قوه قضائیه / عدالت/قضاوت/اطاله دادرسی/پرونده قضایی/دادگاه/دادسرا / نظام قضایی
دادگاه, عدالت, اجرای عدالت, قوه قضائیه, مسئولین قوه قضائیه
کاری کنید که عرصهی دادگاه، عرصهی عدالت شود.1383/04/07
لینک ثابت
پایهگذار و معمار نوین قضایی کشور [شهید بهشتی است].1383/04/07
لینک ثابت
اگر بنا بود شهید بهشتی در کشوری که هیچ نظام قضایی ندارد، کار را از خشت اول شروع کند، کارش آسانتر بود.1383/04/07
لینک ثابت
شما نگاه کنید ببینید از قوهی قضائیه چه انتظاری هست، که این انتظارات در قانون اساسی ما آمده است. اگر شما به ذهنیت عامهی مردم و به ذهنیت اسلامی نگاه کنید، میبینید که توقع از قوهی قضائیه این است که عدالت در زندگی مردم ملموس شود؛ عدالت را حس کنند و این عمومیت پیدا کند - همینطور که من یک وقتی به شما عرض کردم - طوری شود که هر کس که مورد ستمی کوچک یا بزرگ قرار گرفت، فروغ امیدی در دل او باشد که حالا میروم به قوهی قضائیه مراجعه میکنم و داد خود را میستانم؛ این باید عمومی شود؛ ما هنوز به اینجا نرسیدهایم. البته همهی آنچه که ما پیش رفتهایم و هر قدمی که شما جلو رفتهاید، اجر و حسنهی الهی و تمجید آگاهانِ از این اقدام را با خود همراه دارد و یقیناً در میزان الهی بسیار بسیار باارزش است، ولو کسی نفهمد؛ شکی در این نیست؛ حاکی از ارزشهایی است که در وجود شماست و همهی این قدمها، قدمهای ارزشمندی است که انجام گرفته است؛ اما تا مادامی که به این نقطه - که نقطهی آرزویی و آرمانی است - نرسیدهایم، همهی این قدمها مقدمه است و این مقدمهها نباید هیچکس را راضی کند؛ این حرف و توصیهی اصلی من به همهی مسؤولان قوهی قضائیه است.1383/04/07
لینک ثابت
نقطهی قوّت وضع موجود این است که وضعیت قوهی قضائیه و مدیریت عالی آن، امیدآفرین و امیدبخش است. انسان یک وقت به مجموعهیی نگاه میکند و احساس نومیدی میکند؛ اما یک وقت است که انسان ظرفیتها و شخصیتها و موجودییی را مشاهده میکند که فروغ امید را در دل انسان زنده میکند. قوهی قضائیه اینجوری است. بحمداللَّه انسان، مدیر برجسته، فاضل، عالم، مجتهد و روشنفکری را در رأس، و شخصیتهای قضایی و علمی و ممتازی را در بدنه، از صدر تا ذیل، مشاهده میکند؛ این، ظرفیت قوهی قضائیه است. اگر این درخت میوهی مطلوب هم نداشته باشد، چون سالم، پُر استعداد، تناور، و دارای ریشهیی سالم و بدنهاش سربرافراشته است، انسان بدون شک میداند که از این درخت میوه خواهد رویید. آنچه لازم است، دنبال گرفتن و پیگیری کردن است.1383/04/07
لینک ثابت
کاری کنید که عرصهی دادگاه، عرصهی عدالت شود. البته شکی نیست که باز هم عدهیی ناراضی خواهند بود، ولی این مناط نیست؛ چون حتّی آن کسانی هم که ناراضی خواهند بود، باید بدانند که فرمود: «فانّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق»؛ عدل گشایش است برای همه، حتّی برای محکوم. اگر کسی که با میزان و با شاخص عدالت محکوم شده است، این محکومیت برایش سخت بیاید، بداند که اگر این شاخص بر روی ظلم تکیه کند، برای او سختتر است؛ زیرا ممکن است در دادگاه ظلم، او کامیاب شود، اما در صد مرحلهی دیگر زندگانی، خطر بیعدالتی گریبانش را خواهد گرفت. باید عدالت اجرا شود و تحت تأثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوانسالاری و بوروکراسی نباید قرار بگیرد. اگر دیوانسالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل میکند، مضر است. باید دیوانسالاری را به نحوی سازماندهی و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل.1383/04/07
لینک ثابت
محور در قوهی قضائیه، قاضی است. بقیهی تشکیلات همه تدارکچىِ قاضی اند؛ همه در حکم نیروهای ستادی برای صف هستند. صف، قاضی است. آنچه که در عرصهی قضاوت و صحنهی دادگاه اتفاق میافتد، آن چیزی است که به ما نشان میدهد که: «الثمرة تنبأ عن الشجرة»؛ یعنی نشان میدهد پشت سر این صف و پشت سر این جبههی مقدم، وضع چگونه است.
کاری کنید که عرصهی دادگاه، عرصهی عدالت شود. البته شکی نیست که باز هم عدهیی ناراضی خواهند بود، ولی این مناط نیست؛ چون حتّی آن کسانی هم که ناراضی خواهند بود، باید بدانند که فرمود: «فانّ فی العدل سعة و من ضاق علیه العدل فالجور علیه اضیق»؛ عدل گشایش است برای همه، حتّی برای محکوم. اگر کسی که با میزان و با شاخص عدالت محکوم شده است، این محکومیت برایش سخت بیاید، بداند که اگر این شاخص بر روی ظلم تکیه کند، برای او سختتر است؛ زیرا ممکن است در دادگاه ظلم، او کامیاب شود، اما در صد مرحلهی دیگر زندگانی، خطر بیعدالتی گریبانش را خواهد گرفت. باید عدالت اجرا شود و تحت تأثیر هیچ چیز؛ ثروت، قدرت، دیوانسالاری و بوروکراسی نباید قرار بگیرد. اگر دیوانسالاری و تشکیلات ما عدالت را مختل میکند، مضر است. باید دیوانسالاری را به نحوی سازماندهی و تنظیم کرد که به عدالت کمک کند؛ زیرا عدالت ملاک و اصل است؛ اجرای عدالت و احقاق حق و ابطال باطل.
نظام اسلامی در مقابل مردم قرار ندارد؛ مقابلهی حکومت و مردم مربوط به ادبیات نظامهای استبدادی و دیکتاتوری است. در کنار نظامهای استبدادی و دیکتاتوری، نظامهایی هستند که ولو ظاهرشان مردمسالارانه و دموکراسی است؛ اما باطنشان متکی به ثروت و به پول و به منافع طبقات خاص است. این نظامها نیز مقابل مردم قرار دارند؛ چه اقرار کنند، چه اقرار نکنند؛ لیکن در نظام اسلامی حکومت عامل مردم است؛ دست مردم است؛ نماینده و خادم و کارگزار مردم است؛ صاحب حق، مردماند. در چنین تشکیلاتی، قوهی قضائیه بازوی قدرتمندی است که هر جا انحراف و تخلفی از این حالت پیدا شد، باید گریبان متخلف را بگیرد و رها نکند؛ این وظیفهی بزرگ قوهی قضائیه است؛ از جوسازی و از حمله و تهاجم و اتهام و بدگویی هم نباید ترسید و تحت تأثیر تشر و قدرتنمایی و قدرتطلبی و پول و پولدار و بقیهی چیزها هم نباید قرار گرفت؛ باید روی این مسائل تکیه کرد؛ قوهی قضائیه به قاضی بیندیشد.1383/04/07
لینک ثابت
محور در قوهی قضائیه، قاضی است. بقیهی تشکیلات همه تدارکچىِ قاضی اند؛ همه در حکم نیروهای ستادی برای صف هستند. صف، قاضی است. آنچه که در عرصهی قضاوت و صحنهی دادگاه اتفاق میافتد، آن چیزی است که به ما نشان میدهد که: «الثمرة تنبأ عن الشجرة»؛ یعنی نشان میدهد پشت سر این صف و پشت سر این جبههی مقدم، وضع چگونه است. ... یکی از دستگاههای تدارکاتچی، دستگاه نخبهشناسی و نخبهپروری است؛ یعنی کادرسازی در دستگاه قضایی و راهاندازی تشکیلات علمی و آموزشی قوهی قضائیه که بایستی بسیار پُرکار و پُر تلاش عمل کند. بخش دیگر، دستگاههای ارزیابی و نظارت است. بخش سوم، دستگاههای مدیریتی است، و بخش چهارم، دستگاههایی است که حکم را مراقبت کنند که بر خلاف نباشد؛ چه آنهایی که قبل از حکم است، چه آنهایی که بعد از حکم است. بخش پنجم، مربوط به محکومان است، تا دربارهی آنها عدالت اجرا شود. البته همهی این بخشها در داخل دستگاه قضایی تعبیه شده و وجود دارد؛ با این دید بایستی به عدالت نگاه کرد.1383/04/07
لینک ثابت
دربارهی محکومان باید گفت که ما نباید خیال کنیم که عدالت دربارهی کسی که محکوم به زندان شده، این است که او را به زندان بیندازیم و سر موعد هم آزادش کنیم. این، فقط بخشی از عدالت است. بخش دیگر این است که زندان برای او جایی نباشد که او را فاسد یا فاسدتر کند یا شخصیت او را از بین ببرد یا خانوادهی او را بیچاره کند. این گرایشی که امروز در قوهی قضائیه برای زندانزدایی هست، بسیار نقطهی مثبت و خوبی است. البته بدون تردید کار بایستی با نظم، با ترتیب، با انضباط، با فکر درست و با برنامهریزی انجام بگیرد، لیکن جهت درست، همین جهت است و ما نباید یک گوشهیی را که خود موجب نابودسازی اصالتها و شرافتها و ارزشهاست، درست کنیم.1383/04/07
لینک ثابت