newspart/index2
تاریخ اشغال فلسطین / تشکیل دولت اسرائیل/تشکیل دولت اسراییل/ تشکیل دولت صهیونیستی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
فلسطین دهه‌ی 1940

یك نگاه به عرض و طول این ماجرای شصت ساله[اشغال فلسطین]، آشكارا از حقیقت تكان‌دهنده و عبرت‌آموزی خبر می‌دهد و آن چیزی نیست جز دگرگون شدن صحنه و جابه‌جا شدن جایگاه اقتدار دو جبهه؛ هم در خودِ فلسطین و هم در خاورمیانه و دنیای اسلام، كه اساساً فاجعه‌ی غصب فلسطین برای در قبضه گرفتن و سیطره‌ی بلندمدت و تضمین شده بر آن، از سوی سیاستمداران غربی طراحی و اجرا شده بود.
فلسطین دهه‌ی 1940 را در نظر بیاورید: سرزمینی در قلب دنیای عرب، كشوری فقیر، حكومتی ضعیف، مردمی بی‌خبر و همسایگانی دست‌نشانده‌ی استعمار؛ ثروتمندترین و مسلح‌ترین و شریرترین دولت غربی به تحریك صهیونیست‌ها آن را از دست مسلمانان بیرون می‌آورد و به یك حزب نژادپرست و جرّار و تروریست می‌سپارد. همه‌ی دولت‌های غربی و هر دو قطب سیاسی متخاصم عالم به آن كمك می‌كند؛ دولت‌های دست‌نشانده‌ی منطقه از قبیل ایرانِ پهلوی و بعضی دیگر به اسلام و عربیت پشت كرده، در خدمت آن قرار می‌گیرند؛ پول و سلاح و علم و صنعت از سوی همه در اختیارش گذاشته می‌شود؛ امریكا مانند قیّم و وكیل مدافع و كارپرداز او عمل می‌كند و شوروی هم تنها در این مسئله با امریكا هیچ مخالفتی نمی‌كند؛ قطعنامه‌های سازمان ملل در همان حد ضعیف و محافظه‌كارانه‌اش هم از سوی دولت جعلی و یاغی صهیونیست مورد بی‌اعتنایی كامل قرار می‌گیرد؛ با پشت‌گرمی امریكا و اروپا به مصر، به سوریّه، به اردن، به لبنان، حمله‌ی نظامی می‌كند و بخش‌هایی را به قصد تصرف دائم اشغال می‌كند؛ بی‌محابا از ترور و قتل و غارت حرف می‌زند و تهدید می‌كند و تروریست‌های معروف یكی پس از دیگری در آن به حكومت می‌رسند، كه آخرین آن‌ها جنایت‌كار معروف «صبرا و شتیلا»ست. ده‌ها سال در صحنه‌ی فلسطین، دولت غاصب با چهره‌ای خشن، بی‌انعطاف، طلبكار و شكست‌ناپذیر باقی می‌ماند.
در جبهه‌ی مقابل، پس از آن ضعف و انكسارِ نخستین و ناكامی تلاش‌های نیمه‌كاره‌ی سال‌های اول، تجربه‌ها یك‌یك خود را می‌آزمایند و دستاویزهای فكری و عملی از قومیت و ناسیونالیزم تا چپ‌گراییِ ماركسیستی و امثال آن از بوته‌ی آزمایش، ناموفق بیرون می‌آیند. ایمان دینی - كه ملت به آن سخت پای‌بند است - به همت مجاهدان صبور و مقاوم به‌تدریج نقطه‌های روشنی در افقِ بسته و غم‌آلود پدید می‌آورد و امیدهایی می‌آفریند؛ و در این هنگام، ناگهان خورشید «انقلاب اسلامی» از مشرق طلوع می‌كند؛ بر روی پرچم بلند این انقلاب الهی، همراه با نام خدا و شریعت اسلامی، نام فلسطین نقش بسته است.

از این مقطع، مسیر حوادث دگرگون می‌شود و روند زوال دولت غاصب و زوال سیطره‌ی مطلق امریكا در منطقه - كه در طول سال‌های دراز، شریك جرم دولت غاصب بوده - آغاز می‌گردد؛ گروه‌های جهادی مؤمن به اسلام در فلسطین و لبنان سر بر می‌آورند و نسل مبارزان صادق و سرسخت را متشكل می‌كنند؛ جهاد و شهادت زنده می‌شود و قدرت حقیقی - یعنی قدرت ملتی كه عزم ایستادگی و فداكاری در او راسخ است - جایگاه خود را در معادلات فلسطین و منطقه باز می‌یابد. خون مطهر جوانان شهادت‌طلب و حضور میدانی مبارزانِ از جان گذشته، همه‌ی محاسبات دنیاداران ماده‌پرست و لذت‌جو را در هم می‌ریزد و میدان تازه‌ای را می‌گشاید كه در آن خون بر شمشیر پیروز است.1385/01/25

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی