مذاکره با آمریکا بنای استکبار و زورگویی در عالم این است که همهی دولتها و به تبع آنها همهی ملتها را وادار کند تا منطق زور و ظلم و بیانصافی او را بپذیرند و از همان راه حرکت کنند. بنای عالم را بر ظلم گذاشتند و میخواهند به نفع کمپانیها و سرمایهداران بزرگ و گردانندگان صهیونیستی و غیرصهیونیستیِ منابع مالی بزرگ دنیا و علیه ملتها، عالم را اداره کنند و توقّع دارند همهی دولتها و ملتها از این مواضع پیروی کنند. مگر چنین چیزی میشود؟ ممکن است بعضی از دولتها به خاطر منافع شخصی مسؤولانِ خود تسلیم شوند؛ اما دولت و ملتی که به نام اسلام سخن میگوید، به نام استقلال و هویّت ملی خود موضع میگیرد و حق میگوید و دنبال حق میرود، مگر ممکن است تسلیم شود؟
الان ورد و ذکر عدّهای مذاکرهی با امریکا شده است! چه مذاکرهای؟! میگویند با امریکا مذاکره کنید تا موذیگری نکند؛ فشار وارد نیاورد؛ تهدید نکند و منافع ملی ما را رعایت نماید. مگر کشورهایی که امروز مورد تهدید امریکا هستند - غیر از جمهوری اسلامی - با امریکا مذاکره نمیکنند؟ مگر آنها با امریکا رابطه ندارند؟ مذاکره و رابطه، مانع فشار آوردن و تهدید کردن و بدجنسی کردن و افزونطلبی نیست؛ مذاکره مشکلی را حل نمیکند. دولت امریکا صریحاً با نظام اسلامی، هویّت اسلامی و ایمان اسلامیِ مردم ما اعلام مخالفت کرده است. علّتش این است که اسلام موجب شده تا این ملت در مواضع خود مستقر و ثابت باشد و پابرجا بایستد و تسلیم آنها نشود. هدف امریکا این است که سیطرهی خود را که در دوران رژیم منحوس پهلوی - بخصوص در سی سال آخر آن رژیم - بر همه جای کشور گسترده بود، دوباره برقرار کند. معلوم است که ملت ایران بعد از این انقلاب عظیم، بعد از این همه فداکاری و قهرمانی و بعد از این همه شهادتها، تسلیم چنین زورگویی نخواهد شد. نخیر، مذاکره هیچ مشکلی را حل نمیکند.
مذاکره با امریکا، البته برای دولت امریکا مفید است. با مذاکره، او جای پایی پیدا میکند تا بتواند خواستههای خود را بیشتر تحمیل کند و توقّعات خود را انبوهتر بر سر این ملت و دولت بریزد. مذاکره موجب میشود که دولت امریکا بتواند همین تهدیدهایی را که الان از دور میکند، همین توقّعات بیجا و قلدرانهای را که در مصاحبهها و سخنرانیها میگوید، پشت میز مذاکره، با حجم بیشتر و با قدرت چانهزنی بیشتر، بر سر مسؤولان کشور ما بریزد. معنای مذاکره این نیست که امریکا حاضر باشد هویّت این ملت را، نظام جمهوری اسلامی را، ایمان این مردم و مواضع آنها را به رسمیت بشناسد. آنها با این اساس مخالفند؛ آنها با حضور این مردم مؤمن مخالفند؛ آنها دنبال این هستند که همان روشهایی را که در دوران حکومت پهلوی اعمال میشد - همان فساد، همان تسلّط و همان قاهریّت - دوباره در این مملکت ایجاد کنند. اینکه با مذاکره حل نمیشود. مگر این ملت اجازه خواهد داد که مسؤولی در این کشور - از رهبری گرفته تا همهی مسؤولان - از مواضع اسلامی و منافع اساسیِ سرنوشتسازش یک قدم عقب بنشیند؟1381/02/11
منافع ملی الان ورد و ذکر عدّهای مذاکرهی با امریکا شده است! چه مذاکرهای؟! میگویند با امریکا مذاکره کنید تا موذیگری نکند؛ فشار وارد نیاورد؛ تهدید نکند و منافع ملی ما را رعایت نماید. مگر کشورهایی که امروز مورد تهدید امریکا هستند - غیر از جمهوری اسلامی - با امریکا مذاکره نمیکنند؟ مگر آنها با امریکا رابطه ندارند؟ مذاکره و رابطه، مانع فشار آوردن و تهدید کردن و بدجنسی کردن و افزونطلبی نیست؛ مذاکره مشکلی را حل نمیکند. دولت امریکا صریحاً با نظام اسلامی، هویّت اسلامی و ایمان اسلامیِ مردم ما اعلام مخالفت کرده است. علّتش این است که اسلام موجب شده تا این ملت در مواضع خود مستقر و ثابت باشد و پابرجا بایستد و تسلیم آنها نشود. هدف امریکا این است که سیطرهی خود را که در دوران رژیم منحوس پهلوی - بخصوص در سی سال آخر آن رژیم - بر همه جای کشور گسترده بود، دوباره برقرار کند. معلوم است که ملت ایران بعد از این انقلاب عظیم، بعد از این همه فداکاری و قهرمانی و بعد از این همه شهادتها، تسلیم چنین زورگویی نخواهد شد. نخیر، مذاکره هیچ مشکلی را حل نمیکند. مذاکره با امریکا، البته برای دولت امریکا مفید است. با مذاکره، او جای پایی پیدا میکند تا بتواند خواستههای خود را بیشتر تحمیل کند و توقّعات خود را انبوهتر بر سر این ملت و دولت بریزد. مذاکره موجب میشود که دولت امریکا بتواند همین تهدیدهایی را که الان از دور میکند، همین توقّعات بیجا و قلدرانهای را که در مصاحبهها و سخنرانیها میگوید، پشت میز مذاکره، با حجم بیشتر و با قدرت چانهزنی بیشتر، بر سر مسؤولان کشور ما بریزد. معنای مذاکره این نیست که امریکا حاضر باشد هویّت این ملت را، نظام جمهوری اسلامی را، ایمان این مردم و مواضع آنها را به رسمیت بشناسد. آنها با این اساس مخالفند؛ آنها با حضور این مردم مؤمن مخالفند؛ آنها دنبال این هستند که همان روشهایی را که در دوران حکومت پهلوی اعمال میشد - همان فساد، همان تسلّط و همان قاهریّت - دوباره در این مملکت ایجاد کنند. اینکه با مذاکره حل نمیشود. مگر این ملت اجازه خواهد داد که مسؤولی در این کشور - از رهبری گرفته تا همهی مسؤولان - از مواضع اسلامی و منافع اساسیِ سرنوشتسازش یک قدم عقب بنشیند؟1381/02/11
هویت ملی بنای استکبار و زورگویی در عالم این است که همهی دولتها و به تبع آنها همهی ملتها را وادار کند تا منطق زور و ظلم و بیانصافی او را بپذیرند و از همان راه حرکت کنند. بنای عالم را بر ظلم گذاشتند و میخواهند به نفع کمپانیها و سرمایهداران بزرگ و گردانندگان صهیونیستی و غیرصهیونیستی منابع مالی بزرگ دنیا و علیه ملتها، عالم را اداره کنند و توقع دارند همهی دولتها و ملتها از این مواضع پیروی کنند. مگر چنین چیزی میشود؟ ممکن است بعضی از دولتها به خاطر منافع شخصی مسؤولان خود تسلیم شوند؛ اما دولت و ملتی که به نام اسلام سخن میگوید، به نام استقلال و هویت ملی خود موضع میگیرد و حق میگوید و دنبال حق میرود، مگر ممکن است تسلیم شود؟1381/02/11
اقتصاد بدون نفت این مسأله قطع یکماهه نفت که ما گفتیم، یک مسأله اساسی است. با این مسأله نمیشود سطحی برخورد کرد. البته یک مسأله نمایشی هم نیست که دولتی تنها بایستد و بگوید من نفت خود را قطع میکنم؛ معلوم نیست چه طوری قطع میکند یا نمیکند. این یک مسأله جدّی و واقعی است و باید همه تصمیم بگیرند. آمدند گفتند که قطع نفت به ضرر کشورهای قطع کننده است؛ در حالی که این طور نیست؛ این خطای در محاسبه است. قطع نفت به ضرر ملتها نیست؛ به سود آنهاست. همین الان شما میبینید در نوسانات قیمت نفت، چند صباح قیمت به بیست و چهار دلار، بیست و پنج دلار میرسد؛ اما بعد از چند روز به پانزده دلار، شانزده دلار کاهش پیدا میکند. از بالا رفتن و پایین آمدن قیمتها ملتها این همه ضرر میبینند؛ چون اختیار در دست دیگران است. با قطع یک ماهِ نفت، این قدرت تصمیمگیری در ملتهای اسلامی آشکار خواهد شد. ملتها و دولتهای اسلامی نشان میدهند که میتوانند علیه دیکتاتوریِ بینالمللی و علیه خواستِ زورگویانی که فقط به سرنیزه متّکی هستند، اقدام کنند. باید این کار را بکنند؛ این اجتنابناپذیر است. البته بعضی از دولتها مواضع خوبی اتّخاذ کردند. دولت سوریه و دولت لبنان شجاعانه ایستادند؛ مواضعشان، مواضع خوبی است؛ لیکن همه دولتهای عربی، همه دولتهای اسلامی و دولتهای صادر کننده و تولید کننده نفت باید به این وظیفه تاریخی خود اهمیت دهند. تاریخ در آینده روی این اقدامهای تعیین کننده قضاوت خواهد کرد؛ امروز هم ملتها قضاوت میکنند. امروز ملتها بر این اساس نسبت به دولتهای خود و نسبت به صداقت و دلسوزی و پاکدامنی آنها تصمیمگیری میکنند.1381/02/11
صراحت در مواضع, موضع نظام جمهوری اسلامی مواضع جمهوری اسلامی، مواضعی واضح و روشن و صددرصد منطقی است و مسؤلان کشور آن را بارها و بارها بر زبان آورده اند.1381/02/11
مقاومت, ایالات متحده امریکا, استکبار, مقاومت ملت ایران, ایستادگی مقابل استکبار راه علاج، ایستادگی ملت و دولت در مقابل فزونخواهی امریکا و طمعورزی هر قدرت دستانداز و مستکبری است.1381/02/11
کارگزاران نظام, مردم, خدمت به مردم, وظیفه مسئولان, خدمت بهترین کاری که مسؤولان و دستاندرکاران بخشهای مختلف کشور میتوانند بکنند، این است که به این ملت خدمت کنند.1381/02/11
صرفهجویی, بیتالمال مسلمین, مبارزه با اسراف و گسترش کار سازنده, حفظ سرمایههای ملی, کارگزاران نظام, احکام شرعی, قوه مجریه, هیئت دولت, دستگاهای اجرایی و قضایی باید در کشور از اسراف جلوگیری شود. هزینه کردن اعتبارات و پولهای کشور در جاهای غیرلازم، تشریفاتی و زیادی، حرام است.1381/02/11