newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
افکار عمومی

آنچه که الان در عراق اتّفاق افتاده است، در حقیقت یک قضیه نیست بلکه چهار قضیه است. آمریکاییها و انگلیسیها و تبلیغاتچیهایشان می‌خواهند سرهم‌بندی کنند، این را به‌صورت یک قضیه‌ی بسیط درآورند و در افکار عمومی یک «آری» یا «نه» برای آن درست کنند، لکن بیخود تلاش می‌کنند. چهار قضیه است؛ یک قضیه نیست. همین دیروز یا پریروز بود که پیامی از «بوش» و «بلر» خطاب به مردم عراق پخش شد. البته مردم عراق برق نداشتند و بیچاره‌ها نتوانستند بگیرند. مضمون پیام این بود که ما به عراق آمدیم تا شما را آزاد کنیم! قضیه را خلاصه می‌کنند در این‌که ما آمده‌ایم شما را آزاد کنیم و از دست صدّام نجات دهیم. در همین یک جمله حرفِ آقایان دو خبطِ بزرگ وجود دارد: یکی این است که می‌گویند ما آمدیم شما را آزاد کنیم؛ یعنی ملت عراق توانایی و قدرت و عُرضه‌ی این کار را ندارد و باید ما برایشان این کار را بکنیم. این خبط بسیار بزرگی است. دوم این‌که همین حرف هم دروغ بود؛ چون برای آزادی یک ملت، آتش و بمب و موشک روی سرش نمی‌ریزند و به این بهانه که می‌خواهیم پادگان نظامی را از بین ببریم، شهرها، روستاها و مناطق تجّمع را این‌طور ویران نمی‌کنند و این فجایع را - که اشاره‌ی کوتاهی خواهم کرد - پیش نمی‌آورند.

قضیه، آزاد کردن مردم عراق نیست. چهار قضیه است که باید از هم تفکیک کرد. یکی مسأله‌ی سقوط صدّام است. یک مزاحمت و تضادی بین منافع صدّام و منافع هیأت حاکمه‌ی آمریکا پیش آمد که به درگیری و کشمکش انجامید.1382/01/22

لینک ثابت
انزوای سیاسی

امروز آمریکا در دنیا از لحاظ سیاسی منزوی است. این فرمول و راه حلّ آمریکایی را که انتصاب یک سرلشکر باز نشسته است، تقریباً هیچ دولتی در دنیا - مگر همان دو سه نفر از خودشان - قبول نکرد. دولتهای عربی، اسلامی و اروپایی آن را رد کردند.

سومین شکست آمریکاییها، شکستِ ابهّت نظامی آنهاست، چون وانمود کرده بودند که می‌توانند ظرف سه یا چهار روز بر نیروهای عراقی مسلّط شوند. بالاخره معلوم شد که نه با سه روز و چهار روز بلکه با بیشتر از آن هم قدرت تسلّط پیدا نمی‌کنند و اگر نیروهای عراقی می‌جنگیدند، حالا حالاها این قضایا ادامه پیدا می‌کرد و معلوم هم نبود که سرانجام، بر اثر کثرت تلفات، حتّی پیروزی نظامی به دست آورند. عراقیها در آن هنگامی که باید بجنگند، نجنگیدند.این، جای سؤال و ابهام است! همان‌طور که گفتم، ما قضاوتی نداریم؛ اما این از سؤالهایی است که جواب آن در آینده معلوم خواهد شد.1382/01/22

لینک ثابت
منافع ملی

آنچه که الان در عراق اتّفاق افتاده است، در حقیقت یک قضیه نیست بلکه چهار قضیه است. آمریکاییها و انگلیسیها و تبلیغاتچیهایشان می‌خواهند سرهم‌بندی کنند، این را به‌صورت یک قضیه‌ی بسیط درآورند و در افکار عمومی یک «آری» یا «نه» برای آن درست کنند، لکن بیخود تلاش می‌کنند. چهار قضیه است؛ یک قضیه نیست. همین دیروز یا پریروز بود که پیامی از «بوش» و «بلر» خطاب به مردم عراق پخش شد. البته مردم عراق برق نداشتند و بیچاره‌ها نتوانستند بگیرند. مضمون پیام این بود که ما به عراق آمدیم تا شما را آزاد کنیم! قضیه را خلاصه می‌کنند در این‌که ما آمده‌ایم شما را آزاد کنیم و از دست صدّام نجات دهیم. در همین یک جمله حرفِ آقایان دو خبطِ بزرگ وجود دارد: یکی این است که می‌گویند ما آمدیم شما را آزاد کنیم؛ یعنی ملت عراق توانایی و قدرت و عُرضه‌ی این کار را ندارد و باید ما برایشان این کار را بکنیم. این خبط بسیار بزرگی است. دوم این‌که همین حرف هم دروغ بود؛ چون برای آزادی یک ملت، آتش و بمب و موشک روی سرش نمی‌ریزند و به این بهانه که می‌خواهیم پادگان نظامی را از بین ببریم، شهرها، روستاها و مناطق تجّمع را این‌طور ویران نمی‌کنند و این فجایع را - که اشاره‌ی کوتاهی خواهم کرد - پیش نمی‌آورند.
قضیه، آزاد کردن مردم عراق نیست. چهار قضیه است که باید از هم تفکیک کرد. یکی مسأله‌ی سقوط صدّام است. یک مزاحمت و تضادی بین منافع صدّام و منافع هیأت حاکمه‌ی آمریکا پیش آمد که به درگیری و کشمکش انجامید. آنها قویتر بودند و صدّام را ساقط کردند؛ این یک قضیه است. در مورد این قضیه، ما موضع روشنی داریم که این موضع را هم عرض خواهم کرد. موضع ما در مورد هر یک از این چهار قضیه، روشن است. قضایا را تفکیک می‌کنیم تا موضع نظام جمهوری اسلامی که برخاسته از فکر و تدبیر اسلامی و رعایت مصالح و منافع کشور است، معلوم شود. پس یکی مسأله‌ی سقوطِ صدام است. مسأله‌ی دوم که در عراق اتّفاق افتاده و باز هم ادامه دارد، فجایعی است که نسبت به ملت عراق پیش آمده است. این غیر از مسأله‌ی سقوط صدّام است و حکم دیگری دارد. موضع ما در این مورد هم گفته خواهد شد. قضیه‌ی سوم این است که از طرف نیروهای بیگانه به یک کشور مستقل تجاوز و تعرّض نظامی شده است به بهانه‌های مختلفی مثل این‌که سلاح کشتار جمعی دارند، از تروریسم حمایت می‌کنند و غیره. این بهانه‌ها را همیشه و همه‌جا می‌توان پشت بلندگوها گفت. این بهانه‌ها مجوّز تهاجم نظامی به یک کشور و شکستن مرزهای آن نیست. در این مورد هم موضعمان را عرض می‌کنیم. مسأله‌ی چهارم، اداره‌ی آینده‌ی عراق است که برای آن هم نقشه و طرح و برنامه و خیالهای خامی در ذهنهایشان می‌گذرانند. این هم یک مسأله‌ی جداگانه است. هر کدام از این مسائل، حکمی دارد.1382/01/22

لینک ثابت
منافع ملی

نمازگزاران عزیز! آنچه به شما در خطبه‌ی دوم عرض می‌کنم، این است که تقوای الهی را در همه‌ی شؤون رفتار و اعمال و گفتار خود در نظر بگیرید. این را هم بدانید که مسؤولان کشور در همه‌ی زمینه‌ها و در همین زمینه‌ای که بحث آن در خطبه‌ی اوّل گذشت، همه‌ی همّتشان این است که خطّ اهداف اسلامی را که منطبق با مصالح مردم و منافع کشور است، با دقّت تشخیص دهند و دنبال کنند. ازخدای متعال می‌خواهیم که آنها را در این کار موفّق کند و بتوانند در همه‌ی زمینه‌ها و صحنه‌ها آنچه را که وظیفه‌ی آنها و مطابق مصالح کشور و منافع ملت است، ان‌شاءاللَّه پیگیری و دنبال کنند.1382/01/22
لینک ثابت
لیبرال دموکراسی

ملت عراق از چاله‏ی صدّام بیرون نیامد که به چاه یک دیکتاتور نظامی آمریکایی بیفتد. حتّی اگر یک فرد عراقی را هم به این شکل بگمارند، یقیناً مردم او را هم قبول نمی‏کنند. به‏هرحال، ما این وضعیتی را که الآن مطرح می‏کنند، تجاوز دیگری به حریم اسلام و مسلمین می‏دانیم: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا».

پیروزی نظامی آن هم با شک و شبهه‏هایی که در آن وجود دارد، دلیل پیروزی نهایی نیست. آمریکاییها در این قضیه خسارتهایی هم دیده‏اند و شکستهایی نیز متحمّل شده‏اند. الآن البته شاید ندانند و نتوانند، اما یقیناً در آینده‏ی نزدیک آثار این شکستها را خواهند دید. آن‏ها چهار شکست عمده داشته‏اند: شکست اوّل آن‏ها در شعار دمکراسی و آزادی غربی است. همین لیبرال دمکراسی‏ای که این‏گونه در دنیا ترویج می‏کنند، با این کار شکست خورد. آن‏ها نشان دادند که لیبرال دمکراسی نمی‏تواند یک ملت را به آن جایی برساند که به معنای حقیقی کلمه به آزادی انسان معتقد باشند. آن تفکّر وقتی منافع مادّی‏اش اقتضا کند، حاضر است آزادی و جان و حقّ انتخاب انسانها را راحت لگد مال کند. اگر آمریکاییها راست می‏گویند و طرف‏دار دمکراسی هستند، باید همین الآن عراق را ترک کنند و بیرون بروند. شما می‏خواستید صدّام را از قدرت به زیر بکشید؛ به زیر آمد. الآن در عراق چه کار دارید؟! اگر راست می‏گویند و دمکراسی و حقوق ملتها را قبول دارند، باید بی‏درنگ نظامیها را از عراق خارج کنند و هیچ دخالتی هم در امور عراق نکنند؛ اما معلوم است که چنین چیزی اتّفاق نمی‏افتد.
آمریکاییها از لحاظ ایدئولوژی هم شکست خوردند و شعارهایشان دروغ از آب درآمد؛ این را مردم دنیا هم فهمیدند و در شعارهایی که دادند، معلوم شد که مردم دروغ‏گویی آمریکاییها را فهمیده‏اند. ده پانزده شعار از شعارهای مردم دنیا را که در راه‏پیمایی‏های گوناگون، مردم یا به زبان گفته‏اند و یا روی تابلوها و پلاکاردها نوشته‏اند، برای بنده جمع کردند که همه‏اش نشان‏دهنده‏ی این است که مردم دنیا درست آن حقیقت قضیه را درک کرده‏اند. تعدادی از شعارها این‏هاست: «این جنگ، جنگ نفت است، نه آزادی و حقوق بشر»؛ «این جنگ برای نجات اقتصاد ورشکسته‏ی آمریکاست»؛ «این جنگ یک اشغال متجاوزانه‏ی هیتلری است»؛ «محور شرارت، آمریکا، انگلیس و اسرائیلند». مردم دنیا اینها را شعار می‏دادند، نه مردم تهران. این‏ها شعارهایی است که ملت ایران آن‏ها را با روشن‏بینی خودش از مدّتها پیش لمس کرده بود؛ امروز مردم دنیا این‏ها را فهمیده‏اند و افکار عمومی دنیا همین‏ها را تکرار می‏کنند.1382/01/22

لینک ثابت
حق و مرضی خدا بودن رقابت مسئولان در خدمت رسانی به مردم

این [مسئله کوشش همگانی برای خدمت‌رسانی به مردم و نشان دادن کارآمدیِ نظام در عمل.] وظیفه است و من عرض کردم که مسؤولان کشور، امسال را سال رقابت در این کار بدانند. این رقابت، حقّ است. این رقابت، درست است و مورد رضای خداست. «فاستبقوا الخیرات(1)». رقابت هم به این است که هرکدام از بخشها، واحدهای گوناگونشان را در سرتاسر کشور به این مسابقه‌ی بزرگ فرا بخوانند. قوّه قضاییّه، دادگستریهای سرتاسر کشور را به این رقابت فرا بخواند تا پس از گذشت چند ماه یا یک سال بتوانند یک محاسبه و ارزیابی بکنند و ببینند که کدام‌یک از دادگستریهای کشور بیشتر توانسته است پاسخ شکایات مردم را بدهد، به دردهای آنها برسد، اطمینان آنها را جلب نماید و پرونده‌ها را به بهترین وجه مختومه کند؛ این یک امتیاز بشود. هرکدام از وزارتهای مختلف، بخشهای گوناگونی را که در سرتاسر کشور دارند، به این رقابت دعوت کنند و آنها هم همین مقایسه را انجام دهند. خودِ مجموعه هیأت دولت بین وزارتخانه‌های مختلف همین مسابقه را برگزار کند، آنها را دعوت نماید و معلوم شود که در میان این بیست و چند وزارتخانه، کدام یک آمار صحیح و دقیق و روشنتری در خدمت‌رسانی به مردم دارد و آن یک امتیاز باشد. این را به مردم هم بگویند. نمایندگان، چه افرادشان و چه مجموعه‌هایشان، در داخل مجلس ببینند کدام طرح، کدام لایحه و کدام قانون برای مردم مفیدتر است و مشکلات و گرههای مردم را بهتر و زودتر باز می‌کند، آن را جلو بیندازند و در این کار با هم مسابقه دهند. این یک رقابت مشروع، صحیح و مرضیّ خداوند متعال می‌شود.1382/01/22

1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 148
وَلِكُلٍّ وِجهَةٌ هُوَ مُوَلّيها ۖ فَاستَبِقُوا الخَيراتِ ۚ أَينَ ما تَكونوا يَأتِ بِكُمُ اللَّهُ جَميعًا ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ
ترجمه:
هر طایفه‌ای قبله‌ای دارد که خداوند آن را تعیین کرده است؛ (بنابراین، زیاد در باره قبله گفتگو نکنید! و به جای آن،) در نیکی‌ها و اعمال خیر، بر یکدیگر سبقت جویید! هر جا باشید، خداوند همه شما را (برای پاداش و کیفر در برابر اعمال نیک و بد، در روز رستاخیز،) حاضر می‌کند؛ زیرا او، بر هر کاری تواناست.
1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 48
وَأَنزَلنا إِلَيكَ الكِتابَ بِالحَقِّ مُصَدِّقًا لِما بَينَ يَدَيهِ مِنَ الكِتابِ وَمُهَيمِنًا عَلَيهِ ۖ فَاحكُم بَينَهُم بِما أَنزَلَ اللَّهُ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم عَمّا جاءَكَ مِنَ الحَقِّ ۚ لِكُلٍّ جَعَلنا مِنكُم شِرعَةً وَمِنهاجًا ۚ وَلَو شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُم أُمَّةً واحِدَةً وَلٰكِن لِيَبلُوَكُم في ما آتاكُم ۖ فَاستَبِقُوا الخَيراتِ ۚ إِلَى اللَّهِ مَرجِعُكُم جَميعًا فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم فيهِ تَختَلِفونَ
ترجمه:
و این کتاب [= قرآن‌] را به حق بر تو نازل کردیم، در حالی که کتب پیشین را تصدیق می‌کند، و حافظ و نگاهبان آنهاست؛ پس بر طبق احکامی که خدا نازل کرده، در میان آنها حکم کن! از هوی و هوسهای آنان پیروی نکن! و از احکام الهی، روی مگردان! ما برای هر کدام از شما، آیین و طریقه روشنی قرار دادیم؛ و اگر خدا می‌خواست، همه شما را امت واحدی قرارمی‌داد؛ ولی خدا می‌خواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید؛ (و استعدادهای مختلف شما را پرورش دهد). پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید! بازگشت همه شما، به سوی خداست؛ سپس از آنچه در آن اختلاف می‌کردید؛ به شما خبر خواهد داد.
لینک ثابت
حضور آمریکا در عراق، تجاوز به حریم اسلام و مسلمین

ملت عراق از چاله‌ی صدّام بیرون نیامد که به چاه یک دیکتاتور نظامی آمریکایی بیفتد. حتّی اگر یک فرد عراقی را هم به این شکل بگمارند، یقیناً مردم او را هم قبول نمی‌کنند. به‌هرحال، ما این وضعیتی را که الان مطرح می‌کنند، تجاوز دیگری به حریم اسلام و مسلمین می‌دانیم: «و لن یجعل اللَّه للکافرین علی المؤمنین سبیلا(1)».1382/01/22

1 ) سوره مبارکه النساء آیه 141
الَّذينَ يَتَرَبَّصونَ بِكُم فَإِن كانَ لَكُم فَتحٌ مِنَ اللَّهِ قالوا أَلَم نَكُن مَعَكُم وَإِن كانَ لِلكافِرينَ نَصيبٌ قالوا أَلَم نَستَحوِذ عَلَيكُم وَنَمنَعكُم مِنَ المُؤمِنينَ ۚ فَاللَّهُ يَحكُمُ بَينَكُم يَومَ القِيامَةِ ۗ وَلَن يَجعَلَ اللَّهُ لِلكافِرينَ عَلَى المُؤمِنينَ سَبيلًا
ترجمه:
منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار می‌کشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، می‌گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهره‌ای نصیب کافران گردد، به آنان می‌گویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمی‌کردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری می‌کند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.
لینک ثابت
دموکراسی غربی

ملتی با این سابقه، با این تاریخ، با این رجال و با این مردان علمی و سیاسی. چطور انسانی حاضر است این‏قدر بی‏شرمانه حرف بزند و یک ملت را متّهم کند به نتوانستن. ما این را نادیده گرفتن حقوق ملت عراق می‏دانیم و آن را محکوم می‏کنیم و به‏هیچ‏وجه دیکتاتوری جدیدی را برای عراق نمی‏پذیریم. خود ملت عراق هم این مسئله را قبول نمی‏کند. ملت عراق از چاله‏ی صدّام بیرون نیامد که به چاه یک دیکتاتور نظامی آمریکایی بیفتد. حتّی اگر یک فرد عراقی را هم به این شکل بگمارند، یقیناً مردم او را هم قبول نمی‏کنند. به‏هرحال، ما این وضعیتی را که الآن مطرح می‏کنند، تجاوز دیگری به حریم اسلام و مسلمین می‏دانیم: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا».
پیروزی نظامی آن هم با شک و شبهه‏هایی که در آن وجود دارد، دلیل پیروزی نهایی نیست. آمریکاییها در این قضیه خسارتهایی هم دیده‏اند و شکستهایی نیز متحمّل شده‏اند. الآن البته شاید ندانند و نتوانند، اما یقیناً در آینده‏ی نزد یک آثار این شکستها را خواهند دید. آن‏ها چهار شکست عمده داشته‏اند: شکست اوّل آن‏ها در شعار دمکراسی و آزادی غربی است. همین لیبرال دمکراسی‏ای که این‏گونه در دنیا ترویج می‏کنند، با این کار شکست خورد. آن‏ها نشان دادند که لیبرال دمکراسی نمی‏تواند یک ملت را به آن جایی برساند که به معنای حقیقی کلمه به آزادی انسان معتقد باشند. آن تفکّر وقتی منافع مادّی‏اش اقتضا کند، حاضر است آزادی و جان و حقّ انتخاب انسانها را راحت لگد مال کند. اگر آمریکاییها راست می‏گویند و طرف‏دار دمکراسی هستند، باید همین الآن عراق را ترک کنند و بیرون بروند. شما می‏خواستید صدّام را از قدرت به زیر بکشید؛ به زیر آمد. الآن در عراق چه کار دارید؟! اگر راست می‏گویند و دمکراسی و حقوق ملتها را قبول دارند، باید بی‏درنگ نظامیها را از عراق خارج کنند و هیچ دخالتی هم در امور عراق نکنند؛ اما معلوم است که چنین چیزی اتّفاق نمی‏افتد.1382/01/22

لینک ثابت
نهضت خدمت‌رسانی

مسأله‏ی دیگر را به صورت کوتاه عرض می‏کنم که به نظر من برای ما ملت ایران از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و آن رعایت توصیه‏ای است که در اوّلِ سال به همه‏ی مسئولان و همه‏ی مردم عرض کردم: مسأله‏ی کوشش همگانی برای خدمت‏رسانی به مردم و نشان دادن کارآمدیِ نظام در عمل.
ما به نام اسلام حرف می‏زنیم و به نام اسلام عمل می‏کنیم. اگر ضعف و نقصی در کار ما باشد، زیان آن را فقط خود ما نمی‏بینیم، بلکه اسلام هم زیان می‏بیند و دشمن هم از همین نکته‏ی بسیار دقیق و ظریف حدّ اکثر سوءاستفاده را می‏کند. مسئولان نظام و مردان کارآمدِ جمهوری اسلامی توانایی آن را دارند که با امکانات وسیعی که این کشور دارد- چه امکانات انسانی کم‏نظیر و چه امکانات مادّی فوق‏العاده‏ی ما- همه‏ی مشکلات کشور، نه فقط مشکلات اقتصادی بلکه مشکلات اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی را هم به بهترین شیوه حل کنند. مردانی که در رأس کارها هستند، همه‏ی این مشکلات را با جدیّت، با همّت، با همدلی و با پرداختن به مسائل اصلی می‏توانند حل کنند و این کار باید مورد توجّه مسئولان کشور قرار گیرد و ملت عزیز و آگاه و هوشمند و نجیب ما باید این را از مسئولان کشور در بخشهای مختلف، چه قوّه‏ی مجریّه، چه قوّه‏ی قضائیّه، چه قوّه‏ی مقنّنه و چه نهادهای گوناگونی که وابسته به بخشی از تشکیلات حکومتی هستند، بخواهد. این وظیفه است و من عرض کردم که مسئولان کشور، امسال را سال رقابت در این کار بدانند. این رقابت، حقّ است. این رقابت، درست است و مورد رضای خداست. «فاستبقوا الخیرات». رقابت هم به این است که هرکدام از بخشها، واحدهای گوناگونشان را در سرتاسر کشور به این مسابقه‏ی بزرگ فرابخوانند. قوّه‏ی قضائیّه، دادگستری‏های سرتاسر کشور را به این رقابت فرابخواند تا پس از گذشت چند ماه یا یک سال بتوانند یک محاسبه و ارزیابی بکنند و ببینند که کدام یک از دادگستری‏های کشور بیشتر توانسته است پاسخ شکایات مردم را بدهد، به دردهای آن‏ها برسد، اطمینان آن‏ها را جلب نماید و پرونده‏ها را به بهترین وجه مختومه کند؛ این یک امتیاز بشود. هرکدام از وزارتهای مختلف، بخشهای گوناگونی را که در سرتاسر کشور دارند، به این رقابت دعوت کنند و آن‏ها هم همین مقایسه را انجام دهند. خودِ مجموعه‏ی هیئت دولت بین وزارتخانه‏های مختلف همین مسابقه را برگزار کند، آن‏ها را دعوت نماید و معلوم شود که در میان این بیست و چند وزارتخانه، کدام یک آمار صحیح و دقیق و روشن‏تری در خدمت‏رسانی‏ به مردم دارد و آن یک امتیاز باشد. این را به مردم هم بگویند. نمایندگان، چه افرادشان و چه مجموعه‏هایشان، در داخل مجلس ببینند کدام طرح، کدام لایحه و کدام قانون برای مردم مفیدتر است و مشکلات و گرههای مردم را بهتر و زودتر باز می‏کند، آن را جلو بیندازند و در این کار باهم مسابقه دهند. این یک رقابت مشروع، صحیح و مرضیّ خداوند متعال می‏شود. مردم هم لمس می‏کنند و می‏فهمند که به آن‏ها خدمت می‏شود. دستگاه‏های مختلف در کارهای مشترکشان همین رقابت را داشته باشند. قوّه‏ی مجریّه و قوّه‏ی قضائیّه و قوّه‏ی مقنّنه در مبارزه با فساد، در مبارزه با رشوه‏خواری و در مبارزه با افراد دارای نیّات سوء باهم رقابت کنند. رقابتِ صحیح این است. این رقابت، توصیه‏ی من است.1382/01/22

لینک ثابت
حقوق بشر

در این قضیه‌ی اوّل که قضیه‌ی سقوط صدّام به وسیله‌ی نیروهای متجاوز آمریکایی و انگلیسی است، موضع و جمعبندی ما این است: ما به هیچ‌کدام از دو ظالم کمک نکردیم. از سقوط صدّام هم خیلی خوشحالیم و ملت ما هم خوشحال است. بی‌طرف بودیم، همچنان که ملت عراق بی‌طرف بود و خوشحالیم، همچنان که ملت عراق خوشحال است.
قضیه‌ی دوم، فجایعی است که در این مدت در عراق نسبت به مردم واقع شده است. این فجایع چیزهایی نیست که گم شود. ببینید! از جنگ ویتنام بیست و هفت سال گذشته و خیلی چیزها هم فراموش شده است؛ اما فجایعی که آمریکاییها در آن جنگ نسبت به مردم انجام دادند، فراموش نمی‌شود. درباره‌ی آن چقدر فیلمها می‌سازند و چقدر ماجراها ذکر می‌کنند! تهاجم به مردم در یاد مردم دنیا و وجدان عمومی دنیا همیشه زنده می‌ماند. بالاترین حقوق مردم، حقّ حیات و زندگی کردن است. این آقایان به عنوان مدافعان حقوق بشر آمدند و با این بمبارانها حقّ حیات را از مردم این شهرها گرفتند. بیش از هزار موشک کروز، هزاران بمب بسیار سنگین و آتشهای بی‌شمار توپخانه از طرق مختلف، مرتّب روی بصره، ناصریه، دیوانیه، حلّه، بغداد و شهرهای دیگر ریخته شد. این مردم در این شهرها زندگی می‌کنند. مامی‌دانیم معنای بمباران شدن چیست. ما خودمان بمباران شده‌ایم. ما خودمان در این تهران، در دزفول و در شهرهای دیگر موشکباران شده‌ایم. مگر شوخی است که به یک شهر در طول یک ساعت دهها یا صدها موشک بزنند؟! می‌گویند ما می‌خواستیم اهداف نظامی را از بین ببریم. مگر چقدر هدف نظامی در عراق وجود دارد که بایستی با بیش از هزار موشک کروز و بیش از هزاران بمب آنها را نابود کرد؟! اینها مردم را نابود کرد؛ محیط رعب و وحشت برای مردم به وجود آورد، بچه‌های مردم ترسیدند، بچه‌های مردم کشته شدند و بچه‌های مردم بی‌غذا ماندند. کسانی معنای این حرف را می‌فهمند که بچه‌ی کوچک شیری در خانه داشته باشند و شیر نداشته باشند؛ مادر غذا نداشته باشد، آب سالم که به این بچه بدهند، نداشته باشند. اینها معنای این حرف را می‌فهمند. چقدر بچه‌ی کوچک دلِ پدر و مادرها را با گریه‌های خود خون کردند! چقدر جوان در این بیمارستانها خوابیدند که زخمشان بسته نشد! چقدر از عزیزان از خانواده‌ها گرفته شدند! اینها مگر کم است؟! بعد، اهانت به مردم و به خانه‌های آنها وارد شدن! این منظره‌ها دل انسان را آتش می‌زند. به صرف یک تهمت یا یک گمان باطل، وارد خانه‌ی یکی بشوند، جلوِ زن و بچه‌اش سر مرد را بپوشانند، چشمها و دستهایش را ببندند و به او اهانت روا دارند و او را تهدید کنند. اینها مگر چیز کمی است؟! سربازان بیگانه دستهای مردان عرب را از پشت بستند، سرهایشان را با کوفیه‌هایشان بستند، روی زمین دمر دراز کردند، به رو خواباندند و با تفنگ بالای سرشان ایستادند. اینها مگر کم مصیبتی است؟! اینها مگر جبران شدنی است؟! این هم یک ماجرای بسیار مهمّ است. سرباز آمریکایی زنان محجّبه‌ی عرب را بازرسی کند؛ جوان آمریکایی که معلوم نیست کیست و از کجا آمده، بیاید زن عرب را که با مقنعه و پوشیه و عبا سر تا پا پوشیده شده، بازرسی کند که مبادا بمب داشته باشد! اینها حقوق بشر است، احترام به انسانهاست و احترام به آزادی انسان است که این دروغگوها ادّعا می‌کنند؟! با عذرخواهی هم نمی‌شود اینها را تمام کرد. زدند، گفتند: ببخشید؛ اشتباه کردیم! در افغانستان هم همین‌طور است. از اوّلِ جنگ افغانستان بارها اتّفاق افتاده است. همین چند روز قبل یک بار اتّفاق افتاد. می‌زنند و با بمب جمعیتی را تارومار می‌کنند و بعد می‌گویند: ببخشید؛ اشتباه کردیم! با «ببخشید، اشتباه کردیم» جنایتها پاک می‌شود؟ این قضیه‌ی دوم است و ما این قضیه‌ی دوم را به‌شدّت محکوم می‌کنیم؛ با ملت عراق همدردی می‌کنیم؛ متجاوز را محکوم می‌کنیم و اگر مدّعی حقوق بشر باشد، او را دروغگو می‌دانیم.1382/01/22

لینک ثابت
حقوق بشر

نفهمیدن موقعیت و نشناختن زمان، کار بعدی آنهاست. این را تقریباً همه‌ی دنیا، حتّی دولتها محکوم کردند و گفتند این کار نشدنی است. ما که موضعمان کاملاً روشن است و عرض خواهم کرد. این کار غلطاندرغلط است. آن حاکم نه خارجی باید باشد، نه نظامی و نه صهیونیست؛ بلکه باید برگزیده‌ی خودِ مردم عراق و بدون اتّکاء به پشتیبانی قدرتهای متجاوز باشد. مردم عراق چنین کسی را می‌خواهند. البته آمریکاییها پیش خودشان همه‌ی حسابها را کرده‌اند. فکر می‌کنند که ما این شخص را نصب می‌کنیم، بعد زمام امور را در دست می‌گیریم و کمکهایی هم می‌کنیم و سپس فرهنگ مردم را عوض می‌کنیم؛ یعنی آموزش و پرورش را قبضه می‌کنیم. به خیال خودشان در افغانستان هم همین کار را می‌کنند. آمریکاییها در یکی از کشورهای آسیایی چندین تُن کتاب دبستانی به زبان فارسی و پشتو برای افغانستان چاپ کردند که در دبستانهای افغانستان پخش کنند، تا چهره‌ی آمریکا در خلال این درسها برای بچه‌های افغانی چهره‌ی زشتی جلوه نکند و فرهنگ و دید و نگاه تاریخی افغانها به‌کلّی طور دیگری شکل بگیرد. این فکر را به خیال خودشان برای عراق هم می‌خواهند بکنند. این کار قطعاً با نتیجه‌ی مطلوب آنها شکل نخواهد گرفت. در بین معلّمان و مردم آن‌قدر عمق جنایات و دشمنی آمریکاییها زیاد است که یقیناً به نسل بعد و نسلهای بعدی منتقل خواهد شد. بنابراین قضیه‌ی چهارم با مسائل قبلی یکی نیست؛ یعنی اگر این کار را هم نمی‌کردند، آن تجاوز به جای خود محفوظ و گناه و خطای بزرگ بود. اگر آن تجاوز را هم نمی‌کردند، هر یک از این کارهای بعدی، مستقّلاً گناه و خطای بزرگ و اهانت به ملت عراق است. واقعاً انسان تعجّب می‌کند که اینها چطور حاضرند این‌قدر وقاحت به خرج دهند و صریح در تلویزیون بگویند ملت عراق نمی‌تواند برای خودش حاکم معیّن کند! ملتی با این سابقه، با این تاریخ، با این رجال و با این مردان علمی و سیاسی. چطور انسانی حاضر است این‌قدر بیشرمانه حرف بزند و یک ملت را متّهم کند به نتوانستن. ما این را نادیده گرفتن حقوق ملت عراق می‌دانیم و آن را محکوم می‌کنیم و به هیچ وجه دیکتاتوری جدیدی را برای عراق نمی‌پذیریم. خود ملت عراق هم این مسأله را قبول نمی‌کند. ملت عراق از چاله‌ی صدّام بیرون نیامد که به چاه یک دیکتاتور نظامی آمریکایی بیفتد. حتّی اگر یک فرد عراقی را هم به این شکل بگمارند، یقیناً مردم او را هم قبول نمی‌کنند. به‌هرحال، ما این وضعیتی را که الان مطرح می‌کنند، تجاوز دیگری به حریم اسلام و مسلمین می‌دانیم: «و لن یجعل اللَّه للکافرین علی المؤمنین سبیلا».
پیروزی نظامی آن هم با شک و شبهه‌هایی که در آن وجود دارد، دلیل پیروزی نهایی نیست. آمریکاییها در این قضیه خسارتهایی هم دیده‌اند و شکستهایی نیز متحمّل شده‌اند. الان البته شاید ندانند و نتوانند، اما یقیناً در آینده‌ی نزدیک آثار این شکستها را خواهند دید. آنها چهار شکست عمده داشته‌اند: شکست اوّل آنها در شعار دمکراسی و آزادی غربی است. همین لیبرال دمکراسی‌ای که این‌گونه در دنیا ترویج می‌کنند، با این کار شکست خورد. آنها نشان دادند که لیبرال دمکراسی نمی‌تواند یک ملت را به آن جایی برساند که به معنای حقیقی کلمه به آزادی انسان معتقد باشند. آن تفکّر وقتی منافع مادّی‌اش اقتضا کند، حاضر است آزادی و جان و حقّ انتخاب انسانها را راحت لگد مال کند. اگر آمریکاییها راست می‌گویند و طرفدار دمکراسی هستند، باید همین الان عراق را ترک کنند و بیرون بروند. شما می‌خواستید صدّام را از قدرت به زیر بکشید؛ به زیر آمد. الان در عراق چه کار دارید؟! اگر راست می‌گویند و دمکراسی و حقوق ملتها را قبول دارند، باید بیدرنگ نظامیها را از عراق خارج کنند و هیچ دخالتی هم در امور عراق نکنند؛ اما معلوم است که چنین چیزی اتّفاق نمی‌افتد.
آمریکاییها از لحاظ ایدئولوژی هم شکست خوردند و شعارهایشان دروغ از آب درآمد؛ این را مردم دنیا هم فهمیدند و در شعارهایی که دادند، معلوم شد که مردم دروغگویی آمریکاییها را فهمیده‌اند. ده پانزده شعار از شعارهای مردم دنیا را که در راهپیماییهای گوناگون، مردم یا به زبان گفته‌اند و یا روی تابلوها و پلاکاردها نوشته‌اند، برای بنده جمع کردند که همه‌اش نشان دهنده‌ی این است که مردم دنیا درست آن حقیقت قضیه را درک کرده‌اند. تعدادی از شعارها اینهاست: «این جنگ، جنگ نفت است، نه آزادی و حقوق بشر»؛ «این جنگ برای نجات اقتصاد ورشکسته‌ی آمریکاست»؛ «این جنگ یک اشغال متجاوزانه‌ی هیتلری است»؛ «محور شرارت، آمریکا، انگلیس و اسرائیلند». مردم دنیااینها را شعار می‌دادند، نه مردم تهران. اینها شعارهایی است که ملت ایران آنها را با روشن‌بینی خودش از مدّتها پیش لمس کرده بود؛ امروز مردم دنیا اینها را فهمیده‌اند و افکار عمومی دنیا همینها را تکرار می‌کنند.1382/01/22

لینک ثابت
انزوای آمریکا

آمریکاییها از لحاظ ایدئولوژی هم شکست خوردند و شعارهایشان دروغ از آب درآمد؛ این را مردم دنیا هم فهمیدند و در شعارهایی که دادند، معلوم شد که مردم دروغ‏گویی آمریکاییها را فهمیده‏اند. ده پانزده شعار از شعارهای مردم دنیا را که در راه‏پیمایی‏های گوناگون، مردم یا به زبان گفته‏اند و یا روی تابلوها و پلاکاردها نوشته‏اند، برای بنده جمع کردند که همه‏اش نشان‏دهنده‏ی این است که مردم دنیا درست آن حقیقت قضیه را درک کرده‏اند. تعدادی از شعارها این‏هاست: «این جنگ، جنگ نفت است، نه آزادی و حقوق بشر»؛ «این جنگ برای نجات اقتصاد ورشکسته‏ی آمریکاست»؛ «این جنگ یک اشغال متجاوزانه‏ی هیتلری است»؛ «محور شرارت، آمریکا، انگلیس و اسرائیلند». مردم دنیا اینها را شعار می‏دادند، نه مردم تهران. این‏ها شعارهایی است که ملت ایران آن‏ها را با روشن‏بینی خودش از مدّتها پیش لمس کرده بود؛ امروز مردم دنیا این‏ها را فهمیده‏اند و افکار عمومی دنیا همین‏ها را تکرار می‏کنند. شکست دوم آن‏ها شکست سیاسی است. امروز آمریکا در دنیا از لحاظ سیاسی منزوی است. این فرمول و راه حلّ آمریکایی را که انتصاب یک سرلشکر بازنشسته است، تقریباً هیچ دولتی در دنیا- مگر همان دو سه نفر از خودشان- قبول نکرد. دولتهای عربی، اسلامی و اروپایی آن را رد کردند.1382/01/22
لینک ثابت
نقاط ضعف جمهوری اسلامی

ما به نام اسلام حرف می‏زنیم و به نام اسلام عمل می‏کنیم. اگر ضعف و نقصی در کار ما باشد، زیان آن را فقط خود ما نمی‏بینیم، بلکه اسلام هم زیان می‏بیند و دشمن هم از همین نکته‏ی بسیار دقیق و ظریف حدّ اکثر سوءاستفاده را می‏کند. مسئولان نظام و مردان کارآمدِ جمهوری اسلامی توانایی آن را دارند که با امکانات وسیعی که این کشور دارد- چه امکانات انسانی کم‏نظیر و چه امکانات مادّی فوق‏العاده‏ی ما- همه‏ی مشکلات کشور، نه فقط مشکلات اقتصادی بلکه مشکلات اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی را هم به بهترین شیوه حل کنند. مردانی که در رأس کارها هستند، همه‏ی این مشکلات را با جدیّت، با همّت، با همدلی و با پرداختن به مسائل اصلی می‏توانند حل کنند و این کار باید مورد توجّه مسئولان کشور قرار گیرد و ملت عزیز و آگاه و هوشمند و نجیب ما باید این را از مسئولان کشور در بخشهای مختلف، چه قوّه‏ی مجریّه، چه قوّه‏ی قضائیّه، چه قوّه‏ی مقنّنه و چه نهادهای گوناگونی که وابسته به بخشی از تشکیلات حکومتی هستند، بخواهد.1382/01/22
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی