شما کرمانىها شهداى زیادى دارید؛ اما عمدهى شهداى شما متعلق به لشکر 41 ثار اللّه است. مىدانید این لشکر یعنى چه؟ یک لشکر مقتدر، شجاع، فداکار و افتخارآفرین. بعضى از بچههاى شما که در لشکر ثار اللّه شهید شدند، در شب عملیات و الفجر 8 که عرض اروند متلاطم را باید طى مىکردند، 1300 متر غواصى کردند و از این طرف به آن طرفِ آب رفتند؛ براى اینکه خودشان را به دشمن برسانند. آب در اروندرود، هم از طرف سرچشمه پایین مىآید؛ هم آب مدّ دریا از بالا داخل مىشود. اروند، معبر عجیبى است. جوانهاى شما لباس غواصى به تن کردند- طورى که دشمن نفهمید- و نه 10 متر و 20 متر و 100 متر، بلکه 1300 متر را که عریضترین بخش اروند بود، طى کردند و خودشان را به آن طرف رساندند و توانستند ساحل مقابل را از دست دشمن بگیرند و آن فتح الفتوحِ عجیب را بیافرینند، که دنیا را منقلب کرد.
در این عملیات، قایقهاى سپاه به طرف ساحل اروند منتقل شد؛ اما دشمن نفهمید. این همه نیرو و این همه امکانات از راه دور پاى آب اروند آمد؛ اما دشمن با آن همه تجهیزات، و با آنکه ماهوارههاى امریکا و انگلیس و شوروى کمکش مىکردند، نتوانست حرکت عظیم سپاه را- که از لشکرهاى مختلف این همه نیرو لب آب آورده بود- بفهمد. قایقها را باید بچههاى لشکر ثار اللّه کنار ساحل مىبردند.
یکى از شهداى نامدار این لشکر، کسى است که در طول بیست روزى که این قایقها را محرمانه منتقل مىکردند، نتوانست استراحت کند. از قول فرمانده محترمش- که الحمد للّه خداى متعال او را براى ما نگه داشته و جزو عزیزان ماست- نقل کردند که گفته بود این جوان سه شبانهروز چشم به هم نگذاشت و نخوابید. بعد از سه شبانهروز که رفته بود در سنگر بخوابد، مأموریتى ایجاد شد؛ رفتم صدایش کردم و او را با خودم به مأموریت بردم! اینها اینطورى جهاد مىکردند.1384/02/12
لینک ثابت