newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
جنگ صلیبی

اینها این‌گونه جنگ‌افروزی می‌کنند و من نمی‌دانم آیا هدفشان جنگیدن با اسلام و مسلمانهاست!؟ یک وقت، دو سه سال قبل از این، یک سیاستمدار برجسته‌ی غربی در تهران جمله‌ای با این مضمون به من گفت که ما قصد ایجاد جنگ بین اسلام و مسیحیّت نداریم! من گفتم مگر چنین صحبتی هست؟! چرا باید اسلام و مسیحیّت با همدیگر بجنگند؟ بنا بر این نیست که ادیان و مذاهب در دنیا با هم جنگ داشته باشند؛ در کنار هم زندگی می‌کنند. بعد به او گفتم شما اروپاییها دم از صلح می‌زنید، اما بزرگترین جنگهای دنیا را شما راه انداختید. در طول مدت چند دهه، دو جنگ جهانی را شما راه انداختید و جنگیدید. البته تبعاتش شامل حال ما مسلمانها هم شد، لیکن شما اهل جنگ بودید. به این ترتیب، ما مسلمانها بنای بر جنگ نداریم. من از خودم سؤال می‌کنم؛ آیا این‌که مطرح بشود «مسأله‌ی جنگ اسلام و مسیحیّت»، سیاستی است که طرّاحانِ پشت پرده‌ی بسیاری از قضایای جهانی نشسته‌اند و آن را طرّاحی کرده‌اند؟ اگر این باشد، برای دنیا تهدید بزرگی است. این، آن لکّه‌ی ننگی است که از دامان غرب هرگز پاک نخواهد شد.

امروز دنیا مثل همیشه به آرامش و صلح و امنیّت احتیاج دارد. یکی از نیازهای اساسی بشر، صلح است. البته ما همواره گفته‌ایم که صلح باید با عدالت همراه باشد. برای یک ملت، صلحِ تحمیلی و غیرعادلانه، از جنگ هم بدتر است. بشر به امنیّت و صلح احتیاج دارد. هرکس این را تهدید کند، بشریّت را تهدید کرده است. امروز کسانی که صلح را تهدید می‌کنند، بشریّت را تهدید می‌کنند.1380/07/23

لینک ثابت
تجربه ملت ایران

اتفاق دیگری که در حال رخ دادن است - که آن هم عمدتا به دست امریکاییها و بعضی همکارانشان است - این است که تمدن غرب، حقیقت و هویت خود را نشان می‌دهد و تجربه‌ای برای بشریت به وجود می‌آورد. جنگها تمام می‌شوند، اما تجربه‌ها می‌مانند. حوادث بزرگ، برای ملتها درس دارند. این درس در سینه و حافظه‌ی زوال‌ناپذیر بشریت خواهد ماند که تمدنی با این زرق و برق و با این همه ادعا، این‌طور در بوته‌ی امتحان، ناموفق از آب درآمد. در کاری که اینها می‌کنند، جنگ‌افروزی و ظلم و بی‌عدالتی و غرور و سرمستی و رفتارهای غیرخردمندانه وجود دارد. به راه انداختن جنگ، تهدید کردن صلح، کشتن مردم بی‌دفاع، مصرف کردن سرمایه‌های زیاد برای آتش‌افروزی، آن هم به یک بهانه‌ی غیرقابل اعتماد؛ اینها تجربه‌های یک تمدن است. این را شما تطبیق کنید با تمدن اسلامی که وقتی در زمان خلفای راشدین، مسلمانها مناطق غرب دنیای اسلام - یعنی مناطق روم و سوریه‌ی فعلی - را فتح کردند، با یهودی و مسیحی‌شان چنان رفتاری کردند که بسیاری از آنها به خاطر رفتار مسلمانان به اسلام گرویدند. در همین کشور ما، ایران، بسیاری از مردم بدون مقاومت تسلیم شدند؛ چون مروت و رحمت و مدارای مسلمانها را با دشمنان مشاهده کردند؛ بنابراین خودشان آمدند مسلمان شدند. در روم - آن‌چنان که در تاریخ نوشته شده است - وقتی مسلمانها آمدند، یهودیها گفتند: «والتوراة»؛ قسم به تورات، ما در طول زندگی خود، مثل امروز، روز خوشی را ندیده بودیم. حکومت مسیحی بود و بر آنها ستم روا می‌داشت؛ وقتی اسلام آمد، عطوفت اسلامی را احساس کردند. اینهاست که در تاریخ می‌ماند؛ اینهاست که جهتگیری تاریخ را مشخص می‌کند؛ اینهاست که ماندگاری یک فکر و تمدن و فرهنگ را تضمین می‌کند.1380/07/23
لینک ثابت
برافراشته شدن پرچم علم و معرفت در مبعث

مبعث در حقیقت روز برافراشته شدن پرچم رسالتی است که خصوصیات آن برای بشریّت، ممتاز و بی‌نظیر است. مبعث در حقیقت پرچم علم و معرفت را برافراشت. بعثت با «إقرء» شروع شد: «إقرء باسم ربّک الّذی خلق»(1) و با «ادع إلی سبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة»(2) ادامه یافت؛ یعنی دعوت همراه با حکمت. دعوت اسلامی در حقیقت گسترش و پراکندن حکمت در سراسر عالم و در طول تاریخ است؛ همچنان که بعثت، پرچمداری و برافراشته شدن پرچم عدل است؛ یعنی در میان مؤمنین، بندگان خدا و آحاد بشر، عدالت استقرار پیدا کند؛ همچنان که رسالت، برافراشتن پرچم اخلاق والای انسانی است؛ «بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق».(3) خدای متعال خطاب به پیغمبر می‌فرماید: «و ما أرسلناک الّا رحمة للعالمین»؛(4) یعنی همه‌ی چیزهایی که بشر - در همه‌ی زمانها، در همه‌ی شرایط و در هر نقطه‌ی عالم - به آن نیاز دارد، در این بعثت گنجانده شده است؛ یعنی علم و معرفت، حکمت و رحمت، عدل و برادری و برابری؛ چیزهای اساسی‌ای که جریان زندگیِ سالم انسان به اینها وابسته است. حتی با این‌که در اسلام، جهاد مقرّر شده است، و جهاد یعنی مبارزه با زورگویی و تجاوز - البته بعضی کسان به طور بدخواهانه، اسلام را به خاطر حکم جهاد، دینِ شمشیر معرفی کردند - اما همین اسلام می‌فرماید: «و إن جنحوا للسّلم فاجنح لها و توکّل علی اللَّه»؛(5) یعنی باز آن‌جایی که شرایط اقتضا می‌کند، صلح را بر جنگ ترجیح می‌دهد.1380/07/23

1 ) سوره مبارکه العلق آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ اقرَأ بِاسمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ
ترجمه:
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید،
2 ) سوره مبارکه النحل آیه 125
ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ
ترجمه:
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر می‌داند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایت‌یافتگان داناتر است.
3 )
سنن كبری،بیهقی ج10 ص 192 
تفسیر مجمع البیان ، فضل بن حسن طبرسى‏ ج 10 ص 86 
مكارم الاخلاق ، رضى الدين حسن بن فضل طبرسى‏ ص 8
بحارالانوار،علامه مجلسی ج 67 ص 372
كنزالعمال ،متقی هندی  ج 11 ص 420 ح 31969

« انما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ
ترجمه:
از پيامبر (ص) نقل شده است: همانا من فقط مبعوث شدم تا خصلت هاى پسنديده اخلاقى را كامل كنم.»
4 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 107
وَما أَرسَلناكَ إِلّا رَحمَةً لِلعالَمينَ
ترجمه:
ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.
5 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 61
وَإِن جَنَحوا لِلسَّلمِ فَاجنَح لَها وَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ العَليمُ
ترجمه:
و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی؛ و بر خدا توکّل کن، که او شنوا و داناست!
لینک ثابت
تمدن اسلامی

اتّفاق دیگری که در حال رخ دادن است- که آن هم عمدتاً به دست آمریکاییها و بعضی همکارانشان است- این است که تمدّن غرب، حقیقت و هویّت خود را نشان می‏دهد و تجربه‏ای برای بشریّت به وجود می‏آورد. جنگها تمام می‏شوند، اما تجربه‏ها می‏مانند. حوادث بزرگ، برای ملتها درس دارند. این درس در سینه و حافظه‏ی زوال‏ناپذیر بشریّت خواهد ماند که تمدّنی با این زرق و برق و با این همه ادّعا، این‏طور در بوته‏ی امتحان، ناموفّق از آب درآمد. در کاری که این‏ها می‏کنند، جنگ‏افروزی و ظلم و بی‏عدالتی و غرور و سرمستی و رفتارهای غیر خردمندانه وجود دارد. به راه انداختن جنگ، تهدید کردن صلح، کشتن مردم بی‏دفاع، مصرف کردن سرمایه‏های زیاد برای آتش‏افروزی، آن هم به یک بهانه‏ی غیر قابل اعتماد؛ این‏ها تجربه‏های یک تمدّن است. این را شما تطبیق کنید با تمدّن اسلامی که وقتی در زمان خلفای راشدین، مسلمانها مناطق غرب دنیای اسلام- یعنی مناطق روم و سوریّه‏ی فعلی- را فتح کردند، با یهودی و مسیحی‏شان چنان رفتاری کردند که بسیاری از آن‏ها به خاطر رفتار مسلمانان به اسلام گرویدند. در همین کشور ما، ایران، بسیاری از مردم بدون مقاومت تسلیم شدند؛ چون مروّت و رحمت و مدارای مسلمانها را با دشمنان مشاهده کردند؛ بنابراین خودشان آمدند مسلمان شدند. در روم- آن‏چنان که در تاریخ نوشته شده است- وقتی مسلمانها آمدند، یهودیها گفتند: «و التّوراة»؛ قسم به تورات، ما در طول زندگی خود، مثل امروز، روز خوشی را ندیده بودیم. حکومت مسیحی بود و بر آن‏ها ستم روا می‏داشت؛ وقتی اسلام آمد، عطوفت اسلامی را احساس کردند. این‏هاست که در تاریخ می‏ماند؛ این‏هاست که جهت‏گیریِ تاریخ را مشخص می‏کند؛ این‏هاست که ماندگاریِ یک فکر و تمدّن و فرهنگ را تضمین می‏کند.1380/07/23
لینک ثابت
سرنوشت امت اسلامی

جامعه‏ی اسلامی باید به فکر خود باشد. امروز دنیای اسلام باید به طور جدّی نسبت به سرنوشت خود فکر کند. اختلافات را کنار بگذارند؛ روی نقاط وحدت- که همان عظمت امّت اسلامی است و همه این را می‏خواهند- برنامه‏ریزی و تفاهم و تلاشِ مشترک کنند. امروز تقریباً یک و نیم میلیارد نفر مسلمان در دنیا هست. این همه کشورهای اسلامی، این همه سرمایه‏های عظیم؛ این‏ها نباید در خدمت سرنوشت امّت اسلامی واقع شود؟ این نیازِ امروز است. تهدیدها و جفاها و ظلمهایی را که به هر بهانه‏ای به گوشه و کنار دنیای اسلام می‏شود، می‏بینید. این، وظیفه‏ی بزرگی را بر دوش همه‏ی مسلمانان می‏گذارد. ما هیچ‏کس را به آتش‏افروزی و جنگ دعوت نمی‏کنیم؛ ما همه را به صلح و آرامش و رفتارهای عاقلانه دعوت می‏کنیم. ما کمکِ به آتش‏افروزی‏ای که امروز در افغانستان وجود دارد، کمکِ به بشریّت نمی‏دانیم؛ آتش‏افروزی علیه مصالح بشریت است. هرگونه کمکی به این آتش‏افروزی، برخلاف و ضدّ مصالح بشریّت و بخصوص امروز برخلاف مصالح امّت اسلامی است.1380/07/23
لینک ثابت
حافظه تاریخی ملت‌ها

اتّفاق دیگری که در حال رخ دادن است- که آن هم عمدتاً به دست آمریکاییها و بعضی همکارانشان است- این است که تمدّن غرب، حقیقت و هویّت خود را نشان می‏دهد و تجربه‏ای برای بشریّت به وجود می‏آورد. جنگها تمام می‏شوند، اما تجربه‏ها می‏مانند. حوادث بزرگ، برای ملتها درس دارند. این درس در سینه و حافظه‏ی زوال‏ناپذیر بشریّت خواهد ماند که تمدّنی با این زرق و برق و با این همه ادّعا، این‏طور در بوته‏ی امتحان، ناموفّق از آب درآمد. در کاری که این‏ها می‏کنند، جنگ‏افروزی و ظلم و بی‏عدالتی و غرور و سرمستی و رفتارهای غیر خردمندانه وجود دارد. به راه انداختن جنگ، تهدید کردن صلح، کشتن مردم بی‏دفاع، مصرف کردن سرمایه‏های زیاد برای آتش‏افروزی، آن هم به یک بهانه‏ی غیر قابل اعتماد؛ این‏ها تجربه‏های یک تمدّن است. این را شما تطبیق کنید با تمدّن اسلامی که وقتی در زمان خلفای راشدین، مسلمانها مناطق غرب دنیای اسلام- یعنی مناطق روم و سوریّه‏ی فعلی- را فتح کردند، با یهودی و مسیحی‏شان چنان رفتاری کردند که بسیاری از آن‏ها به خاطر رفتار مسلمانان به اسلام گرویدند. در همین کشور ما، ایران، بسیاری از مردم بدون مقاومت تسلیم شدند؛ چون مروّت و رحمت و مدارای مسلمانها را با دشمنان مشاهده کردند؛ بنابراین خودشان آمدند مسلمان شدند. در روم- آن‏چنان که در تاریخ نوشته شده است- وقتی مسلمانها آمدند، یهودیها گفتند: «و التّوراة»؛ قسم به تورات، ما در طول زندگی خود، مثل امروز، روز خوشی را ندیده بودیم. حکومت مسیحی بود و بر آن‏ها ستم روا می‏داشت؛ وقتی اسلام آمد، عطوفت اسلامی را احساس کردند. این‏هاست که در تاریخ می‏ماند؛ این‏هاست که جهت‏گیریِ تاریخ را مشخص می‏کند؛ این‏هاست که ماندگاریِ یک فکر و تمدّن و فرهنگ را تضمین می‏کند.1380/07/23
لینک ثابت
آمریکای غیر منطقی

منطق امریکا برای حمله به افغانستان، منطق بسیار ضعیفی است. هیچ کس را در دنیا قانع نکرد؛ حتّی سیاستمدارهایی که طرفدار امریکا هستند، تصریح کردند که قانع نشدند.1380/07/23
لینک ثابت
آمریکای غیر منطقی

این چه منطقی است که آمریکاییها بگویند چون در کشوری متّهمانی وجود دارند، پس به این کشور باید حمله کرد! آن متّهمان در کوهها، غارها و نقاط نامعلومند؛ اما آتش بر سر کسانی فرود می‌آید که هیچ‌گونه اتّهامی در این مسأله ندارند.1380/07/23
لینک ثابت
آمریکای غیر منطقی

[مسؤولان و سیاستمداران و قدرتمندان] همه‌جا شعار میدهند که ما صلح میخواهیم. در مذاکرات سیاسی، مرتّب صلح را مطرح میکنند؛ اما در عمل آتش جنگ را برمیافروزند! این حادثه، حادثه‌ای بسیار مهمّ و تلخ است. همه جا تهدید به جنگ، تلخ است؛ اما وقتی یک بهانه غیرمنطقی به دنبال یک جنگ باشد، بسیار تلختر و سنگینتر است. منطق امریکا برای حمله به افغانستان، منطق بسیار ضعیفی است. هیچ کس را در دنیا قانع نکرد؛ حتّی سیاستمدارهایی که طرفدار امریکا هستند، تصریح کردند که قانع نشدند.
این چه منطقی است که ما بگوییم چون در کشوری متّهمانی وجود دارند، پس به این کشور باید حمله کرد! آن متّهمان در کوهها، غارها و نقاط نامعلومند؛ اما این آتشها بر سر کسانی فرود می‌آید که هیچ‌گونه اتّهامی در این مسأله ندارند. این واقعیتی است.1380/07/23

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی