انقلاب آمد و این ملت را از ذلّت نجات داد، از وابستگی، از دستِ فساد دستگاه سلطنتی فاسد و از اختناق، نجات داد؛ ملت را آزاد کرد. ایرانی، مملکت خودش را گرفت. جوان ایرانی، مرد و زن ایرانی، مبتکر، عالم و دانشجوی ایرانی فهمید که برای خودش و با اراده خودش کار میکند. افق را روشن دید.
حقیقتِ درخشان نظام و انقلاب اسلامی، این حرکت عظیم را انجام داد، که هیچ کس هم خیال نمیکرد چنین چیزی اتّفاق بیفتد. بعضی از آن به اصطلاح روشنفکرانی که آن روز گاهی یک کلمه سیاسی میگفتند و دل خودشان را خوش میکردند که در میدان مبارزه کار میکنند، غایت مطلوبشان این بود که مثل اقمار شوروی سابق، مثل این کشورهای کمونیستی بیچاره آفریقا و آسیا و غیره، یا مثل کشورهایی از قبیل ترکیه و پاکستان و امثال اینها شوند! بیشتر از این به ذهنشان نمیرسید. اینکه این ملت، مستقل شود، روی پای خود بایستد، استعدادهای خود را شکوفا کند، حرف خود را خودش بزند، راه خود را خودش برگزیند، مسؤولین خود را خودش انتخاب کند، کشور را متعلّق به خود بداند و سرمایههای کشور را صرف شده در خود کشور بداند، به ذهن آنها خطور نمیکرد! این کار را انقلاب کرد. این کار به رهبری امام و به همّت این مردمی شد که ایمان داشتند. ستون این خیمه عظیم، ایمان است؛ ایمان به آن حقیقت درخشندهای که چنین معجزهای را میکند. ایمان به اسلام انقلابی واسلام ناب محمّدی. دشمن هم این را فهمید. از روز اوّل، دشمن این را فهمید و تلاش کرد بلکه بتواند این ایمان را متزلزل کند. بیست سال است که دشمن از راههای مختلف، دائم برای ضعیف کردن ایمان مردم وارد میشود. به وسیله انقلاب، تودهنی میخورد، ولی باز از راه دیگر میآید!1377/07/15
لینک ثابت