newspart/index2
آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی

اولاً آسیب‌شناسی یک موجود - چه انقلاب، چه یک انسان - لزوماً به معنای آسیبهایی نیست که الان وجود دارد؛ نباید این طور تلقی کرد که آنچه به‌عنوان آسیب‌شناسی انقلاب مطرح می‌شود، حتماً به آنچه که امروز تحقق و وقوع یافته است، نگاه می‌کند. نه، شما باید آسیبهای ممکن را بررسی بکنید؛ چه آنچه که الان هست، چه آنچه که ممکن است بعداً پیش بیاید. همچنان که وقتی ما با این دید به آسیبهای ممکنِ انقلاب نگاه می‌کنیم، نباید نتیجه بگیریم که آنچه ممکن است به‌عنوان آسیب پیش بیاید، الان وجود دارد. نه، این قضاوت درستی نیست؛ البته ممکن است بعضی دوست بدارند که انقلاب را آسیب یافته، آسیب دیده، بیمار، ناتوان و از کار افتاده معرفی کنند!

امروز در تبلیغات محاسبه شده و دقیق و طراحی شده‌ی دستگاههای خبری، آنچه که بیشترین توجه به آن می‌شود، این است که انقلاب را از کار افتاده، پیر، ناتوان و در راه مانده معرفی کنیم! بنده در پیام 22 بهمن امسال گفتم که انقلاب در بیست سالگی، یعنی در عنفوان جوانی است؛ فوراً جواب دادند! حالا این حضراتی که - به قول خودشان - طراحان و ایدئولوگها و تئوریسینهای ضدانقلاب هستند، سعی می‌کنند در گفته‌های خود، به «انقلاب پیر» تعبیر کنند! من این را بخصوص در خبرها توجه کردم - «انقلاب پیر اسلامی»، «بیست ساله»؛ بعد خواهم گفت که این حرف، چقدر ناشی از دستپاچگی و سراسیمگی است!

به هر حال، توجه کنید که اگر ما درباره‌ی آسیبهای ممکنِ انقلاب بحث می‌کنیم، معنایش این نیست که انقلاب، حالا به این آسیبها دچار شده است و بیمار و ناتوان، در آن‌جا افتاده است! نخیر، این فرض کاملاً ممکن است که انقلاب، به هیچ وجه به بعضی از این آسیبها و بزرگتر از اینها دچار نشده است.

نکته‌ی دوم این است که آسیب‌شناسی هر موجود، باید با توجه به بنیه‌ی آن موجود انجام بگیرد. بنیه‌ی بعضیها ضعیف است، کمترین ویروسی هم ممکن است آنها را از بین ببرد؛ بعضیها قدرت دفاع ندارند. آن کسانی‌که دچار «ایدز» می‌شوند، یک ویروس کوچک سرماخوردگی، آنها را می‌کشد! چون قدرت دفاع بدن آنها از بین می‌رود؛ یعنی سلولهای مدافع بدن، گلبولهای سفید و سربازان بدن، در بدن آنها مرده، ناتوانند و نمی‌توانند از خودشان دفاع کنند - بنابراین آسیب آدمی که مبتلا به «ایدز» است، یک سرماخوردگی است؛ در حالی‌که آسیب یک آدم توانا، حتی سرطان هم نیست. ما دیده‌ایم آدمهای قوی بنیه‌یی را که سرطان داشتند، بعد با یک شیمی درمانی و مقابله‌ی قوی، حتی با سرطان مبارزه کردند، خوب شدند و الان دارند زندگی می‌کنند. باید ببینیم بنیه‌ی این موجودی که داریم آسیبهایش را بررسی می‌کنیم، چقدر است. من می‌خواهم به شما بگویم که انقلاب ما بسیار عظیم و بسیار بالاتر و برتر از تقویمها و تقدیرهای ناظران بین‌المللی است؛ از لحاظ بنیه، بسیار قوی است - من حالا مختصراً عرض خواهم کرد - به همین دلیل است که با وجود این که علیه این انقلاب، تهاجمها و ضربه‌ها و محاصره‌ها، بیش از همه‌ی انقلابهایی که من می‌شناسم بوده، آسیب‌پذیری این انقلاب، از همه‌ی انقلابهای بزرگ دنیا بمراتب کمتر بوده است.1377/12/15

لینک ثابت
آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی

یک نکته‌ی دیگر این است که در آسیب‌شناسی انقلاب، باید نقش عوامل درونی و بیرونی، هر دو ملاحظه بشود. البته این جا دو افراط وجود دارد که من مایلم ذهن خودم را همواره از هر دو افراط، رها کنم و ذهن مردم را هم برحذر بدارم که دچار این دو افراط نشوند. یکی این که ما عوامل برونی را عمده کنیم و از عوامل درونی غافل بمانیم؛ دیگری به‌عکس، عوامل درونی را عمده کنیم و از عوامل بیرونی غافل بمانیم. الان کسانی هستند که به هر دو این افراطها هم مبتلا هستند؛ هر دو عامل، جداً وجود دارد. اگر انسان نگاه کند، می‌بیند که عوامل بیرونی، دشمنی دشمنان انقلاب از هر دو جهت است.1377/12/15
لینک ثابت
آسیب‌شناسی‌ انقلاب‌ اسلامی

هر دستگاهی که عملکرد مؤثری دارد، اگر این عملکرد را اصلاح نکند، یا در آن اشکالی و آسیبی وجود داشته باشد، دارای سوء عملکرد است. معنای آسیبها هم که می‌گوییم، مطلقاً خیانت نیست؛ که بگوییم همه جا خیانت است. نه، منظورمان تنبلی، بی‌دقتی، بی‌اهتمامی، دلسوزی و تلاش لازم را نکردن، کار علمی انجام ندادن و متناسب با نیاز، پیش نرفتن است؛ همه‌ی اینها سوء عملکرد است. البته من توقّع معصومیت ندارم - که بگوییم ما باید معصوم باشیم - نه، بالاخره گوشه‌ی کار، یک جور خالی خواهد ماند؛ لیکن باید تلاش کنیم کار را درست کنیم.

یا هر دستگاهی که مردم را به دنیا طلبی سوق بدهد و آنها را تشویق به بهره‌مندی شخصی و التذاذطلبانه از دنیا بکند، به‌نظر من کمک به آسیبهای انقلاب و ضربه خوردن به انقلاب می‌کند.1377/12/15

لینک ثابت
آسیب‌های درونی انقلاب مهم‌تر از آسیب‌های بیرونی آن

[یک نکته‌ی دیگر این است که در آسیب‌شناسی انقلاب، باید نقش عوامل درونی و بیرونی، هر دو ملاحظه بشود.]
طرف دیگر هم عوامل درونی است. عوامل درونی، یعنی مواردی که در درون خود ما انقلابیون و ما مؤمنین است؛ اینها کم نیست، زیاد است. من می‌خواهم عرض کنم که اگر ما این آسیبهای درونی را علاج بکنیم، آن آسیبهای بیرونی، مشکلی برای ما به‌وجود نخواهد آورد.
ببینید، قرآن به طور صریح در این زمینه با ما حرف می‌زند؛ می‌گوید: «ذلک بانّ‌اللَّه لم یک مغیّرا نعمة انعمها علی قوم حتی یغیّروا ما بانفسهم»؛(1) نعمتی که خدا به شما داد، محال است از شما بگیرد، مگر شما شرایط خودتان را عوض کنید. چون نعمت الهی، بی‌حساب و کتاب نیست؛ خدا تحت شرایطی نعمتی را به کسی می‌دهد. اگر آن شرایط را حفظ کردید، محال است که نعمت، از بین برود و پس گرفته بشود.
این جزو مضامین و مسلّمات و بیّنات دعاهای ماست. انسان در صحیفه‌ی سجادیه و جاهای دیگر که نگاه می‌کند، برایش مسلم می‌شود که این‌جوری است؛ خدا نعمت را نمی‌گیرد، مگر ما آن شرایط را عوض کنیم.الان این اتاق، روشن است، این چراغها الان دارند نور می‌دهند؛ چرا؟ لابد شرایطی وجود دارد، سیمهایی، امکاناتی و فضایی هست؛ اگر اینها تغییر پیدا کند، طبیعی است که این هم نخواهد بود. این چیز واضحی است. تقدیر الهی، یعنی اندازه‌گیریهای دقیق پروردگار؛ این لایتخلّف است. چنانچه ما اندازه‌ها را عوض کردیم، خدای متعال هم نتایج را عوض خواهد کرد.1377/12/15


1 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 53
ذٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَم يَكُ مُغَيِّرًا نِعمَةً أَنعَمَها عَلىٰ قَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم ۙ وَأَنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه:
این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی‌دهد؛ جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند؛ و خداوند، شنوا و داناست!
لینک ثابت
مقایسه عوامل آسیب زننده به انقلاب اسلامی با انقلاب فرانسه و شوروی

در آسیب‌شناسى انقلاب، باید نقش عوامل درونى و بیرونى، هر دو ملاحظه بشود. البته اینجا دو افراط وجود دارد که من مایلم ذهن خودم را همواره از هر دو افراط، رها کنم و ذهن مردم را هم برحذر بدارم که دچار این دو افراط نشوند. یکى این که ما عوامل برونى را عمده کنیم و از عوامل درونى غافل بمانیم؛ دیگرى به‌عکس، عوامل درونى را عمده کنیم و از عوامل بیرونى غافل بمانیم. الآن کسانى هستند که به هر دو این افراطها هم مبتلا هستند؛ هر دو عامل، جداً وجود دارد. اگر انسان نگاه کند، مى‌بیند که عوامل بیرونى، دشمنى دشمنان انقلاب از هر دو جهت است.
ببینید، این مهم است که آن روز در دنیا با انقلاب کبیر فرانسه، به آن صورت قدرتى وجود نداشت و ارتباطات، آن‌جور نبود که بخواهد بایستد و مقابله و مبارزه کند؛ ولى بعد که فتوحات ناپلئون شروع شد، انگلیس و دیگران با او مقابله کردند. البته صرافهاى انگلیس، مخالف بودند، لردهاى خود فرانسه، یا آلمان، یا فلان ملّاکین عمده، مخالف بودند؛ اما قدرت سازمان‌یافته‌ى منسجم سیاسى که بنشیند طراحى کند و مبارزه‌ى سیاسى و نظامى و تبلیغاتى و روانى و همه را باهم بکند، اصلًا وجود نداشت.
و اما انقلاب شوروى، وقتى‌که واقع شد، یک‌خرده از دشمنان خود روسیه هم کم شد! چون روسیه، یک دشمنان سنتى هم داشت. روسیه، در جنگ بین‌الملل اول هم بود. یکى از دشمن‌هاى روسیه در همان جا آلمان بود؛ به مجرد این که انقلاب شوروى پیروز شد عکس انقلاب ما که وقتى پیروز شد، جنگ را به آن تحمیل کردند جنگش تمام شد! موقتاً شوروى روسیه از جنگ بین‌الملل اول کنار کشید و جبهه‌ى به اصطلاح متفقین آن جنگ را که در مقابل آلمان و این‌ها بودند، تنها گذاشت؛ یعنى جبهه‌ى شرقى را بکلى خالى کرد و ضربه‌هاى محکمى خورد. تقریباً حدود یک سال به همین شکل بود، بعد دوباره شوروى در اواخر جنگ، وارد جنگ شد و در منافع جنگ سهیم گردید! بنابراین در آن زمان، آن هم دشمنان آن‌چنانى نداشت.
آنچه که مهم است، این است که دشمنان انقلاب شوروى که دشمنان سیاسى، یا دشمنان اقتصادى بودند با آن محتواى خودش مبارزه کردند؛ اما با انقلاب ما، هم دشمنان انقلاب یعنى دشمنانى که از لحاظ سیاسى ضربه مى‌دیدند، مثل کسانى که در ایران نفوذ داشتند؛ یا از لحاظ اقتصادى ضربه مى‌دیدند، مثل کسانى که از ایران، بهره مى‌بردند؛ چه داخلیها، چه خارجیها با انقلاب، دشمن شدند، هم دشمنان دین! یعنى کسانى که در دنیا به خاطر اهداف بلندمدت، یعنى به‌خاطر ایده‌ها و تفکرها، با اصل دین مخالف بودند. لذا شوروى با انقلاب ما تقریباً همان قدر دشمنى کرد که امریکا! لااقل در جنگ، این‌جور بود دیگر؛ درحالى‌که شوروى، سابقه‌ى حضور در ایران نداشت که از دست داده باشد.
به‌عکس، چون رقیبش رفته بود و دستگاه‌هاى استراق سمع آمریکاییها در پشت مرز شوروى سابق، برچیده شده بود، باید از ما ممنون مى‌شد و با ما همکارى و به ما کمک مى‌کرد؛ ولى نکردند! چرا؟ براى خاطر این که آن‌ها از دین، ضربه مى‌خوردند. ایجاد یک حکومت دینى براى شوروى بخصوص با همسایگى این جمهوریهاى مسلمان‌نشین همان قدر ضرر داشت که انقلاب براى امریکا و از دست رفتن نفوذ کمپانیهاى امریکایى و مستشاران امریکایى، ضرر داشت!
ببینید، پس ما دو جور دشمن در داخل داشتیم. در انقلاب شوروى، سرمایه‌دارها، زمین دارها و این‌گونه افراد با انقلاب، مخالفت کردند؛ اما یک‌مشت روشن‌فکرهایى بودند که نان و آبى از رژیم گذشته‌ى شوروى عایدشان نمى‌شد، بعد هم با این رژیم، کنار آمدند و این رژیم هم زرنگى کرد و جلبشان کرد. لذا مى‌بینید روشن‌فکرهایى که حتى در برهه‌اى، ناراضى بودند، جزو رژیم جدید شوروى شدند و با آن همکارى کردند؛ برایش کتاب نوشتند! کتابهایشان الآن هست؛ همان روشن‌فکرهاى قبلى بودند رمان نویس، شاعر، موسیقى‌دان و غیره همه همکارى کردند!
در ایران نه، کسانى بودند که از لحاظ آسیب دیدن از برخوردارى‌هاى مادى، هیچ مشکلى با انقلاب نداشتند، تنها از لحاظ اینکه یک حکومت دینى بود و آن‌ها از دین، لجشان مى‌گرفت و دین را قبول نداشتند، با انقلاب، مقابل شدند! این یکى از مسایل و حقایق قابل توجه است؛ چون انقلاب، مدعى و مروّج دین بود و مردم را به دین‌دارى سوق مى‌داد و آن‌ها تحت تأثیر فرهنگ غربى، یا تفکرات گوناگون و به قول خودشان گرایش به ایدئولوژى‌ها و مکتبهاى گوناگون با دین، میانه‌یى نداشتند، قبول نداشتند. در صورتى که حکومتهایى بودند که اصلًا انگیزه‌هاى استعمارى نداشتند، نمى‌توانستند هم داشته باشند؛ اما به هر دلیلى چه به دلایل سیاسى، چه به دلایل عقیدتى که با دین مخالف بودند، با انقلاب اسلامى، مخالف شدند! لذا یک چنین صف‌آراییهاى عظیمى در مقابل کشور ما شده است؛ الآن هم ادامه دارد!
این‌ها عوامل بیرونى هستند که همه، روى تضعیف انقلاب، کار کردند! شما خیال نکنید این‌ها بى‌کار نشستند؛ این‌ها همه کار و تلاش کردند، تا جنگى شروع شد و همه به دشمن ما در آن جنگ، کمک کردند!
یکى از کارهایى که به نظر من فرض و واجب است، این است که شما جوانها لااقل تاریخ جنگ را بخوانید؛ حالا تاریخ انقلاب، یک‌خرده دورتر است، تاریخ جنگ را که نزدیک‌تر است، ببینید. قضایاى جنگ را بدانید. از آنچه که در دوران هشت سال دفاع مقدس در ایران اتفاق افتاده، مطلع بشوید.
در این دوران هشت سال جنگ، همه‌ى دنیا دنیایى که مى‌توانست به میدان بیاید به عراق کمک کرد! من شاید یک‌وقت گفته باشم، ما سیم‌خاردار، لازم داشتیم، از جایى خریدیم؛ وقتى‌که به ایران مى‌آوردند، چون جاده‌اى که از ترکیه مى‌آمد، به دلیلى بسته بود، مجبور بودیم آن‌ها را از طریق شوروى بیاوریم؛ اجازه ندادند! سیم‌خاردار را اجازه ندادند! ما در جنگ، آر پى جى لازم داشتیم آن‌هایى که در جنگ بودند، مى‌دانند دیگر، آر پى جى، یک سلاح‌انفرادى دمِ دستى است ولى به ما نفروختند و اجازه ندادند به ما فروخته بشود! توجه مى‌کنید؟!
همان کسانى با ما این‌جور عمل کردند که پیشرفته‌ترین هواپیماها و پیشرفته‌ترین تجهیزات جنگى را به عراق دادند و بهترین کارشناسهاى نظامى خود را به عراق فرستادند، تا عراق در بیابانهاى اطراف خرمشهر و بین مرز ما و مرز خودشان که در اختیار عراق بود، سالها مستحکمترین استحکامات جنگى را به وجود بیاورد! امریکا که جاى خود دارد؛ آمریکاییها کمک کردند.
ما آن وقت به حدس دریافتیم فقط به حدس، مستند به هیچ اطلاعى نبود که آمریکاییها کمک اطلاعاتى ماهواره‌یى به عراق مى‌کنند. بنده در نماز جمعه، همان وقتها گفتم ماها همه مى‌گفتیم خیلى‌ها هم باور نمى‌کردند؛ ولى یکى دو سال اخیر، خواندید و شنیدید که آمریکاییها در دوران جنگ، اطلاعات ماهواره‌یى خود را به عراق مى‌دادند! یعنى همان چیزى که ما به حدس دریافته بودیم و از قراین مى‌فهمیدیم، معلوم شد که تحقق دارد!
خوب، این دشمنیها با انقلاب، الآن هم وجود دارد، الآن هم هست، الآن هم سرمایه‌هاى زیاد و پولهاى بسیارى دارد صرف مى‌شود. بعضى از این موارد را اخیراً آمریکاییها به خاطر این که قدرى وقیح‌تر شده‌اند، اظهار مى‌کنند؛ لیکن خیلى بیشتر از این را نمى‌گویند! مثلًا بیست میلیون دلارى را که در مجلسشان رسماً تصویب کردند؛ ولى خرجهایى مى‌کنند که خیلى بیشتر از این حرفهاست!
علیه انقلاب، تبلیغاتى سازمان‌یافته‌یى دارد مى‌شود؛ کار مطبوعاتى، کار سیاسى و کار دیپلماسى بسیار قوى دارد مى‌شود! عوامل آن‌ها در داخل هم هستند؛ که این هم جزو عوامل بیرونى است. من که مى‌گویم عوامل بیرونى، حتى کسانى منظور است که از آن‌ها الهام مى‌گیرند و در داخل، علیه انقلاب کار مى‌کنند، یا قلم مى‌زنند، یا توطئه مى‌کنند، یا ضربه‌ى اقتصادى و ضربه‌ى سیاسى مى‌زنند!
این عوامل است؛ نباید این‌ها را ندیده گرفت. هرکس این‌ها را توهّم بداند کمااینکه کسانى مى‌خواهند بگویند این‌ها توهّم است مثل کسى است که شب در جنگلى قرار گرفته، اطرافش را گرگها احاطه کرده و منتظر یک‌لحظه غفلت او هستند، تا او را بدرند، ولى او بگوید که من خیال مى‌کنم! خیلى خوب، خیال مى‌کنى، بگیر بخواب! کسى غیر از خودت که ضرر نخواهد دید. لذا با «خیال مى‌کنم»، این دشمن موجود و مترصّد، از دست نخواهد رفت. این یک طرف قضیه است.1377/12/15

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی