یكی از دانشجویان عزیز مطرح كردند كه «شما میگویید دانشجویان مصلحتاندیش نباشند. حالا ما آرمانگرا، پس چرا گاهی اوقات بعضی از دستگاههای اجرایی مصلحتاندیشی میكنند؛ این دو چگونه قابل جمع هستند؟» من این نكته را بگویم كه مصلحتاندیشی بد، منفی و ضدّارزش نیست. مصلحتاندیشی یعنی دنبال مسألهای كه مصلحت است، رفتن. اینكه موضوع بدی نیست. این را بدانید كه دستگاه اجرایی كشور در تعامل بسیار دشوار خود در دنیا، بر سر دوراهیهایی قرار میگیرد كه مجبور میشود مصالحی را در نظر بگیرد؛ چون اداره كشور و كار اجرایی، كار خیلی سختی است. مثال آن، این است كه وقتی كسی از پای تلویزیون كوهنوردی را میبیند كه با زحمت و قدم به قدم جلو میرود، با خودش میگوید: یك ذرّه زودتر و تندتر قدم بردار تنبل! او پای تلویزیون نشسته، در آن ارتفاع چندهزار متری و در آن وضعیت قرار ندارد كه ببیند این كار چقدر عملی است. همین مثال بر كسی كه مسابقه كشتی یا فوتبال را از تلویزیون میبیند، صدق میكند. حتماً دیدهاید كه گاهی اوقات بعضی از تماشاگران فوتبال، دائم به بازیكنها و تیمهای مورد علاقه خود دستور میدهند: تنبل بزن! شوت كن! به هرحال، كار اداره كشور كار سختی است و البته مصلحت، هیچ اشكالی هم ندارد؛ ما به آنها ایراد نمیگیریم. البته حواسمان هم جمع است كه آنها همیشه غرق در مصلحت نشوند و بنده با توجه به مسؤولیتم به این موضوع توجّه میكنم.
اگر شما جوانان نگاه به قلّههای آرمانی را كنار بگذارید، برآیندِ غلطی بهوجود خواهد آمد. برآیندِ آرمانگرایی شما و چالش مسؤولان با مصلحتها، برآیند معتدل و مطلوبی خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحتگرایی رفتید و گرایش مصلحتاندیشانه - یعنی صددرصد با واقعیتها كنار آمدن - وارد محیط فكری و روحی دانشجو و جوان شد، آنوقت همه چیز بههم میریزد و بعضی آرمانها از ریشه قطع و گم خواهد شد. دانشجویان نباید آرمانگرایی را رها كنند. توقّع من از شما عزیزان این است كه پایههای معرفتی خودتان را در همه زمینهها عمیق و مستحكم كنید.1382/08/15
لینک ثابت