ناشی از پیدایش این برق عظیم در جامعه بود، همه چیز را عقب نگه داشت. روشنفکری جامعه‏ی ما هم عقب است. دانشگاههای ما هم از آنچه که باید باشند، عقبند. حوزه‏ی علمیه هم عقب است؛ یعنی متناسب با تحول جامعه‏ی ما، این تحول عظیمی که پیدا شد در همه‏ی اطراف خودش و در سطوح گوناگون و تا اعماق زیادی تأثیر گذاشت، از این تحول عقبیم. حوزه یک مقداری عقب است، لیکن میتواند با سرعت لازم و با جدیت این را جبران کند.
تحول را باید پذیرفت و آن را باید مدیریت کرد. خیلی باید مراقب بود. ببینید اینجا صحبت مدرک شد. بنده جزو کسانی هستم که از اوائل بر روی مدرک مستقل حوزه‏ای تکیه کردم، الان هم اصرار دارم. مدرک؛ خود حوزه با اعتبار خودش نه به اعتبار وزارت علوم؛ چون اعتبار حوزه عمیق‏تر، ثابت‏تر و مهمتر از اعتبار هر وزارتی است. با اعتبار خودش، حوزه مدرک بدهد. حالا اسم مدرک را هر چه میخواهند بگذارند. بعضی از دوستان اعتراض کردند که چرا میگریزید از اسم دکترا و کارشناسی ارشد و اسمش را گذاشته‏اید سطح سه و سطح چهار؛ اینها را من بحثی ندارم. اینها را بنشینند بحث کنند، هر جور تصمیم گرفتند، همان درست است؛ لیکن اصلِ مدرک را بنده قبول دارم، اما مدرک‏زدگی آفت مدرک است. طلبه برای مدرک درس بخواند، این عیب بزرگی است. این، همان خط میانه‏ی تحول است. این، مدیریت تحول در زمینه‏ی مدرک. مدرک بدهید، اما از مدرک‏گرایی و مدرک‏زدگی که ما همیشه آن را عیب تعلیمات جدید میدانستیم، پرهیز کنید.
آن طرف قضیه، گفتیم باید تحول مدیریت شود. باید توجه شود که مایه‏ی علمی رقیق نشود، سطح مطلب شیخ پایین نیاید، سطح مطلب آخوند در اصول پایین نیاید. طلبه در خلأ دانائی نسبت به این مبانی که امروز در فقه و اصول ما عناصر مهم و اثرگذاری هست، قرار نگیرد؛ طلبه در خلأ قرار نگیرد. عبارات، عبارات صحیح و خوب و عربی باشد. بنده بعضی از نوشتجات حوزه را که ملاحظه میکنم، از این جهت ما یک خرده‏ای کمبود داریم، نقص داریم. یک نوشته‏ی متین قرص و محکمی که در همه‏ی مجامع علمیِ اسلامی وقتی که رفت - چون به زبان عربی است. زبان علمی ما زبان عربی است و همه میتوانند استفاده کنند - به عنوان یک اثر برجسته و ممتاز شناخته شود، ایراد لفظی و متنی و قلمی نداشته باشد. بنابراین تحول ناگزیر است. حالا این یکی دو مورد از موارد تحول بود؛ موارد زیادی هست؛ بسیاری از آنها را هم شما دوستان در بیاناتتان گفتید که مورد تأیید من هم هست. باید این تحول مدیریت بشود.1386/09/08

لینک ثابت
رونق حوزه علمیه حلّه در اواخر قرن ششم تا اوائل هشتم هجری

حوزه به مثابه‌ی یك كلّ كه دارای ابعاض و اجزائی است، یك موجود زنده است. یعنی رشد دارد، نُكس دارد، تحرك و نشاط دارد، جمود و ركود دارد، حیات دارد، ممات دارد؛ یك موجود زنده است. دلیلش هم تاریخ حوزه‌های علمیه است. یك حوزه‌ی علمیه‌ای- مثلًا فرض‌ كنید- مثل حوزه‌ی علمیه‌ی حلّه در قرن هفتم- حالا هفتم، اواخر ششم تا هفتم، تا اوائل هشتم هجری- یك حوزه‌ی پررونقی است. وقتی خواجه نصیر طوسی رفت حلّه، در آن جمعی از بزرگانِ علما كه مجتمع بودند- آن‌طوری كه من در ذهنم هست- ظاهراً حدود بیست نفر، بیست و پنج نفر عالم بزرگ بودند كه یكی از آن‌ها محقق حلّی بود، یكی پدر علامه بود، یكی ابن سعیدِ صاحب جامع الشرایع بود- یحیی ابن سعید حلّی- و از این قبیل. این حوزه‌ی حلّه است. حوزه‌ی حلّه امروز وجود ندارد. حوزه‌ی نجف یك روزی بود كه بعد از آن رونق اولیه، ركود پیدا كرد. آدم معروفی، شخص برجسته‌ای در حوزه‌ی نجف نبود؛ بعد شاگردان وحید بهبهانی مثل بحر العلوم و كاشف الغطاء و امثال این‌ها آمدند آن حوزه را آن‌چنان به رونق آوردند كه به نظر من دویست سال است كه ضرب دست آن‌ها دارد حوزه‌ی نجف را پیش می‌برد. هنر فقهی و عمق كار آن‌ها، حوزه را با نشاط كرد و زنده كرد و همین‌طور زنده ماند بحمد اللَّه تا دوران اخیر.
حوزه‌ی قم نبود؛ یك حوزه‌ی كم‌رنگ بی‌رونقی بود بعد از آن رونق اولیه‌ی عهد اسبق. حاج شیخ عبد الكریم حائری (رضوان اللَّه تعالی علیه) آمد، حوزه جان گرفت؛ این‌جوری است حوزه‌ی علمیه. امروز را نگاه نكنید؛ فردائی وجود دارد؛ این فردا چگونه است؟ این را شما باید معیّن كنید؛ امروز باید معیّن كند.
اگر امروز اركان حوزه یعنی مدیران، صاحب‌نظران، اساتید، برجستگان همت بكنند، درست فكر كنند و برنامه‌ریزی كنند، حوزه بیست سال دیگر از لحاظ سطح و عمق و عرض و طول و توسعه‌ی نفوس، از حالا بمراتب بهتر خواهد بود. اگر حالا ما پیش‌بینی نكنیم، نه؛ هیچ معلوم نیست حوزه‌ی قمی در آینده با همین عرض و طول فعلی هم وجود داشته باشد. بزرگانی، محققینی، علمای خوبی، فقهائی، فلاسفه‌ای از حوزه گرفته می‌شوند؛ می‌روند- ننقصها من اطرافها- جای این‌ها باید شخصیتهائی رشد كنند، ببالند؛ جای این‌ها را پر كنند و بیش از آنچه كه آن‌ها انجام دادند، انجام بدهند. اگر این كار شد، این آینده‌نگری انجام گرفت، فردا خوب خواهد بود. اگر این آینده‌نگری امروز در حوزه‌ی قم انجام نگیرد و به وضع موجود راضی باشیم؛ به همینی كه حالا حوزه را یك‌جوری اداره كنیم؛ به این اگر قناعت كنیم، فردا یا حوزه‌ای نداریم یا حوزه‌ای رو به انحطاط خواهیم داشت.1386/09/08

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی