newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
جنبش نرم افزاری

درباره‏ی بحث تولید علم و مسأله‏ی جنبش نرم‏افزاری - که ما مطرح کردیم - مراکز تحقیقی جواب دادند، دانشگاه‏ها هم در سطوح محققین و اساتید جواب دادند و از این جهت بنده حقیقتاً خشنودم؛ منتها در سطح دانشجویان و جوانان این معنا جدی گرفته نشده و تحقق پیدا نکرده؛ در حالی که از استعداد جوان و نیروی جوان، خیلی باید استفاده کرد. این کار، کار اساتید است. بخصوص دانشجویان دوره‏های تکمیلی، اگر بوسیله‏ی استاد راهنمایی بشوند، می‏توانند حقیقتاً در نوآوری علمی، همان اساتید خودشان را در مواردی پشت سر بگذارند. گاهی استاد، شاگردی را راهنمایی می‏کند و دست‏گیریِ علمی می‏کند و آن شاگرد با دست‏گیریِ استاد، از خود استاد جلوتر می‏رود؛ از این قبیل موارد زیاد اتفاق افتاده است. این را بایستی تحقق بخشید.1386/02/25
لینک ثابت
نقشه‏ جامع علمی

یک مسأله، مسأله‏ی نقشه‏ی حرکت علمی کشور است که من این را در سال گذشته مطرح کردم. البته توقع نمی‏کنم که این کار را دانشگاه فردوسی انجام بدهد، اما توقع می‏کنم که دانشگاه استخوان‏دارِ ریشه‏دارِ فردوسی در این کار سهیم بشود؛ روی این فکر کنید. ما برای پیشرفت علم در کشور، به نقشه‏ی کلی علمی احتیاج داریم. درباره‏ی چه چیزی می‏خواهیم تحقیق کنیم؟ چه چیزی را می‏خواهیم فرابگیریم؟ چگونه این اجزاء علمی پراکنده، به هم متصل می‏شوند؟ در کجا از اتصال اینها، می‏شود برای آینده‏ی کشور و حرکت کشور بهره برد؟ اینها جز با یک نقشه‏ی علمی، برای کشور امکانپذیر نیست. البته نقشه‏ی علمی، نقشه‏ی دائمی نیست؛ مدت‏دار و زمان‏دار است. ممکن است در این برهه نقشه‏ی علمی یک چیز باشد، ده سال دیگر نقشه‏ی علمی بکلی تغییر کند و چیز دیگری باشد؛ لیکن این نقشه‏ی علمی لازم است. در این زمینه انتظار دارم دانشگاه شما - چه دانشگاه پزشکی، چه دانشگاه فردوسی - کمک کنند تا این کار در بین اساتید و در بین محققین و در بین دانشمندان و علمای دانشگاهی ما، تبدیل به یک مطالبه‏ی عمومی بشود. این هم یک مسأله است.1386/02/25
لینک ثابت
ارتباط صنعت و دانشگاه

یک مسأله هم در مورد رشد دادن به دانشجوها - که اشاره کردم - کارهایی است که به عهده‏ی اساتید و به عهده‏ی مدیریت‏هاست؛ اینجا مخاطب فقط اساتید نیستند؛ مدیریت‏ها هم هستند. این کارها را واقعاً در برنامه بگذارید: مثل کارگاه‏های آموزشی؛ مثل اردوهای علمی؛ مثل جایزه به نوآوری‏ها؛ مثل مطالبه‏ی دستگاه صنعت از محقق جوانی که در دانشگاه دارد یک کاری را انجام می‏دهد، یعنی ارتباط دانشگاه و صنعت که این هم جزو شعارهای حتمی و قطعی‏ای بوده است که بنده از سه، چهار سال قبل از این مطرح کردم. خوشبختانه در این دولت، معاونت مخصوصی به نام «معاونت علمی» برای کارهای علمی بوجود آمد که این جزو برکات این دولت است و اتفاقاً یکی از همشهریان خود شما در این معاونت مشغول کار است. به نظر من این معاونت، معاونت مبارکی است و کارهای بسیار مهم و خوبی را می‏تواند انجام بدهد. با کمک این معاونت، آقایانِ دو وزیر - هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی، هم در دولت - مطالبه کنند، تا مدیران بتوانند وسائل را برای این معنا فراهم بکنند.1386/02/25
لینک ثابت
نوآوری و شکوفایی

یک مسأله هم در مورد رشد دادن به دانشجوها - که اشاره کردم - کارهایی است که به عهده‏ی اساتید و به عهده‏ی مدیریت‏هاست؛ اینجا مخاطب فقط اساتید نیستند؛ مدیریت‏ها هم هستند. این کارها را واقعاً در برنامه بگذارید: مثل کارگاه‏های آموزشی؛ مثل اردوهای علمی؛ مثل جایزه به نوآوری‏ها؛ مثل مطالبه‏ی دستگاه صنعت از محقق جوانی که در دانشگاه دارد یک کاری را انجام می‏دهد، یعنی ارتباط دانشگاه و صنعت که این هم جزو شعارهای حتمی و قطعی‏ای بوده است که بنده از سه، چهار سال قبل از این مطرح کردم.1386/02/25
لینک ثابت
عزت ملی

روشن است که ما یک راه طی‏شده‏ی دویست‏ساله‏ی دیگران را در ظرف بیست سال نمی‏خواهیم طی کنیم. مدعا این نیست که ما در ظرف ده سال، پانزده سال، خودمان را به سطح علمی کشوری که دویست سال است دارد تلاش علمی می‏کند و از محصول دویست سال قبل از آنِ بقیه‏ی کشورها هم استفاده کرده است، برسانیم. این مورد نظر نیست؛ بلکه مدعا این است که نباید وقت را تلف بکنیم. اگر ایران باید آینده‏ای داشته باشد و اگر این ملت باید همین راه استقلال و عزت و عدم وابستگی را که در آن وارد شده ادامه بدهد، این امکان ندارد مگر با عالم شدن این ملت. باید عالم بشوند و علم در این کشور ترقی پیدا کند. علمِ وارداتی، علم- به معنای حقیقی کلمه- نیست؛ علمِ درون‏زا است که اقتدار می‏بخشد. اینکه من مسأله‏ی تولید علم و شکستن مرزهای علم را مطرح کردم، به خاطر این است و باید آن را جدی بگیرید. حوزه‏ها سهمی دارند در بخشی، دانشگاه‏ها هم سهم عمده‏ای دارند در بخش دیگری. امروز اساتید و مدیران دانشگاه باید این‏گونه به دانشگاه نگاه کنند.1386/02/25
لینک ثابت
عزت ملی

امروز نقش و رسالت دانشگاه، یک نقش تعیین‏کننده است؛ و لو تعیین‏کننده‏ی برای زمان حال نه، اما تعیین‏کننده‏ی برای آینده‏ی کشور است. امروز تصمیم دانشگاهیان و همت دانشگاهیان، مثل نقش سوزن‏بانی است که دو مسیر ریلی را بکلی از هم جدا می‏کند. شما الآن سوزن‏بانید؛ می‏توانید با همتی که در این برهه‏ی از زمان می‏کنید، ریل حرکت ملت ایران را به سمت رفاه و عزت و ترقی و استقلال کامل قرار بدهید؛ و می‏توانید خدای نکرده با عدم تحرک لازم و با عدم اجابت به نیازِ امروز، جور دیگری عمل کنید و نتیجه‏ی دیگری حاصل بشود.1386/02/25
لینک ثابت
تولید علم

مسأله‏ی نیاز تولید علم به گسترش تحقیق و تقابل و تنافی آن با انحصارات دولتی و حقوق انحصاری شرکتها، حرف کاملًا درستی است که آن را قبول داریم و امید ما این است که با اجرای سیاستهای اصل 44- که سال گذشته ابلاغ شد- این گره باز بشود. اساساً ورود در میدان تفسیر اصل 44 و توجه به ذیل اصل 44 و اهتمامی که در این زمینه شد و خود بنده وارد این میدان شدم، به خاطر چند نکته و از جمله همین نکته بود. البته این نگرانی هم که دوست قدیمی‏مان بیان کردند که اجرای غلط اصل 44 ممکن است به تکاثر و از قبیل آن بینجامد هم درست است. اگر آن چیزی که ما گفتیم و ما خواستیم و ما دنبال می‏کنیم اجرا بشود، إن شاء اللَّه نه آن افراط و نه آن تفریط اتفاق نخواهد افتاد. باید همان‏گونه که مقرر شده و گفته شده است انجام بگیرد و إن شاء اللَّه به لطف الهی این‏گونه خواهد شد. البته تذکراتی هم فرمودند که من یادداشت کردم و إن شاء اللَّه آن‏ها را دنبال می‏کنم.
بعد از دیدار با شما، دیداری با دانشجوها خواهم داشت و مفصل‏تر صحبت خواهم کرد. غرض من از این جلسه بیشتر این بود که حرفهای اساتید را بشنوم، ولی آنچه که من در این جلسه به اختصار می‏خواهم عرض بکنم، چند مسأله‏ی کوتاه و مهم است.
یک مسئله این است که امروز، موضوع علم برای کشور ما یک موضوع حیاتی است؛ و علم هم به میزان زیادی به شما مجموعه‏ی دانشگاهی متکی است. امروز دانشگاه باید احساس بکند که کشور در یک نقطه‏ی عطفی قرار گرفته است که با دوگونه حرکتِ دانشگاه، دو مسیر متباین و متعارض از این نقطه‏ی عطف بوجود خواهد آمد؛ اگر یک طور عمل کنیم به یک سمت خواهیم رفت، اگر به گونه‏ی دیگری عمل کنیم، به سمت دیگر و نقطه‏ی مقابل آن خواهیم رفت؛ پس در یک چنین لحظه‏ی حساسی قرار داریم. امروز مناسبات بین‏المللی روی قدرت می‏چرخد. می‏بینید دیگر، قدرتها به اتکاء و استناد قدرت‏مندی خودشان، زور می‏گویند و بی‏منطق و بی‏استدلال حرف می‏زنند. جُرم خیلی از دولتهای متوسط و دست پائین هم این است که زورگوئی آن‏ها را به راحتی قبول می‏کنند؛ لذا زورگوئی بر اساس قدرت، امر رائجی شده است. در همین قضیه‏ی هسته‏ای، در مسأله‏ی خاورمیانه، در قضایای گوناگون سیاسی و در مسائل گوناگونی که داریم، وقتی با دولتها صحبت می‏شود، می‏گویند: چه‏کار کنیم، امریکا می‏گوید! یعنی این یک حجت قاطع است که چون امریکا دارای قدرت و زور است، دیگر چاره‏ای نیست. این قدرت- که امروز محور همه‏ی تحرکات بین‏المللی شده- متوقف است به علم؛ و لذا ثروت امریکا هم ناشی از علم است، توانائیهای تبلیغاتی‏اش هم ناشی از علم است، موقعیت بین‏المللیِ سیاسی‏اش هم ناشی از علم است. علم است که یک کشور را به یک اقتداری می‏رساند؛ علم، این‏قدر برای کشورها مهم است.
روشن است که ما یک راه طی‏شده‏ی دویست‏ساله‏ی دیگران را در ظرف بیست سال نمی‏خواهیم طی کنیم. مدعا این نیست که ما در ظرف ده سال، پانزده سال، خودمان را به سطح علمی کشوری که دویست سال است دارد تلاش علمی می‏کند و از محصول دویست سال قبل از آنِ بقیه‏ی کشورها هم استفاده کرده است، برسانیم. این مورد نظر نیست؛ بلکه مدعا این است که نباید وقت را تلف بکنیم. اگر ایران باید آینده‏ای داشته باشد و اگر این ملت باید همین راه استقلال و عزت و عدم وابستگی را که در آن وارد شده ادامه بدهد، این امکان ندارد مگر با عالم شدن این ملت. باید عالم بشوند و علم در این کشور ترقی پیدا کند. علمِ وارداتی، علم- به معنای حقیقی کلمه- نیست؛ علمِ درون‏زا است که اقتدار می‏بخشد. اینکه من مسأله‏ی تولید علم و شکستن مرزهای علم را مطرح کردم، به خاطر این است و باید آن را جدی بگیرید. حوزه‏ها سهمی دارند در بخشی، دانشگاه‏ها هم سهم عمده‏ای دارند در بخش دیگری. امروز اساتید و مدیران دانشگاه باید این‏گونه به دانشگاه نگاه کنند.
هرگونه تدریسی که در یک کلاس، ناشی از بی‏حوصلگی، ناشی از کم‏وقتی، ناشی از بی‏اهتمامی و بی‏اعتنایی به درس، بی‏اعتنایی به دانشجو، بی‏اعتنایی به وقت و ساعت انجام بگیرد، مناسب شأن دانشگاه امروزِ کشور ما نیست. من تأیید می‏کنم که ما بایستی اساتید استخوان‏دار و قدیمیِ قوی و باارزش را با اصرار در دانشگاه حفظ کنیم- که دوستان اشاره کردند- در کنار این مؤکداً عرض می‏کنم که بایستی از اساتید جوان و پرانگیزه هم استفاده بشود و وارد بشوند. ما نباید در هیچ بخشی دچار کمبود استاد و خلأ استاد باشیم. امروز راه هم برای این باز است. خوشبختانه دانشجوهایی که دوره‏های تکمیلی را می‏گذرانند، رتبه‏های خوبی دارند، رتبه‏های بالایی دارند و استعدادهای خوبی دارند، می‏توانند در تدریس دانشگاه‏ها نقش ایفا کنند. بخش‏نامه‏ها و دستورالعمل‏های قدیمی، آیه‏ی قرآن نیست که نشود آن را عوض کرد. به موقعیت‏ها نگاه کنید و دانشگاه را از لحاظ تدریس به یک میدان پرتحرک تبدیل کنید؛ با تعامل دانشجو با استاد، تحرک استاد، مطالعه‏ی استاد، دسترسی استاد به مراکز علمی و اطلاعات علمی و نشریات علمی- که امروز خوشبختانه با رواج اینترنت و چیزهای دیگر، خیلی از گذشته آسان‏تر شده- دانشگاه را به یک مجلس عمومیِ دائماً در حال مباحثه و در حال کار تبدیل کنید؛ دانشجو را رشد بدهید و تربیت کنید. این یک نکته است.
نکته‏ی دیگر این است که در باره‏ی بحث تولید علم و مسأله‏ی جنبش نرم‏افزاری- که ما مطرح کردیم- مراکز تحقیقی جواب دادند، دانشگاه‏ها هم در سطوح محققین و اساتید جواب دادند و از این جهت بنده حقیقتاً خشنودم؛ منتها در سطح دانشجویان و جوانان این معنا جدی گرفته نشده و تحقق پیدا نکرده؛ در حالی که از استعداد جوان و نیروی جوان، خیلی باید استفاده کرد. این کار، کار اساتید است. بخصوص دانشجویان دوره‏های تکمیلی، اگر به‏وسیله‏ی استاد راهنمایی بشوند، می‏توانند حقیقتاً در نوآوری علمی، همان اساتید خودشان را در مواردی پشت سر بگذارند. گاهی استاد، شاگردی را راهنمایی می‏کند و دست‏گیریِ علمی می‏کند و آن شاگرد با دست‏گیریِ استاد، از خود استاد جلوتر می‏رود؛ از این قبیل موارد زیاد اتفاق افتاده است. این را بایستی تحقق بخشید.1386/02/25

لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران

این جلسه، به جهات متعددی یکی از شیرین‏ترین و جذاب‏ترین جلسات برای بنده است. اولًا به جهت حضور مجموعه‏ی عالمان و دانشمندان این شهر و استانی که از دیرباز به علم‏پروری‏ و عالم‏پروری و محقق‏پروری معروف بوده است؛ ثانیاً به خاطر سوابق خاطره‏انگیزی که بنده با این مجموعه‏ی دانشگاهی دارم- با بعضی از عزیزانی که در این جلسه حضور دارند، دوستی‏ها و رفاقت‏های نزدیک و همکاری‏های بسیار صمیمانه؛ با آقای دکتر فرهودی هم‏زندانی؛ و با مجموعه‏هایی از جمع علمی این دانشگاه، جلسات فراوان و دیدارهای پرهیجان در دوران‏های دشوار داشته‏ایم- برای من خاطره‏های زیادی را زنده می‏کند؛ ثالثاً از این جهت که مشاهده می‏کنم جوانان ما در عرصه‏ی علم پیشرفت‏هایی‏ کرده‏اند که امروز دانشگاه ما به برکت استادیِ آن جوانان، می‏تواند پرچم افتخار را بر دوش بگیرد. خیلی از دانشجویان و جوانانی که در آن دوران اختناق و تاریکی و فشار، در لابلای مشکلات فراوان درس می‏خواندند، امروز بحمد اللَّه جزو اساتید، جزو پرچم‏داران علم، جزو نوآوران عرصه‏ی علم محسوب می‏شوند؛ بعضی‏شان در همین جمع شما هستند، بعضی‏شان هم در تهران و جاهای دیگر هستند. این هم بخش دیگری است که برای من این اجتماع را گرامی و عزیز می‏کند.1386/02/25
لینک ثابت
پیشرفت علمی ایران

یک مسئله، مسأله‏ی نقشه‏ی حرکت علمی‏ کشور است که من این را در سال گذشته مطرح کردم. البته توقع نمی‏کنم که این کار را دانشگاه فردوسی انجام بدهد، اما توقع می‏کنم که دانشگاه استخوان‏دارِ ریشه‏دارِ فردوسی در این کار سهیم بشود؛ روی این فکر کنید. ما برای پیشرفت‏ علم در کشور، به نقشه‏ی کلی علمی احتیاج داریم. در باره‏ی چه چیزی می‏خواهیم تحقیق کنیم؟ چه چیزی را می‏خواهیم فرابگیریم؟ چگونه این اجزاء علمی پراکنده، به هم متصل می‏شوند؟ در کجا از اتصال این‏ها، می‏شود برای آینده‏ی کشور و حرکت کشور بهره برد؟ این‏ها جز با یک نقشه‏ی علمی، برای کشور امکان‏پذیر نیست. البته نقشه‏ی علمی، نقشه‏ی دائمی نیست؛ مدت‏دار و زمان‏دار است. ممکن است در این برهه نقشه‏ی علمی یک چیز باشد، ده سال دیگر نقشه‏ی علمی بکلی تغییر کند و چیز دیگری باشد؛ لیکن این نقشه‏ی علمی لازم است. در این زمینه انتظار دارم دانشگاه شما- چه دانشگاه پزشکی، چه دانشگاه فردوسی- کمک کنند تا این کار در بین اساتید و در بین محققین و در بین دانشمندان و علمای دانشگاهی ما، تبدیل به یک مطالبه‏ی عمومی بشود. این هم یک مسئله است.1386/02/25
لینک ثابت
استقلال علمی

روشن است که ما یک راه طی‏شده‏ی دویست‏ساله‏ی دیگران را در ظرف بیست سال نمی‏خواهیم طی کنیم. مدعا این نیست که ما در ظرف ده سال، پانزده سال، خودمان را به سطح علمی‏ کشوری که دویست سال است دارد تلاش علمی می‏کند و از محصول دویست سال قبل از آنِ بقیه‏ی کشورها هم استفاده کرده است، برسانیم. این مورد نظر نیست؛ بلکه مدعا این است که نباید وقت را تلف بکنیم. اگر ایران باید آینده‏ای داشته باشد و اگر این ملت باید همین راه استقلال و عزت و عدم وابستگی‏ را که در آن وارد شده ادامه بدهد، این امکان ندارد مگر با عالم شدن این ملت. باید عالم بشوند و علم در این کشور ترقی پیدا کند. علمِ وارداتی، علم- به معنای حقیقی کلمه- نیست؛ علمِ درون‏زا است که اقتدار می‏بخشد. اینکه من مسأله‏ی تولید علم و شکستن مرزهای علم را مطرح کردم، به خاطر این است و باید آن را جدی بگیرید. حوزه‏ها سهمی دارند در بخشی، دانشگاه‏ها هم سهم عمده‏ای دارند در بخش دیگری. امروز اساتید و مدیران دانشگاه باید این‏گونه به دانشگاه نگاه کنند.1386/02/25
لینک ثابت
لحظه‌شناسی

امروز، موضوع علم برای کشور ما یک موضوع حیاتی است؛ و علم هم به میزان زیادی به شما مجموعه‌ی دانشگاهی متکی است. امروز دانشگاه باید احساس بکند که کشور در یک نقطه‌ی عطفی قرار گرفته است که با دو گونه حرکتِ دانشگاه، دو مسیر متباین و متعارض از این نقطه‌ی عطف بوجود خواهد آمد؛ اگر یک طور عمل کنیم به یک سمت خواهیم رفت، اگر به گونه‌ی دیگری عمل کنیم، به سمت دیگر و نقطه‌ی مقابل آن خواهیم رفت؛ پس در یک چنین لحظه‌ی حساسی قرار داریم.1386/02/25
لینک ثابت
شکستن مرزهای دانش

روشن است که ما یک راه طی‏شده‏ی دویست‏ساله‏ی دیگران را در ظرف بیست سال نمی‏خواهیم طی کنیم. مدعا این نیست که ما در ظرف ده سال، پانزده سال، خودمان را به سطح علمی‏ کشوری که دویست سال است دارد تلاش علمی می‏کند و از محصول دویست سال قبل از آنِ بقیه‏ی کشورها هم استفاده کرده است، برسانیم. این مورد نظر نیست؛ بلکه مدعا این است که نباید وقت را تلف بکنیم. اگر ایران باید آینده‏ای داشته باشد و اگر این ملت باید همین راه استقلال و عزت و عدم وابستگی‏ را که در آن وارد شده ادامه بدهد، این امکان ندارد مگر با عالم شدن این ملت. باید عالم بشوند و علم در این کشور ترقی پیدا کند. علمِ وارداتی، علم- به معنای حقیقی کلمه- نیست؛ علمِ درون‏زا است که اقتدار می‏بخشد. اینکه من مسأله‏ی تولید علم و شکستن مرزهای علم را مطرح کردم، به خاطر این است و باید آن را جدی بگیرید. حوزه‏ها سهمی دارند در بخشی، دانشگاه‏ها هم سهم عمده‏ای دارند در بخش دیگری. امروز اساتید و مدیران دانشگاه باید این‏گونه به دانشگاه نگاه کنند.1386/02/25
لینک ثابت
اصل ۴۴ قانون اساسی

مسأله‌ی نیاز تولید علم به گسترش تحقیق و تقابل و تنافی آن با انحصارات دولتی و حقوق انحصاری شركتها، حرف كاملاً درستی است كه آن را قبول داریم و امید ما این است كه با اجرای سیاستهای اصل 44 - كه سال گذشته ابلاغ شد - این گره باز بشود. اساساً ورود در میدان تفسیر اصل 44 و توجه به ذیل اصل 44 و اهتمامی كه در این زمینه شد و خود بنده وارد این میدان شدم، به خاطر چند نكته و از جمله همین نكته بود. البته این نگرانی هم كه دوست قدیمی‌مان بیان كردند كه اجرای غلط اصل 44 ممكن است به تكاثر و از قبیل آن بینجامد هم درست است. اگر آن چیزی كه ما گفتیم و ما خواستیم و ما دنبال می‌كنیم اجرا بشود، ان‌شاءاللَّه نه آن افراط و نه آن تفریط اتفاق نخواهد افتاد. باید همان‌گونه كه مقرر شده و گفته شده است انجام بگیرد و ان‌شاءاللَّه به لطف الهی اینگونه خواهد شد. البته تذكراتی هم فرمودند كه من یادداشت كردم و ان‌شاءاللَّه آنها را دنبال می‌كنم.1386/02/25
لینک ثابت
مسئله هسته‌ای ایران

یك مسأله این است كه امروز، موضوع علم برای كشور ما یك موضوع حیاتی است؛ و علم هم به میزان زیادی به شما مجموعه‌ی دانشگاهی متكی است. امروز دانشگاه باید احساس بكند كه كشور در یك نقطه‌ی عطفی قرار گرفته است كه با دو گونه حركتِ دانشگاه، دو مسیر متباین و متعارض از این نقطه‌ی عطف بوجود خواهد آمد؛ اگر یك طور عمل كنیم به یك سمت خواهیم رفت، اگر به گونه‌ی دیگری عمل كنیم، به سمت دیگر و نقطه‌ی مقابل آن خواهیم رفت؛ پس در یك چنین لحظه‌ی حساسی قرار داریم. امروز مناسبات بین‌المللی روی قدرت می‌چرخد. می‌بینید دیگر، قدرتها به اتكاء و استناد قدرتمندی خودشان، زور می‌گویند و بی‌منطق و بی‌استدلال حرف می‌زنند. جُرم خیلی از دولتهای متوسط و دست پائین هم این است كه زورگوئی آنها را به راحتی قبول می‌كنند؛ لذا زورگوئی بر اساس قدرت، امر رائجی شده است. در همین قضیه‌ی هسته‌ای، در مسأله‌ی خاورمیانه، در قضایای گوناگون سیاسی و در مسائل گوناگونی كه داریم، وقتی با دولتها صحبت می‌شود، می‌گویند: چكار كنیم، امریكا می‌گوید! یعنی این یك حجت قاطع است كه چون امریكا دارای قدرت و زور است، دیگر چاره‌ای نیست. این قدرت - كه امروز محور همه‌ی تحركات بین‌المللی شده - متوقف است به علم؛ و لذا ثروت امریكا هم ناشی از علم است، توانائیهای تبلیغاتی‌اش هم ناشی از علم است، موقعیت بین‌المللیِ سیاسی‌اش هم ناشی از علم است. علم است كه یك كشور را به یك اقتداری می‌رساند؛ علم، این‌قدر برای كشورها مهم است.1386/02/25
لینک ثابت
اقتدار علمی

امروز، موضوع علم برای كشور ما یك موضوع حیاتی است؛ و علم هم به میزان زیادی به شما مجموعه‌ی دانشگاهی متكی است. امروز دانشگاه باید احساس بكند كه كشور در یك نقطه‌ی عطفی قرار گرفته است كه با دو گونه حركتِ دانشگاه، دو مسیر متباین و متعارض از این نقطه‌ی عطف بوجود خواهد آمد؛ اگر یك طور عمل كنیم به یك سمت خواهیم رفت، اگر به گونه‌ی دیگری عمل كنیم، به سمت دیگر و نقطه‌ی مقابل آن خواهیم رفت؛ پس در یك چنین لحظه‌ی حساسی قرار داریم. امروز مناسبات بین‌المللی روی قدرت می‌چرخد. می‌بینید دیگر، قدرتها به اتكاء و استناد قدرتمندی خودشان، زور می‌گویند و بی‌منطق و بی‌استدلال حرف می‌زنند. جُرم خیلی از دولتهای متوسط و دست پائین هم این است كه زورگوئی آنها را به راحتی قبول می‌كنند؛ لذا زورگوئی بر اساس قدرت، امر رائجی شده است. در همین قضیه‌ی هسته‌ای، در مسأله‌ی خاورمیانه، در قضایای گوناگون سیاسی و در مسائل گوناگونی كه داریم، وقتی با دولتها صحبت می‌شود، می‌گویند: چكار كنیم، امریكا می‌گوید! یعنی این یك حجت قاطع است كه چون امریكا دارای قدرت و زور است، دیگر چاره‌ای نیست. این قدرت - كه امروز محور همه‌ی تحركات بین‌المللی شده - متوقف است به علم؛ و لذا ثروت امریكا هم ناشی از علم است، توانائیهای تبلیغاتی‌اش هم ناشی از علم است، موقعیت بین‌المللیِ سیاسی‌اش هم ناشی از علم است. علم است كه یك كشور را به یك اقتداری می‌رساند؛ علم، این‌قدر برای كشورها مهم است.
روشن است كه ما یك راه طی شده‌ی دویست ساله‌ی دیگران را در ظرف بیست سال نمی‌خواهیم طی كنیم. مدعا این نیست كه ما در ظرف ده سال، پانزده سال، خودمان را به سطح علمی كشوری كه دویست سال است دارد تلاش علمی می‌كند و از محصول دویست سال قبل از آنِ بقیه‌ی كشورها هم استفاده كرده است، برسانیم. این مورد نظر نیست؛ بلكه مدعا این است كه نباید وقت را تلف بكنیم. اگر ایران باید آینده‌ای داشته باشد و اگر این ملت باید همین راه استقلال و عزت و عدم وابستگی را كه در آن وارد شده ادامه بدهد، این امكان ندارد مگر با عالم شدن این ملت. باید عالم بشوند و علم در این كشور ترقی پیدا كند. علمِ وارداتی، علم - به معنای حقیقی كلمه - نیست؛ علمِ درون‌زا است كه اقتدار می‌بخشد. این‌كه من مسأله‌ی تولید علم و شكستن مرزهای علم را مطرح كردم، به خاطر این است و باید آن را جدی بگیرید. حوزه‌ها سهمی دارند در بخشی، دانشگاه‌ها هم سهم عمده‌ای دارند در بخش دیگری. امروز اساتید و مدیران دانشگاه باید اینگونه به دانشگاه نگاه كنند.1386/02/25

لینک ثابت
مقاومت ملت ایران

امروز استقلال ملت ما یک نمونه‌ى مثل زدنى در همه‌ى دنیا شده است. ما بایستى این استقلال را در همه چیز از خودمان نشان بدهیم. استقلال یعنى در مقابل حرکت قدرتمندان عالم، حالت انفعال به خود نگیریم. آنچه که منفعت ماست، آنچه که مصلحت ماست، آنچه که با هدفهاى ما و آرمانهاى ما منطبق است، آن را دنبال کنیم؛ زیر فشار تبلیغات دشمن و کار سیاسى دشمن قرار نگیریم. و ملت ما نشان داده که این قدرت را دارد که در مقابل فشارها مقاومت کند. یک دوره‌اى شرق و غرب عالم، دست به دست هم دادند و این ملت را زیر فشار یک جنگ سنگین و سخت هشت‌ساله قرار دادند، ولى ملت با کمال قدرت تحمل کرد. بعد از آن تا امروز، زیر فشارهاى تبلیغاتى، زیر فشار تحریم اقتصادى قرار داشتیم. حالا تازه ما را به تحریم اقتصادى تهدید میکنند! کِى بوده است که ما تحریم اقتصادى نداشته باشیم؟ ما همین پیشرفتهاى علمى در زمینه‌ى هسته‌اى و غیر اینها را در حال و هواى تحریم اقتصادى به دست آوردیم. این را غربى‌ها هم میدانند؛ میفهمند. البته در داخل متأسفانه، عده‌اى هستند که به قدرى مجذوب و فریفته‌ى حرف غرب و تفکر غرب و مبانى غربند که حاضر نیستند بشنوند و قبول کنند؛ حتّى آنچه را هم که پیشرفت علمى در کشور به وجود آورده است، تا دیگران تصدیق نکنند، اینها قبول نمى‌کنند!
من به یاد دارم، شاید حدود دو سال، دو سال و نیم قبل، آن وقتى که این سانتریفیوژهاى ما مشغول کار شده بود و جوانان و دانشمندان ما توانسته بودند اینها را راه بیندازند و مسئولان وقت؛ رئیس‌جمهور و دیگران خبرش را گفتند، تعدادى از فیزیکدانهاى دانشگاهى که مردمان خوب و بسیار سالم و صادقى هم هستند، بعضى‌شان هم من را مى‌شناسند، به من نامه نوشتند، که آقا! نبادا اینها را باور کنید! چنین چیزى اتفاق نیفتاده و ممکن نیست! حاضر نبودند باور کنند؛ قبول کنند. این، همان تلقین است. تا غربى‌ها؛ آژانس و دیگران، خودشان آمدند نگاه کردند، تصدیق کردند، اعتراف کردند که چنین چیزى را باور نمى‌کردند در ایران به وجود بیاید، آن وقت دیگران؛ دیرباورها، در داخل کشور باور کردند. عین همین قضیه در مورد سلولهاى بنیادى به وجود آمد. بنده چندبار پیشرفتهاى سلولهاى بنیادى را در چند سخنرانى بر زبان آورده بودم. از دانشمندان کشور و از بعضى از دانشگاهها به من نامه نوشتند: آقا! این قضیه را شما این‌قدر نگوئید، این واقعیت ندارد؛ این جور نیست! اینى که میگوئید در سلولهاى بنیادى پیشرفت کرده‌اند و در شبیه‌سازى (کلونینگ) دارند تمرین و کار مى‌کنند، باور نکنید؛ چنین چیزى اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد! بعد که گوسفند شبیه‌سازى شده را جلو چشم همه قرار دادند، بعد که در سمینارى که تشکیل دادند، دانشمندان معروف دنیا، زیست‌شناسهاى درجه‌ى یک دنیا آمدند مصاحبه کردند و تصدیق کردند که پیشرفتها، پیشرفتهاى محیرالعقولى است، آن وقت یک عده از دیرباورها باور کردند! این هم آفتى است که ما استعداد خودمان، پیشرفت خودمان، توانائى‌هاى خودمان را باور نکنیم؛ وقتى هم اتفاق میافتد، باور نکنیم.
آنچه که انقلاب به ما داده و توقع ما از خودمان است، این است که این را روز به روز در خودمان تقویت کنیم؛ آن، اعتماد به نفس است. اعتماد به نفس ملى؛ ملت به خود اعتماد به نفس داشته باشد، بداند که میتواند مقاصد خودش را با همت بلند و با مجاهدت و با همدستىِ همه‌ى کشور با یکدیگر، پیش ببرد؛ این را باید بدانیم. جامعه‌ى دانشگاهى ما در زمینه‌ى کار خود، در زمینه‌ى علم‌پژوهى خود باید این را از بُن دندان باور کند و دانشجوى ما، استاد ما، محقق ما، مدیران دانشگاهى ما بدانند که هر کارى بخواهند، مى‌توانند بکنند؛ در سایه‌ى همت، در سایه‌ى مجاهدت و در سایه‌ى تلاش. این،آن چیزى است که ما لازم داریم. من البته بحثم از این طولانى‌تر بود، بحث را قطع کردم.1386/02/25

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی