newspart/index2
اسلام منهای سیاست
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
اسلام منهای سیاست

این استعداد جوشان، این سرزمین غنی، این موقعیّت جغرافیاییِ حسّاس، این تاریخ پُرشکوه- که پشتوانه‏ی فرهنگی و پشتوانه‏ی افتخارات ماست- و بالاتر از همه، نور ایمانی که امروز در دلهای جوانان ما می‏درخشد و دنیا را متوجّه خود می‏کند، همه نوید دهندگان به نسل جوان و نوجوان ما برای آینده است. تلاش شما باید این باشد که آن آینده را هرچه بهتر بسازید. ما همین جوان، همین موقعیت و همین گذشته‏ی تاریخی را قبل از انقلاب هم داشتیم؛ اما این درخشندگی و پیشرفت را نداشتیم. چرا؟ چون آن روز دستگاه سیاسی و قدرتی که بر این کشور و بر همه‏ی مراکزِ تلاش و توان در این کشور حاکم بود، اوّلًا از دین و ایمان و اعتقادات ارزشی بی‏بهره‏ی محض بود- یک‏مُشت افراد پوک بدون اینکه در درون خود ارزش والایی داشته باشند، بر مردم حکومت می‏کردند- ثانیاً همین‏ها موجب شده بود که خود آن‏ها وابسته‏ی به دشمنان باشند. ایران عزیز ما بهشتِ غارتگران و چپاولگران بود. چرا؟ چون کدخدا را دیده بودند، ده را می‏چاپیدند! مسئولان نظام را در چپاولگری‏های خودشان شریک کرده بودند و این ملت را می‏چاپیدند. انقلاب آمد و بزرگترین مانع را در مقابل نفوذ خائنانه‏ی بیگانگان و همچنین سلطه‏ی غیر مشروع و غیر منطقی افراد فاسد ایجاد کرد. آن مانع چه بود؟ اسلام بود. تا وقتی اسلام در جایگاه خود قرار داشته باشد، تبلیغاتچی‏های استکبار جهانی و بین‏المللی از اسلام به شدّت بیمناکند. بله؛ اگر اسلام از سیاست و زندگی و محیط اجتماعی دور و مخصوص کُنج عبادتگاه و خلوت مساجد باشد، از آن باکی ندارند. اگر یک عدّه در خلوت، خود را به عبادت مشغول کنند، درحالی‏که عرصه‏ی جامعه، اداره‏ی جامعه، مدیریّت کشور و سررشته‏داریِ امور، دستِ افکار و اهواء و مکتبهای گوناگون باشد، آن‏ها از این اسلام ابایی ندارند و به آن اهمیتی نمی‏دهند؛ اما اگر اسلام آن‏چنان که خدا خواسته و قرآن تشریع کرده، به معنای برنامه‏ی زندگی تلقّی شد و مورد پذیرش قرار گرفت، از آن می‏ترسند. چرا؟ چون این اسلام، در وهله‏ی اوّل دو عنصر بزرگ در درون خود دارد که یکی عبارت است از احترام به شخصیت و اهتمام به رشد انسان، و دوم جلوگیری از نفوذ غارتگران و طاغوتها و قدرتمندان نابحق و ظالم و ستمگر جهانی. در کلمه‏ی توحید، این‏ها وجود دارد؛ «لا إله إلّا اللّه». یکی از مصرعهای برجسته و مهمِّ قصیده‏ی «لا إله إلّا اللّه» این است که با طاغوتها، طغیان‏گرهای جهانی، قدرتهای ظالم بین‏المللی و ستمگرانی که امروز شما می‏بینید در دنیا چگونه تاخت‏وتاز می‏کنند و با ملتها چه می‏کنند، نمی‏شود کنار آمد. توحید اجازه نمی‏دهد مسلمان در مقابل قدرتهای بدون مهار که با فلسطین و عراق و افغانستان آن‏طور رفتار کردند و قبلًا با بوسنی و لبنان و دیگر کشورهای اسلامی و سایر نقاط دنیا طور دیگر رفتار کردند، کرنش کند. همین کرنشها از سوی برخی از ملتهای ضعیف شده است که این‏طور این خون‏آشام‏ها را قدرتمند کرده است. اگر ملتها حقِّ خود را بشناسند و بخواهند زیر بار زورگویی‏های بین‏المللی نروند و شعارهای دروغین این ریاکاران بین‏المللی را قبول نکنند، این‏ها این‏طور قدرتمند نمی‏شوند.

اسلام اجازه نمی‏دهد ملتهای مسلمان زیر بار زور و سلطه بروند و لگدکوب شوند. شخصیت و عزّت و رشد انسان اسلامی در هر شرایطی باید محفوظ بماند؛ این‏ها در درون اسلام است. اسلام وقتی به عنوان برنامه‏ی زندگی مطرح شد، این‏ها هم مطرح می‏شود. جامعه‏ی ما بحمد اللّه از میلیونها جوانِ دختر و پسر برخوردار است. این مایه‏ی افتخار برای ملت ماست. این ملت باید به وجود این همه جوان، این همه استعداد و این همه دلِ پاک و نورانی ببالد و جوان هم باید به کشور خود، به انقلاب خود، به نظام اسلامی خود و به پرچم برافراشته‏ی اسلام خود ببالد و آینده را بسازد. آینده با حرف ساخته نمی‏شود؛ با کار هوشمندانه و مؤمنانه ساخته می‏شود. باید کار کنید؛ آن هم کار هوشمندانه و برخوردار از پشتوانه‏ی ایمان. جوانانی که امروز شما می‏بینید ناگهان در قالب یک کارِ بزرگ فنّی و یا ایجاد یک فناوریِ بزرگ ظاهر می‏شوند، مدّتها مؤمنانه تلاش و کار کرده‏اند و ناگهان در عرصه‏های علم این‏طور ظاهر شده‏اند.1382/06/26

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی