مقاومت اسلامی فلسطین / فلسطین/اسراییل/ مقاومت اسلامی / انتفاضه فلسطین
مقاومت اسلامی فلسطین, جبهه مقاومت فلسطین, فلسطین
ما فلسطین را پارهی تن اسلام میدانیم و با ملت و جوانان فلسطین احساس برادری و همخونی میکنیم؛ اما آنها هستند که انتفاضه را راه میبرند.1379/07/29
لینک ثابت
در فلسطین هم بسیج هست؛ بسیج فلسطینی که دنیا را امروز متوجّه به خود کرده است. آن وقتی که سرنوشت قضیه فلسطین، دستِ چند نفر سیاستمدار باشد، مردم در آن نقشی نداشته باشند، جوانان در آن حرفی نداشته باشند؛ سرنوشت همان میشود که دیدید: ذلّت پشت سرِ ذلّت؛ عقبنشینی پشت سرِ عقبنشینی؛ میدان دادن به دشمن؛ سنگرها را یکی پس از دیگری به نفع دشمن زورگو، متجاوز، پُر رو و وقیح، خالی کردن. این آن وقتی است که مردم در صحنه نیستند. مردم را کنار گذاشتند؛ انگیزههای حقیقیای که مردم را جذب میکند - یعنی انگیزه ایمانی - فراموش کردند و دهها سال مسأله فلسطین را عقب انداختند. من اوّلِ انقلاب به یکی از این سران فلسطینی که اینجا آمده بود، گفتم چرا شما شعار اسلام را مطرح نمیکنید؟ عذرهای بیهودهای آورد. نمیخواستند بکنند؛ دلشان به اسلام باور نداشت. امروز بیش از دوازده، سیزده سال است که ملت مسلمان فلسطین، با نام اسلام و با شعار اسلام به میدان آمده است. دشمن فوراً فهمید قضیه چیست. وقتی که در دهه قبل، انتفاضه در فلسطین شروع شد، دشمنان - یعنی صهیونیستها و رفیقهای امریکاییشان - زودتر از همه احساس خطر کردند. دیدند باید این را نابود کنند؛ چون به نام اسلام است. درصدد علاج برآمدند؛ اما قادر به علاج نیستند؛ چون طبیعتاً زورگویند. رژیم صهیونیستی در سرزمین مغضوبِ فلسطین، یک رژیم نژادپرست است. مگر از یک رژیم نژادپرست میشود انتظار عدالت داشت!؟ رژیمی که به وسیله قدرتمندان سیاسی و اقتصادی دنیا به وجود آمده است، اصلاً برای این به وجود آمده است که نگذارد دنیای اسلام، اتّحادی به خود ببیند؛ عزّتی به خود ببیند؛ نگذارد مسلمانها یک واحد عظیم تشکیل دهند که مبادا خطر بشوند. برای این اصلاً به وجود آمده است. از او میشود انتظار انصاف و عدالت داشت!؟ سادهلوحند کسانی که خیال میکنند میشود با این رژیم گفتگو کرد. هر گفتگویی برای رژیم صهیونیستی به منزله باز کردن یک میدان برای جلو آمدن اوست. دیروز او را در گفتگوها کمک کردند، امروز آمدند مدّعی مسجدالاقصی شدند! وقتی انسان نداند که با چنین موجود زورگویی چگونه باید رفتار کرد و بخواهد تحت تأثیر فشارهای امریکا و صهیونیستهای قدرتمند و پولدار دنیا تصمیم بگیرد، همین میشود؛ آحاد ملت بالأخره خودشان به میدان آمدند. سه هفته قبل، حضور عنصر نجس و منفور صهیونیست در مسجدالاقصی مردم را بیتاب کرد. اگر همان روز، سران مدّعىِ مسأله فلسطین یا سران کشورهای عربی، معترض میشدند، مردم احساس میکردند کسی هست که حرف آنها را بزند؛ و شاید قضایا این طور نمیشد؛ اما مردم دیدند خودشان باید به میدان بیایند و به میدان آمدند. الان سه هفته است که شعله مقاومت در سرزمین فلسطین برافروخته است. من به این جوانان فلسطینی گفتم، شما بدانید، یک نسل بیدار شده؛ یک نسل به میدان آمده است؛ مگر میتوانند آن را با این حرفها خاموش کنند؟ تعدادی با ارتکاب جنایت و ارهاب، تعدادی از جوانان و مظلومین را به قتل میرسانند؛ اما خونهای اینها درخت نهضت فلسطین و انقلاب فلسطین را آبیاری میکند. مسأله به شکلی نیست که قدرت استکباری امریکا یا دستنشانده او - حکومت صهیونیستی - بتوانند آن را علاج کنند؛ علاجپذیر نیست. ملتی را از خانه خود، از میهن خود، از کشور خود بیرون کردهاند و کسانی که ماندهاند، محکوم بیگانههایی هستند که به آن جا کشانده شدند؛ این ملت را مگر میشود ساکت کرد؟ دستگاههای استکبار از ایران اسلامی گله میکنند که شما با روند صلح مخالفید. ما البته مخالفیم؛ اما شما بدانید، اگر ایران اسلامی هم مخالف نبود، اگر هیچیک از ملتها و دولتهای دنیا هم کمک نمیکرد، این خیال خامی است که شما خیال کنید یک ملت را میشود از صفحه تاریخ محو کرد و به جای آن یک ملت جعلی به وجود آورد! ملت فلسطین فرهنگ دارد، تاریخ دارد، سابقه دارد، تمدّن دارد. هزاران سال این ملت در این کشور زندگی کرده است؛ آن وقت شما بیایید این ملت را از خانه خودش، از شهر خودش، از تاریخ خودش جدا کنید و بیرون برانید و بعد یک عده مهاجر را، ولگرد را، آدمهای جورواجور را، سودطلبها را از کشورهای دنیا جمع کنید و یک ملت جعلی به وجود آورید!؟ مگر این شدنی است!؟ چند صباحی با زور و با فشار کار را انجام میدهید؛ مگر این کارها ممکن است ادامه پیدا کند!؟ همچنان که ادامه پیدا نخواهد کرد و امروز نشانههایش بُروز کرده است.
من حرف اوّلم در باب فلسطین این است که هیچ قدرتی در دنیا وجود ندارد که بتواند انگیزه آزادی و بازگشت فلسطین به صاحبان آن را در دنیا و در دل ملتهای مسلمان و بهطور ویژه در دل ملت فلسطین خاموش کند. راه علاج هم یک راه بیشتر نیست. من به کسانی که مسأله خاورمیانه را یک مسأله بحرانىِ دنیا میدانند و میگویند بایستی سعی کنیم بحران خاورمیانه مهار شود، میگویم تنها راه مهار کردن یا از بین بردن بحران خاورمیانه این است که ریشه بحران خشک شود. ریشه بحران چیست؟ رژیم تحمیلی صهیونیستی در منطقه. تا وقتی که ریشهی بحران هست، بحران هم هست. راه حل این است که آوارگان فلسطینی از لبنان و هر نقطه دیگری که هستند، به فلسطین برگردند. این چند میلیون فلسطینیای که در بیرون فلسطین زندگی میکنند، به فلسطین برگردند. مردم اصلی فلسطین - چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی - رفراندوم کنند و تصمیم بگیرند که چه رژیمی بر کشورشان حاکم باشد. اکثریت قاطع مسلمانند؛ تعدادی هم یهودی و مسیحیاند که اینها ساکنان اصلی سرزمین فلسطیناند و پدرانشان در این جا زندگی کردهاند. نظامی را که مطلوب این جمعیت است، سرِ کار بیاورند؛ بعد آن نظام تصمیم بگیرد با کسانی که در طول این چهل سال، چهل و پنج سال و پنجاه سال به فلسطین آمدهاند، چه کار کند. نگهشان دارد، برشان گرداند، در نقطه خاصی اسکان داده شوند؛ این دیگر با آن نظام حاکم بر فلسطین است؛ این راه حلِّ بحران است. تا وقتی این راه حلِّ اجرا نشود، هیچ راه حل دیگری کارایی نخواهد داشت؛ امریکاییها هم با همه قدرتنماییشان کاری نمیتوانند بکنند. آنها هر کاری میتوانستهاند، کردهاند؛ نتیجه این است که مشاهده میکنید. البته آنها از اوضاع این سه هفته فلسطین اشغالی، از قیام جوانان، از شجاعت مردان و زنان، از عزم و اراده والای آن مردم مظلوم و خشمگین، بهشدّت عصبانیند و مرتّب میخواهند گناه را به گردن این و آن بیندازند. نه آقا! عامل قیام فلسطین جمهوری اسلامی نیست؛ عامل قیام فلسطین مردم لبنان نیستند؛ عامل قیام فلسطین خود فلسطینیها هستند؛ عامل قیام و انتفاضه فلسطینی، رنجها و غمهای متراکم شده در وجود این نسل جوانی است که امروز با امید و نشاط به میدان آمده است. ما البته آنها را تحسین میکنیم؛ ما آنها را از خودمان میدانیم؛ ما فلسطین را پاره تن اسلام میدانیم و با ملت فلسطین، با جوانان فلسطین احساس برادری و همخونی میکنیم؛ اما آنها هستند که انتفاضه را راه میبرند.1379/07/29
لینک ثابت