اگر انقلاب متّکی به اعتقاد دینی و ایمان اسلامی نبود، نمیتوانست پیروز شود. ایمانِ یکایک مردم بود که توانست این حرکت را بهوجود آورد و استمرار بخشد. قبل از انقلاب اسلامی همه نهضتهای صدوپنجاه سال اخیر همین هدف را دنبال کردند، ولی با ناکامی روبهرو شدند. انقلاب توانست در همان راه با قدرت پیش برود و بر عوامل ناکامیاش غلبه کند. چرا؟ چون انقلاب اسلامی حرف نویی را به میان آورد؛ حرف نویی که میتوانست در دنیای افکار عمومی، بخصوص در دنیای اسلام، برای خود جا باز کند. قسمت اعظم این حرفِ نو توحید بود؛ با معنای عمیق و دقیق و همهجانبه آن. توحید یعنی حاکمیت ارزشهای الهی بر جامعه و نفی حکومتهای طاغوتی، استبدادی، فاسد و طغیانگر بر ارزشهای انسانی و اصیل. بنابراین توحید ستون فقرات و رکن اساسی شعار اسلامی و پیام انقلاب اسلامی بود.
رکن دیگر انقلاب اسلامی، توجّه به کرامت انسان است. جامعهای که در یک مجموعه جغرافیایی و سیاسی زندگی میکند، کرامتش اقتضا میکند که آزاد و مستقل باشد و استعداد او شکوفا شود؛ بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ مورد تحقیر و اهانت قرار نگیرد و شخصیت ذاتی او بروز کند. این چیزی بود که در طول دوران حکومتهای استبدادی و سپس حکومت وابسته پهلوی نادیده گرفته شده بود. حکومتهای استبدادی گاهی خدمات بزرگی هم از قبیل فتوحات و عمران و آبادی به ملت کردهاند؛ اما بزرگترین ارزش انسانی هر انسان را که عبارت است از آزادی، اختیار، استقلال و در اختیار داشتن سرنوشت خویش، از ملت ایران گرفته بودند. این طبیعتِ همه حکومتهای دیکتاتوری است.
متأسّفانه باید به شما بگویم که در بسیاری از کشورهایی که پرچم دیکتاتوری ندارند، بلکه پرچم آزادی و لیبرالیزم و تکیه به رأی مردم دارند، باطن کار همان دیکتاتوری و تسلّط بر ارادههای مردم است. در حقیقت امروزه در بسیاری از کشورهایی که شعار و شیوه سیاسیشان دمکراسی است، مردم از آزادی اندیشه، فکر و اختیار برای تصمیمگیری برخوردار نیستند و این آزادیها تحت لایههای گوناگون تبلیغات، پنهان میشود. این چیزی است که امروز روشنفکران برجسته غرب - چه در امریکا و چه در اروپا - بهصراحت آن را بیان میکنند. کرامت انسان - که انقلاب اسلامی پرچمدار کرامت انسان است - نقطه مقابل این حالت و رویّه است.
امروز دشمنان در تبلیغات خود میخواهند اینطور وانمود کنند که ایران باید به سمت دمکراسی برود! انقلاب، ایران را از آزادترین نوع دمکراسی برخوردار کرد؛ امروز ایران کجا میخواهد برود؟! دمکراسی یعنی مردمسالاری؛ یعنی حکمیّت و معیار بودن رأی مردم در شیوهی سیاسی حکومت و اداره کشور. این کاری است که انقلاب بهصورت معجزه در ایران انجام داد؛ کاری که اصلاً تصوّرش در تمام طول دوران دهها سال بعد از مشروطه تا انقلاب اسلامی وجود نداشت. البته در دوران نهضت ملی که انتخاباتِ آزاد وجود داشت، اینکار عملی شد؛ ولی متأسفانه بر اثر اشتباهات مکرّر مسؤولان وقت، این دوران بیش از حدود دو سال طول نکشید. بههرحال، منظور این است که غیر از آن دوران کوتاه، یک روز ملت ایران در این کشور برای انتخاب سرنوشت خود آزادی نداشت.
ملت ایران به برکت انقلاب توانست با کرامت خودش آشنا شود، بیندیشد، تصمیم بگیرد و اقدام و انتخاب کند. خوشبختانه ایمان عمیق ملت ایران به مبانی اسلامی بهطور طبیعی مردمسالاری را بر پایه تفکّرات دینی استوار کرد، که بهترین شکل مردمسالاری هم همین است. در چارچوب ارزشهای اسلامی و دینی است که میتوان بهطور مطلق از مردمسالاری حمایت کرد، و این بهطور طبیعی در کشور ما پیش آمد؛ چون مردم ما مؤمنند و ایمانشان سطحی نیست.1382/07/22
لینک ثابت