انقلاب آمد و به دنیا نشان داد که ملت ایران، آن ملتی است که در مقابل خواستِ قدرتهای استکباری میایستد و حرف خود را میزند و اگر همهی قدرتهای استکباری نیز همدست شوند، در هیچ زمینهای نمیتوانند ارادهی خود را بر او تحمیل کنند! امروز، چه امریکاییها بخواهند، چه نخواهند؛ چه صهیونیستها بخواهند، چه نخواهند؛ چه دشمنان این ملت بخواهند، یا نخواهند، ملت ایران در دنیا این طور شناخته شده است: ملتی قوی، مصمّم، با اراده، نترس و شجاع که خودش میاندیشد، تصمیم میگیرد و انتخاب میکند! هیچ کس نمیتواند بگوید: ای دولت ایران، ای ملت ایران، رابطهات را با فلان کشور قطع کن، یا با فلان کشور، رابطه برقرار کن و یا فلان جا تجارت کن، فلان جا نکن! هیچ کس نمیتواند به ما دستور بدهد. این امروز آبروی ملت ایران است.
خوب؛ این عزّت ملت ایران است. تحلیلگران سیاسی که کور نیستند! در اطراف دنیا میبینند که در ایران چه اتّفاق میافتد؛ همه هم میدانند که این به خاطر انقلاب و به خاطر اسلام است. سعی میکنند انواع و اقسام تبلیغات را هم علیه این مواضع ملت ایران داشته باشند؛ از اطراف حمله میکنند - البته حملهی دیپلماسی و سیاسی - که ملت ایران چارهای ندارد و مجبور است با امریکا رابطه برقرار کند، و الّا نمیشود! از صد طریق این را به گوش ما میرسانند؛ مربوط به امروز هم نیست!
آن سالی که بنده برای اجلاس سازمان ملل به نیویورک رفتم، یکی از مسؤولین بلندپایهی یکی از کشورهای اروپایی پیش من آمد و گفت : «شما بالاخره باید مسألهی خود را با آمریکا حل کنید!» فکر میکردند ما که به نیویورک رفتهایم و در کشور آمریکا هستیم، شاید بتوانند نان را به تنور گرم بزنند! گفتم نمیشود. قضیهی سازمان ملل، قضیهی دیگری است. من به سازمان ملل آمدهام تا با مردم دنیا حرف بزنم و این ربطی به آمریکا ندارد! مسألهی آمریکا، مسألهی دیگری است.
یکی از وزرای خارجهی کشورهای معروف و بزرگ اروپایی - که حالا نمیخواهم اسم ببرم - در زمان ریاست جمهوری بنده، به ایران آمد و حرفهایی زد. من این حرف را به او گفتم؛ حالا هم به شما عزیزان میگویم - این حرفهایی که ما با این دیپلماتها، در طول سالهای متمادی زدیم، در کاغذها ثبت است و هیچ وقت فرصتی پیش نیامده است که به گوش مردم برسد. اگر یک روز این حرفها پخش و فهمیده شود - که ما در طول هشت سال ریاست جمهوری و بعد از آن، چه گفتیم، من گمان میکنم که ملت ایران، بیشتر احساس عزّت خواهد کرد. الحمدللَّه - من به آن وزیر خارجهای که از طرف دولتش - شاید هم از طرف جامعهی اروپا - به ایران آمده بود - در زمان حیات مبارک امام بود - گفتم ما بهعنوان جمهوری اسلامی، نمیخواهیم با غرب، قطع رابطه باشیم. ما میخواهیم رابطهمان برقرار باشد؛ اما منظور از غرب که فقط امریکا نیست. آمریکاییها میخواهند وانمود کنند که غرب یعنی آمریکا! اگر شما با آمریکا رابطه برقرار کردید، با غرب رابطه دارید، والّا منزوی هستید! گفتم ما این را قبول نداریم. البته آن اروپایی هم از این حرف، خوشحال شد.
اروپاییها جزو مجموعهی غربند، اما با امریکاییها خیلی اختلاف دارند. کسانی خیال نکنند که اگر فلان مسؤول اروپایی در مقابل انقلاب، در مقابل ایران و ملتهای مسلمان، در مقابل ملتهای شرق یا خاور میانه، از کلّیتِ غرب، یا از امریکا پشتیبانی میکند، قضیه همین است؛ نه. اختلافات بین آنها خیلی زیاد است! اختلاف بین آمریکا و اروپا - از لحاظ عمق - در مواردی، اصلاً کمتر از اختلاف اروپا با دنیای غیرغرب نیست! با هم خیلی اختلافات دارند که حالا جای بحث آن نیست.
ما بارها تکرار کردهایم، ما ملتی هستیم که خودمان تصمیم میگیریم. ما نمیتوانیم منتظر بمانیم تا فلان کشور، فلان دولت، فلان وزیر خارجه یا رئیس جمهور، به ما توصیه کند که شما چارهای ندارید جز اینکه با آمریکا رابطه برقرار کنید! نه آقا، چاره داریم؛ چاره این است که بر روی مواضع سرشار از عزّت، که ناشی از اسلام، ناشی از ملت ایران و از قدرت اسلامی و ملی ماست، محکم بایستیم تا همهی کسانی که بیگانه از ما هستند، احساس کنند در مقابل این ملت، نمیشود با قلدری حرف زد!
من در پیام عید نوروز، خواستم به ملتمان این را عرض کنم که ای ملت عزیز! آن عزّتی که دارید، ناشی از مواضع ایمانی و انقلابی شماست. عزیزان من! در داخل مرزهای ملت ما کسانی هستند که متأسفانه همان حرفی را میزنند که سازمان سیای آمریکا به وسیلهی قلم بهمزدان خود در مجلّات و مطبوعات دنیا پخش میکند! یعنی میخواهند بگویند «ارتباط با آمریکا، کلیدِ حلّ است؛ تا ارتباط با آمریکا پیدا نکنید، نمیشود هیچ کار کرد!» عدّهای هم در داخل کشور، این پیام دشمن را در روزنامههای خودِ ما با استفاده از فضای آزادی که خوشبختانه نظام جمهوری اسلامی بهوجود آورده است و همه میتوانند نظرات خودشان را بگویند، پخش میکنند!
آنچه که من بر آن تأکید میکنم، این است که عزّت ملت از استقرار او بر روی مواضع انقلابی و استحکام مواضع دینی و ملی اوست؛ نه از گرایش به این و آن. نه از اتّکا به این و آن. نه از التماس کردن و ایجاد رابطه پیش این، یا آن دولت. متأسّفانه عدّهای در داخل، این طور حرف میزنند، این طور حرکت میکنند و این گونه میاندیشند. البته من بعید میدانم که این، فکر آنها باشد. نمیتواند یک نفر در این فضای سالم و معنوی و انقلابی، این قدر غلط و کج فکر کند! حالا مینویسند، بنویسند؛ البته آن کسانی که با پول بیتالمال قلم میزنند، باید بفهمند که چه مینویسند. بعضی کسان حق ندارند پول این ملت را بگیرند و با بودجهی بیتالمال - با پول بیتالمال که مال مردم است - علیه مصالح مردم حرف بزنند و خائنانه نظر بدهند!
بحمداللَّه امروز عزّت مردم در کشور ما، بر اثر همین روح استکبار ستیزی است. و استکبارستیزی موجب انزوای هیچ ملتی نمیشود. آمریکاییها خودشان میخواهند این طور وانمود کنند که اگر ملت ایران با ما رابطه برقرار نکند، منزوی میشود! ما با امریکا، رابطه هم برقرار نکردیم، رابطه را هم رد کردیم؛ نه که منزوی نشدیم، بلکه در قضیهی اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی در تهران و یک قضیهی دیگر قبل از آن، همهی دنیا گفتند که آمریکا در مقابل ملت ایران منزوی شد! ایستادگی یک ملت، موجب انزوای او نمیشود، بلکه بیشتر موجب عزّت او میگردد. همچنان که رابطه با دولت آمریکا یا هر دولت دیگر هم هیچ گرهای را از کار ملتی که خودش نتواند دردهای خود را علاج کند، باز نمیکند.
شما به ملتهای شرق آسیا نگاه کنید! یکی از رؤسای معروف همین چند کشور آسیایی که در قضایای بحران اقتصادی، چند ماه قبل دچار ضرر شدند، در قضیهی کنفرانس اسلامی که به تهران آمده بود، به من گفت : «ملت ما یک شَبِه تبدیل به یک ملت فقیر شد»! میگفت عامل آن هم همین سرمایهداران صهیونیست و آمریکایی هستند! آن کشور، با آمریکا هم روابط صمیمانه، یا رابطهی دوستانه دارد. مگر رابطه میتواند مشکلی را از کار یک ملت حل کند؟! مگر استکبار و ایادی دولت آمریکا و دیگران، آن وقتی که منافعشان ایجاب کند، به ملتی رحم میکنند؟! نه به اقتصاد رحم میکنند، نه به فرهنگ، نه به مردم، نه به پول و نه به اقتصاد بینالمللی. به کسی رحم نمیکنند!
حال فلان آقای نویسنده، از فضای بازی که بحمداللَّه در کشور ما هست، سوء استفاده کند و ایستادگی ملت ایران را بگوید «انزوا»! آیا این انزوا است؟! آیا ملتی که همهی دنیا از عزّت و عظمتش خبر میدهند، منزوی است؟! اگر معنای منزوی این است که یک ملت مستقل باشد و تسلیم این و آن نشود، این انزوا از هر چیز دیگری بهتر است! این انزوا نیست. خیال کردهاید که اگر ملت ایران از اصول خود صرف نظر کند، از راه پرافتخار دوران حیات مبارک امام برگردد و دست دوستیِ التماس آمیز و حقارت آمیز به سوی قدرتها دراز کند، همهی مشکلات اقتصادی این کشور، یک شَبِه حل خواهد شد! ابداً!
آن کشورهایی که دوستیشان با آمریکا خیلی شدیدتر بود، آن ضربه را از ناحیهی سرمایهداران خودِ آمریکا خوردند! مگر امریکاییها به صغیر و کبیر رحم میکنند!؟ در فضای فرهنگی و مطبوعاتیای که در این چند ماه آخر، بهشدّت ناسالم شده و ناسالم میشود، متأسّفانه بعضی سمپاشی و زهرافشانی میکنند! البته سیاست ما این نیست که کسی را به خاطر نوشتن چیزی و پخش مطلبی، تا خلاف قانون نباشد، مورد ملامت قرار دهیم؛ اما به افشاگری میپردازیم و آنها را به مردم معرفی میکنیم. اگر هم دست برندارند، مردم خودشان میدانند که با آنها چه کنند!1377/01/01
لینک ثابت