newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
فقه سنتی و پویا

امام بزرگوار، فقه شیعه را از دورانی که خود در تبعید بود، به سمت فقه اجتماعی و فقه حکومتی و فقهی که می‌خواهد نظام زندگی ملتها را اداره کند و باید پاسخگوی مسائل کوچک و بزرگ ملتها باشد، کشاند. این، یعنی نطقه‌ی مقابل آن آفتی که گفتیم تحجر است. حتی در اواخر سالهای عمر بابرکت امام بزرگوار، مسائلی که به ظاهر جزئی می‌نمود - اما با توجه به این‌که یک خط و یک سمتگیری را به فقهای شیعه نشان می‌داد، بسیار مهم بود - پیش آمد و ایشان باز هم نشان داد که آن کسی که می‌خواهد نظام را اداره کند؛ آن فقهی که می‌خواهد یک ملت یا مجموعه‌ی عظیمی از انسانها و ملتها را اداره کند، بایستی بتواند شرایط زمان را بشناسد و پاسخ هر نیازی را در هنگام آن نیاز، به آن بدهد و نمی‌تواند در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و همه‌ی مسائل زندگی مردم، نقطه‌ای را بی‌پاسخ بگذارد.
1376/03/14

لینک ثابت
نظام سلطه

در نظام اسلامی، مردم به خودشان ایمان و اعتقاد دارند؛ نظام سیاسی برای خود احترام قائل است؛ زیر بار تحمیل قدرتمداران جهانی و سلطه‌ی استکباری نمی‌رود؛ استقلال کشور، متکی به منافع و مصالح خود این مردم است، نه متکی به خواست و مصالح بیگانگان؛ مسؤولان کشور، منتخبان خود ملتند، نه تحمیل شده به وسیله‌ی اجانب، یا به وجود آمده در کودتاهای نظامی و با پول دشمنان. در آن نظام، مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان، هیچ نقشی نداشتند؛ اما در نظام اسلامی، مردم در تعیین سرنوشت سیاسی خودشان، همه‌ی نقش و تأثیر را دارا هستند.
1376/03/14

لینک ثابت
صدور انقلاب اسلامی

در این قریب نوزده سالی که از پیروزی انقلاب می‌گذرد، یکی از نکاتی که تبلیغات دشمنان همواره نسبت به نظام اسلامی مطرح کرده‌اند، عبارت از صدور انقلاب است. بارها هم مسؤولان جمهوری اسلامی گفته‌اند که ما نمی‌خواهیم انقلابمان را به کشورها و در میان ملتها صادر کنیم؛ اما آنها باز هم تکرار می‌کنند! مقصود آنها از صدور انقلاب، همین است که وقتی نظام اسلامی بر مبنای احکام اسلام و هدفهای قرآنی تنظیم شده باشد - که شده است - در هر جای آفاق عالم که مسلمانی زندگی می‌کند، این نظام و این انقلاب را از خود می‌داند، به آن افتخار می‌کند و از عزّتش، احساس عزّت دارد.

امروز جمهوری اسلامی، در صحنه‌های سیاسی و بین‌المللی و در عرصه‌ی سازندگی کشور و در نمایشهای سیاسی عظیمی که این ملت به وجود می‌آورد - مثل همین مسأله‌ی انتخابات، یا بقیه‌ی عرصه‌هایی که مردم در آن حضور پیدا می‌کنند - سربلند است. هرگاه یکی از اینها به وجود می‌آید، یکی از نمونه‌های عزّت و استقلال هم ظاهر می‌شود. هر جای عالم، مسلمانی زندگی می‌کند، وقتی این خبر را می‌شنود، احساس عزّت می‌کند. چرا؟ چون نظام جمهوری اسلامی را متعلّق به خودش می‌داند و این به خاطر آن است که امام بزرگوار - طرّاح و معمار این انقلاب - این نظام را بر اساس هدفهای اسلامی به وجود آورد و به آن، جنبه‌ی فرامرزی و جهانی و بین‌المللی داد.

نمی‌توانند این نظام را در چارچوب مرزهای ایران محبوس کنند. مسلمانان دنیا، این نظام را از خود می‌دانند و این همان چیزی است که استکبار را به‌شدّت خشمگین می‌کند. اسم این را صدور انقلاب می‌گذارند؛ یعنی همان تعبیری که انقلابیّون مارکسیست، در دهه‌های میانه‌ی قرن بیستم، به آن افتخار می‌کردند؛ در حالی که ما به آن معنا و به آن صورت، معتقد به صدور انقلاب نیستیم. وقتی که این انقلاب، اسلامی است، پس همه‌ی مسلمانان عالم، به آن علاقه‌مند و معتقدند و آن را از خود می‌دانند.1376/03/14

لینک ثابت
انس با قرآن

ملاحظه کردید که امام بزرگوار در طراحی این انقلاب و در تنظیم نظام سیاسی بر اساس این انقلاب - یعنی تشکیل حکومت و نظام جمهوری اسلامی - به فضل پروردگار و به هدایت الهی، روشی را برگزید که روش پیامبران و بندگان متصل به منبع غیب است. این، به خاطر آن است که امام، قرآن را دوست می‌داشت، خود شاگرد مکتب قرآن بود، با قرآن مأنوس بود، از قرآن استمداد می‌کرد و قرآن برای او برنامه‌ی زندگی به حساب می‌آمد. این، یکی از نتایج و آثار بزرگ و شکوهمند آن حقیقت است.1376/03/14
لینک ثابت
محاصره اقتصادی

آفت دومی که در چنین مواردی، مسئولان و رهبران و گردانندگان اجتماعات را تهدید می‏کند، این است که آن‏ها را دچار انفعال و خودباختگی کنند و و در موضع تأثیرپذیریِ ناخواسته از اراده‏ی دیگران قرار دهند. امام بزرگوار، در مقابل این آفت دوم هم مثل کوه ایستاد. آن چیزی که باید مورد توجّه قرار گیرد و من اصرار دارم که مردم عزیز ما بخصوص جوانان و همچنین مسئولان بخشهای مختلف نظام مقدّس جمهوری اسلامی به آن توجّه کنند، این است که دشمنان نظامِ جمهوری اسلامی، وقتی نمی‏توانند در میدان مبارزه‏ی رویاروی، کار مؤثّری با این نظام انجام دهند؛ یعنی نمی‏توانند به آن ضربه‏ی نظامی بزنند؛ نمی‏توانند انفجار داخلی درست کنند؛ نمی‏توانند ضربه‏های امنیتی بزنند؛ نمی‏توانند با محاصره‏ی اقتصادی، آن را به زانو درآورند وقتی از همه‏ی این‏ها مأیوس می‏شوند یک راه برایشان باقی می‏ماند و آن، این است که نظام اسلامی و انقلابی را به مواضعی برخلاف اصولِ خود سوق دهند، یا به عبارت ساده‏تر و روشن‏تر، آن را وادار کنند که از گفته‏های خود در زمینه‏ی مسائل انقلاب برگردد؛ حرف و مواضع خود را تخطئه کند و خودش را دچار تناقض نماید! این را از چه راهی انجام می‏دهند؟ از راه فشارهای تبلیغاتی، فشارهای سیاسی، فشارهای فرهنگی. جو را آن‏چنان از فشار انباشته می‏کنند که انسانهای ضعیف‏النّفس، در مقابل این فشار نمی‏توانند مقاومت کنند.1376/03/14
لینک ثابت
محاصره اقتصادی

ملت کنونیِ صهیونیستِ اشغالگر، یک ملت ساختگی است. هیچ عنصری از عناصر اصلی یک ملت در اشغالگران نیست، از جاهای مختلف عالم، با دیدگاه‏های مختلف، با مناشئ اجتماعی مختلف و با عقاید گوناگون آمده‏اند؛ صرفاً از جهت اینکه به نژاد بنی اسرائیل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بوده‏اند، ولی آن‏ها را به عنوان یک ملت تلقّی کرده‏اند. یک ملت تصنّعی و دروغین؛ برای اینکه بتوانند در این نقطه‏ی حسّاس از جهان یعنی قلب خاورمیانه و قلب جهان اسلام پایگاهی برای استکبار باشند. روز اوّل، انگلیسی‏ها آن‏ها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژیم امریکا حد اکثر استفاده را از آن می‏برد و اهداف استکباری خود را تأمین می‏کند.
همانهایی که این زمینه را به وجود آورده‏اند، شروع به ایجاد فشارهای تبلیغاتی و سیاسی بر روی دولتها و شخصیّتها و نظامهای سیاسی کرده‏اند و باب گفتگوهای پشت پرده و رشوه دادن‏ها و رشوه گرفتنها را باز گشوده‏اند و کاری کرده‏اند که این شعار عمومی مسلمانان را بتدریج از زبان دولتها بگیرند؛ و الّا از ملتها که نمی‏توانند بگیرند. همان کسانی که پانزده یا بیست سال قبل، دولت صهیونیست را به عنوان دولت غاصب، مورد قطع رابطه و محاصره‏ی اقتصادی قرار داده بودند، امروز برای ایجاد ارتباط اقتصادی با او، مسابقه می‏گذارند! این، همان انفعال است. فشار گوناگون دستگاه‏های متمرکز استکبار، چه از لحاظ تبلیغات و چه از لحاظ مسائل اقتصادی و غیره، به قدری بر این‏ها به طور متوالی وارد می‏آید، که احساس می‏کنند ناچارند عقب‏نشینی کنند، و عقب‏نشینی می‏کنند. این، خودباختگی و انفعال در زمینه‏ی مسائل سیاسی است.1376/03/14

لینک ثابت
عزت ملی

ملت ایران، عزّت و سربلندی خود را از استقامت و خودباوری و نفی خودباختگی به دست آورده است. همه‏ی دنیا باید بدانند که این ملت، به سمت کمال و رفاه و علم و معرفت و گسترش فرهنگ و به سمت همه‏ی نیکی‏ها و زیباییها پیش خواهد رفت؛ اما حتّی یک روز و یک ساعت هم تسلیم فشارهای دشمنان نخواهد شد.1376/03/14
لینک ثابت
حقوق زن

در همین کشورهای غربی، تا چند سال قبل از این نه خیلی زیاد زنانی که در مراکز آموزش عالی تحصیل می‏کردند، حق نداشتند مدرک کتبی تحصیلات عالی خودشان را بگیرند! در همین اواخر، در بعضی از کشورهای غربی از جمله در انگلستان یکی از مجلّات یکی از کشورهای غربی که نمی‏خواهم از آن کشور و از آن مجلّه اسم بیاورم پیرزنی را معرفی کرده بود که در سال 1917 یعنی تقریباً هفتاد سال قبل در حدّ دکترا تحصیلات عالیه کرده است؛ لیکن به او مدرک تحصیل نداده‏اند! بعد سؤال می‏کند، چرا مدرک تحصیل نداده‏اند؟ می‏گوید که چون تا سال 1947 در انگلستان، به زنانی که تحصیل می‏کردند، مدرک تحصیلی نمی‏دادند و می‏گفتند که زن نباید مدرک تحصیلی بگیرد! این‏ها امروز آمده‏اند و در مقابل جمهوری اسلامی، مدّعی حقوق زن شده‏اند! در همان سالهایی که چنین حقارت‏هایی در فرهنگ غربی مشاهد می‏شد، در ایران اسلامی، «بانوی اصفهانی» اجازه‏ی اجتهاد از مجتهدان درجه‏ی اوّلِ آن روز اسلام داشت و در اصفهان، حوزه‏ی تدریس فلسفه و فقهش را دایر بود! اسلام، این است.1376/03/14
لینک ثابت
حقوق بشر

دستگاههای وابسته‌ی تبلیغاتی استکبار، در رادیوهایشان، یک کشور را به خاطر اعتقادات اصیلش، به باد تمسخر و استهزا می‌گیرند؛ برای این‌که ملتی را وادار به عقب نشینی کنند. این رادیوهای بیگانه، با پولهای گزافی که اداره می‌شوند، برای همین است که ملتها را در مقابل موج مصنوعی جهانی - که آنها با تبلیغات خودشان وانمود می‌کنند - به احساس غربت وادار کنند. در همه‌ی قضایا هم دخالت می‌کنند و نظرات اصیل ملتها را مورد تهاجم قرار می‌دهند. ما از ملتهای دیگر هم کم و بیش خبر داریم؛ اما بیشتر، از ملت و از مسائل اصولی خودمان اطّلاع داریم.
در همه‌ی زمینه‌ها - در قضیه‌ی زن، در قضیه‌ی حقوق بشر، در قضیه‌ی دمکراسی - اظهار نظر و دخالت می‌کنند و ملت را به خاطر عقاید اصولی‌اش زیر سؤال می‌برند. در حالی که در همه‌ی این قضایایی که امروز بوقهای تبلیغاتی استکبار، ملت ایران را متّهم می‌کنند، مردم ما می‌توانند با گردن برافراشته بایستند و در یک عرصه‌ی جهانی - اگر در عرصه‌ی بین‌المللی، چنین فرصتی به این ملت بزرگ داده شود - اثبات کنند که در این زمینه‌ها، خودِ غربیها از ملت ایران عقبترند.1376/03/14

لینک ثابت
انتخابات

امروز جمهوری اسلامی، در صحنه‌های سیاسی و بین‌المللی و در عرصه‌ی سازندگی کشور و در نمایشهای سیاسی عظیمی که این ملت به وجود می‌آورد - مثل همین مسأله‌ی انتخابات، یا بقیه‌ی عرصه‌هایی که مردم در آن حضور پیدا می‌کنند - سربلند است. هرگاه یکی از اینها به وجود می‌آید، یکی از نمونه‌های عزّت و استقلال هم ظاهر می‌شود. هر جای عالم، مسلمانی زندگی می‌کند، وقتی این خبر را می‌شنود، احساس عزّت می‌کند. چرا؟ چون نظام جمهوری اسلامی را متعلّق به خودش می‌داند و این به خاطر آن است که امام بزرگوار - طرّاح و معمار این انقلاب - این نظام را بر اساس هدفهای اسلامی به وجود آورد و به آن، جنبه‌ی فرامرزی و جهانی و بین‌المللی داد.1376/03/14
لینک ثابت
یأس دشمن

آفت دومی که در چنین مواردی، مسئولان و رهبران و گردانندگان اجتماعات را تهدید می‏کند، این است که آن‏ها را دچار انفعال و خودباختگی کنند و و در موضع تأثیرپذیریِ ناخواسته از اراده‏ی دیگران قرار دهند. امام بزرگوار، در مقابل این آفت دوم هم مثل کوه ایستاد. آن چیزی که باید مورد توجّه قرار گیرد و من اصرار دارم که مردم عزیز ما بخصوص جوانان و همچنین مسئولان بخشهای مختلف نظام مقدّس جمهوری اسلامی به آن توجّه کنند، این است که دشمنان‏ نظامِ جمهوری اسلامی، وقتی نمی‏توانند در میدان مبارزه‏ی رویاروی، کار مؤثّری با این نظام انجام دهند؛ یعنی نمی‏توانند به آن ضربه‏ی نظامی بزنند؛ نمی‏توانند انفجار داخلی درست کنند؛ نمی‏توانند ضربه‏های امنیتی بزنند؛ نمی‏توانند با محاصره‏ی اقتصادی، آن را به زانو درآورند وقتی از همه‏ی این‏ها مأیوس‏ می‏شوند یک راه برایشان باقی می‏ماند و آن، این است که نظام اسلامی و انقلابی را به مواضعی برخلاف اصولِ خود سوق دهند، یا به عبارت ساده‏تر و روشن‏تر، آن را وادار کنند که از گفته‏های خود در زمینه‏ی مسائل انقلاب برگردد؛ حرف و مواضع خود را تخطئه کند و خودش را دچار تناقض نماید! این را از چه راهی انجام می‏دهند؟ از راه فشارهای تبلیغاتی، فشارهای سیاسی، فشارهای فرهنگی. جو را آن‏چنان از فشار انباشته می‏کنند که انسانهای ضعیف‏النّفس، در مقابل این فشار نمی‏توانند مقاومت کنند.1376/03/14
لینک ثابت
مقایسه نظام سیاسی پهلوی با انقلاب اسلامی

آن نظام سیاسی‌ای که امام بزرگوار ما با نهضت خود و به کمک این ملت از بین برد - یعنی نظام فاسد و وابسته‌ی پادشاهی - نظامی بود که سردمداران و مسؤولان و رؤسای آن، به سرنوشت ملت ایران و جوانان این کشور اهمیتی نمی‌دادند و کشور و ملت را به سمت وابستگی هر چه بیشتر سوق می‌دادند. سعادت مردم به عنوان یک هدف، برای آنها مطلقاً مطرح نبود. اداره‌ی کشور، با الگوهای غلط و نامتناسبی انجام می‌شد، که از کشورهای بیگانه به طور ناقص گرفته شده بود و تازه همان هم اجرا نمی‌شد؛ یعنی یک نظام استبدادی و دیکتاتوری محض، تحت نامهای گوناگون و با روشهایی که هیچکدام از آن روشها، برخاسته از اراده و خواست ملت و متوجّه به مصالح آنها نبود. در نظام وابسته‌ی منسوخ و برافتاده‌ی قبل از انقلاب، مردم دچار فساد و بی‌بند و باری بودند، یا به تعبیر درست‌تر، به سمت فساد و بی‌بند و باری و خودباختگی و بی‌ایمانی سوق داده می‌شدند. یعنی حرکت ملت را این طور تنظیم کرده بودند که روزبه‌روز در کشور، بی‌ایمانی همه‌گیرتر شود و مردم از ایمان معنویِ درست محروم بمانند و به فساد و بی‌بند و باری کشانده شوند و خودباختگی در مقابل بیگانگان در آنها تقویت گردد و استقلال اقتصادی و فرهنگی در کشور، مفهومی نداشته باشد. جهت کلّیِ حرکت در آن نظام منسوخ و فاسد، این بود. در این مرحله، هنر بزرگ امام بزرگوار در این بود که به جای آن نظام فاسد، یک نظام سیاسی در این کشور برقرار کرد که به جای بی‌اعتنایی به مردم، عشق به مردم بر آن حاکم است. به جای بی‌توجّهی به سرنوشت ملت، بخصوص سرنوشت جوانان، عشق به سرنوشت ملت و عشق به سرنوشت جوانان و اهمیت فوق‌العاده به آنها در آن مطرح است. به جای خودباختگی در مقابل بیگانگان، خودباوری در میان مردم روزبه‌روز توسعه پیدا می‌کند. به جای وابستگی سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به بیگانگان، استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هدف قرار گرفته است.1376/03/14
لینک ثابت
تلاش امام (ره) برای کشاندن فقه شیعه ، به سمتِ فقه اجتماعی و فقه حکومتی

چنین حرکت عظیمی[انقلاب]، معمولاً و عادتاً با یکی از دو آفتِ «تحجّر» یا «انفعال» مواجه می‌شود. چنین کار بزرگی، آفاتی دارد و آفت بزرگ چنین حرکت عظیمی با این ابعاد وسیع - همان‌طور که گفتم - یکی از دو آفت «تحجّر» یا «انفعال» است.

تحجّر این است که، کسی که می‌خواهد کار بزرگی را با این عظمت انجام دهد، نتواند نیازهای زمان و لوازم هر لحظه لحظه‌ی زندگی یک ملت را از قرآن بشناسد و بخواهد در یک وضعیت ایستا و بدون انعطاف، حکم نماید و کار کند و پیش برود. این، امکان‌پذیر نیست. معنای تحجّر آن است که، کسی که می‌خواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام، برای بنای جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا نماید و نتواند کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی را، در آن جایی که قابل کشش است، درک کند و برای نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور - که نیاز لحظه به لحظه است - نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه دهد. این، بلای بزرگی است.

اگر در رأس نظامهای سیاسی‌ای که براساس اسلام، یا تشکیل شده است، یا در آینده تشکیل خواهد شد، چنین روحیه‌ای وجود داشته باشد، یقیناً اسلام بدنام خواهد شد و منبع لایزال معارف و احکام اسلامی نخواهند توانست جامعه را پیش ببرند. امام، خود را از این آفت مبّرا کرد. به خاطر طول سالهایی که فقهای شیعه و خودِ گروه شیعه، در دنیای اسلام به قدرت و حکومت دسترسی نداشتند و فقه شیعه، یک فقهِ غیرحکومتی و فقهِ فردی بود، امام بزرگوار، فقه شیعه را به سمت فقه حکومتی کشاند.

همچنان که اهل فن اطّلاع دارند، در میان کتب فقهی شیعه، بسیاری از مباحثی که مربوط به اداره‌ی کشورند - مثل مسأله‌ی حکومت، مسأله‌ی حسبه و چیزهایی که با کارهای جمعی و داشتنِ قدرت سیاسی ارتباط پیدا می‌کند - چند قرن است که جایشان خالی است. بعضی از آنها، از اوایل هم در کتب فقهی شیعه، مورد تعرّض قرار نگرفته است؛ مثل همین مسأله‌ی حکومت. بعضی مسائل مثل مسأله‌ی جهاد - که یک مسأله‌ی اساسی در فقه اسلام است - چند قرن است که از کتب فقهی استدلالی شیعه، بتدریج کنار گذاشته شده و در اغلب کتب فقهی استدلالی، مورد توجه قرار نگرفته است.

علّت هم معلوم است. فقهای شیعه، در این مورد تقصیر یا قصوری نکرده‌اند. برای آنها، این مسائل مطرح نبوده است. شیعه، حکومت نداشته است. فقه شیعه، نمی‌خواسته است جامعه‌ی سیاسی را اداره کند. حکومتی در اختیار او نبوده است که جهاد بخواهد آن حکومت را اداره کند و احکامش را از کتاب و سنّت استنباط نماید. لذا فقه شیعه و کتب فقهی شیعه، بیشتر فقه فردی بود؛ فقهی که برای اداره‌ی امور دینی یک فرد، یا حدّاکثر دایره‌های محدودی از زندگی اجتماعی، مثل مسائل مربوط به خانواده و امثال آن کاربُرد داشت.

شاید بشود به جرأت گفت که فقه شیعه، عمیقترین فقه‌های اسلامی است. یعنی کتب فقهیِ فقهای امامیّه، از لحاظ عمق، از همه‌ی کتب فقهی‌ای که ما دیده‌ایم، به طور معدّل عمیقتر و دقیقتر است؛ امّا این مباحث و این گرایش در زمینه‌های مختلف، در آن وجود نداشته است.

امام بزرگوار، فقه شیعه را از دورانی که خود در تبعید بود، به سمتِ فقه اجتماعی و فقه حکومتی و فقهی که می‌خواهد نظام زندگی ملتها را اداره کند و باید پاسخگوی مسائل کوچک و بزرگ ملتها باشد، کشاند. این، یعنی نطقه‌ی مقابل آن آفتی که گفتیم تحجّر است. حتّی در اواخر سالهای عمرِ بابرکت امام بزرگوار، مسائلی که به ظاهر جزئی می‌نمود - اما با توجّه به این‌که یک خط و یک سَمتگیری را به فقهای شیعه نشان می‌داد، بسیار مهم بود - پیش آمد و ایشان باز هم نشان داد که آن کسی که می‌خواهد نظام را اداره کند؛ آن فقهی که می‌خواهد یک ملت یا مجموعه‌ی عظیمی از انسانها و ملتها را اداره کند، بایستی بتواند شرایط زمان را بشناسد و پاسخ هر نیازی را در هنگام آن نیاز، به آن بدهد و نمی‌تواند در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و همه‌ی مسائلِ زندگی مردم، نقطه‌ای را بی‌پاسخ بگذارد.1376/03/14

لینک ثابت
انفعال و خودباختگی، یکی ازآفات رهبران انقلابها

آفت دومی که در چنین مواردی[انقلابها]، مسؤولان و رهبران و گردانندگان اجتماعات را تهدید می‌کند، این است که آنها را دچار انفعال و خودباختگی کنند و و در موضع تأثیرپذیریِ ناخواسته از اراده‌ی دیگران قرار دهند. امام بزرگوار، در مقابل این آفت دوم هم مثل کوه ایستاد. آن چیزی که باید مورد توجّه قرار گیرد و من اصرار دارم که مردم عزیز ما - بخصوص جوانان - و همچنین مسؤولان بخشهای مختلف نظام مقدّس جمهوری اسلامی به آن توجّه کنند، این است که دشمنان نظامِ جمهوری اسلامی، وقتی نمی‌توانند در میدان مبارزه‌ی رویاروی، کار مؤثّری با این نظام انجام دهند؛ یعنی نمی‌توانند به آن ضربه‌ی نظامی بزنند؛ نمی‌توانند انفجار داخلی درست کنند؛ نمی‌توانند ضربه‌های امنیتی بزنند؛ نمی‌توانند با محاصره‌ی اقتصادی، آن را به زانو درآورند - وقتی از همه‌ی اینها مأیوس می‌شوند - یک راه برایشان باقی می‌ماند و آن، این است که نظام اسلامی و انقلابی را به مواضعی برخلاف اصولِ خود سوق دهند، یا به عبارت ساده‌تر و روشنتر، آن را وادار کنند که از گفته‌های خود در زمینه‌ی مسائل انقلاب برگردد؛ حرف و مواضع خود را تخطئه کند و خودش را دچار تناقض نماید! این را از چه راهی انجام می‌دهند؟ از راه فشارهای تبلیغاتی، فشارهای سیاسی، فشارهای فرهنگی. جو را آن‌چنان از فشار انباشته می‌کنند که انسانهای ضعیف‌النّفس، در مقابل این فشار نمی‌توانند مقاومت کنند.

اگر بخواهیم یکی، دو مثال در زمینه‌ی مسائل سیاسی عرض کنیم، باید بگوییم که تا ده، پانزده سال قبل، مسأله‌ی فلسطین در دنیای اسلام، مسأله‌ای بود که همه به نامِ آن شعار می‌دادند؛ بعضی صادقانه‌تر، بعضی همراه با ظاهرسازی؛ ولی به‌هرحال، همه‌ی حکومتهای اسلامی، شعار مسأله‌ی فلسطین را اقلاً به زبان می‌گفتند و تکرار می‌کردند. فشار استکبار و دشمنان شروع شد. یعنی همان کسانی که از اوّل، بانی غصبِ کشور فلسطین از یک ملت - یعنی ملت فلسطین - و سپردن آن به دستِ یک مجموعه‌ی مهاجر و دروغین و یک ملت ساختگی بودند، شروع به فشارآوردن بر روی دولتها و شخصیّتها کردند.

ملت کنونیِ صهیونیستِ اشغالگر، یک ملت ساختگی است. هیچ عنصری از عناصر اصلی یک ملت در اشغالگران نیست، از جاهای مختلف عالم، با دیدگاههای مختلف، با مناشئ اجتماعی مختلف و با عقاید گوناگون آمده‌اند؛ صرفاً از جهت این‌که به نژاد بنی‌اسرائیل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بوده‌اند، ولی آنها را به عنوان یک ملت تلقّی کرده‌اند. یک ملت تصنّعی و دروغین؛ برای این‌که بتوانند در این نقطه‌ی حسّاس از جهان - یعنی قلب خاورمیانه و قلب جهان اسلام - پایگاهی برای استکبار باشند. روز اوّل، انگلیسیها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژیم امریکا حداکثر استفاده را از آن می‌برد و اهداف استکباری خود را تأمین می‌کند.

همانهایی که این زمینه را به وجود آورده‌اند، شروع به ایجاد فشارهای تبلیغاتی و سیاسی بر روی دولتها و شخصیّتها و نظامهای سیاسی کرده‌اند و باب گفتگوهای پشت پرده و رشوه دادنها و رشوه گرفتنها را باز گشوده‌اند و کاری کرده‌اند که این شعار عمومی مسلمانان را بتدریج از زبان دولتها بگیرند؛ والّا از ملتها که نمی‌توانند بگیرند. همان کسانی که پانزده یا بیست سال قبل، دولت صهیونیست را به عنوان دولت غاصب، مورد قطع رابطه و محاصره‌ی اقتصادی قرار داده بودند، امروز برای ایجاد ارتباط اقتصادی با او، مسابقه می‌گذارند! این، همان انفعال است. فشار گوناگون دستگاههای متمرکز استکبار، چه از لحاظ تبلیغات و چه از لحاظ مسائل اقتصادی و غیره، به قدری بر اینها به طور متوالی وارد می‌آید، که احساس می‌کنند ناچارند عقب‌نشینی کنند، و عقب‌نشینی می‌کنند. این، خودباختگی و انفعال در زمینه‌ی مسائل سیاسی است.

همین قضیه، به شکل بسیار خطرناکتر، در زمینه‌ی مسائل اعتقادی و مواضع اصولی مطرح می‌شود. در اواسط این قرن، بسیاری از کسانی که با اتّکا به موج چپ، در آفریقا و آسیا، انقلابها و نظامهایی به وجود آوردند، بعد از گذشت پنج سال، ده سال، پانزده سال، زیر فشار دشمنان مسلّط و دارندگان زر و زور و بوقهای تبلیغاتی، همه‌ی مواضع اصولی خودشان را از دست دادند و بتدریج به آنها نزدیک شدند! فقط اسمهایشان با هم فرق داشت؛ اما باطنشان یکی بود.

خطر بزرگی که انقلابها و اصالت ملتها را تهدید می‌کند، این خطر است. خطر بزرگی که صاحبان فکر و اندیشه را در کشورها تهدید می‌کند، این خطر است. امام، در مقابل این خطر، مثل کوه استوار ایستاد؛ «کالجبل لا تحرکه‌العواصف». از ساعت اوّل، از نام نظام جمهوری اسلامی بگیرید، تا بقیه‌ی قضایا. آن روزها معمول بود که کلمه‌ی «دمکراتیک» را در کنار نام جمهوری بیاورند؛ یعنی یک کلمه‌ی غربی، دارای محتوای دوگانه. هم غربیها ادّعا می‌کردند که ما دمکراتیک هستیم، هم کشورهای سوسیالیستی و شرقیِ آن روز می‌گفتند ما دمکراتیکیم! در دنیا مُد بود که اسم کشورها و نظامهای سیاسی را دولت دمکراتیک فلان جا بگذارند. اصرار داشتند که این کلمه را بر کلمه‌ی جمهوری اسلامی اضافه کنند. البته صرفِ اضافه کردن یک کلمه نبود؛ دنباله‌ی این اضافه کردن، خیلی از حرفها و مسائل وجود داشت که امام با آن دیدِ تیزبین خود دید.

امام از اوّل اعلام کرد: «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد». جمهوری اسلامی، همان است که انسان از قرآن می‌گیرد. در هر مرحله‌ای، بخصوص در سالهای اوّل که هنوز قاطعیت امام بزرگوار برای تصمیم‌گیرندگان جهانی در داخل دولتهای استکباری، درست معلوم نشده بود، از این فشارها زیاد می‌آوردند؛ ولی البته بعدها مأیوس شدند. این، آن نکته‌ای است که همه باید توجّه داشته باشند.1376/03/14

لینک ثابت
ماهیت ساختگی ملت صهیونیست

ملت کنونیِ صهیونیستِ اشغالگر، یک ملت ساختگی است. هیچ عنصری از عناصر اصلی یک ملت در اشغالگران نیست، از جاهای مختلف عالم، با دیدگاههای مختلف، با مناشئ اجتماعی مختلف و با عقاید گوناگون آمده‌اند؛ صرفاً از جهت این‌که به نژاد بنی‌اسرائیل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بوده‌اند، ولی آنها را به عنوان یک ملت تلقّی کرده‌اند. یک ملت تصنّعی و دروغین؛ برای این‌که بتوانند در این نقطه‌ی حسّاس از جهان - یعنی قلب خاورمیانه و قلب جهان اسلام - پایگاهی برای استکبار باشند. روز اوّل، انگلیسیها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژیم امریکا حداکثر استفاده را از آن می‌برد و اهداف استکباری خود را تأمین می‌کند.1376/03/14
لینک ثابت
حضور مردم در صحنه

یک مسأله، همین مسأله دمکراسی و مسأله حضور و دخالت مردم و مسأله آراءِ آنهاست. امروز شما ببینید، ملت ایران در انتخاباتی که مربوط به گزینش رئیس جمهور است - یعنی گزینش رئیس و مدیر امور اجرایی کشور - و برای او مهم است، با درصد بالایی شرکت کرد و رأی داد؛ که من هر چه نگاه کردم، در این سالهای اخیر، در هیچیک از کشورهای غربی، در انتخاباتی که آنها خودشان بدان افتخار می‌کنند، چنین حضوری از مردم مشاهده نشده است. ملت ایران، به دهان یاوه‌گویانی زد که نظام جمهوری اسلامی را به این متّهم می‌کردند که با مردم کاری ندارد و آراءِ مردم در آن دارای نقش نیست. ملت، به آنها تو دهنی زد و نشان داد که نخیر؛ اگر شما راهپیماییها را نمی‌بینید؛ اگر حاضر نیستید که حضور مردم را در صحنه‌های گوناگون پرهیجان این انقلاب و این کشور ببینید؛ بیایید، این یک نمونه و یک حضور آشکار و غیرقابل انکار را ببینید.

جمهوری اسلامی، این افتخار را دارد که تصمیم‌گیری در آن، در مسائل مهمّی از این قبیل، به عهده مردم است. مردم، این امکان و این میدان را دارند و نظام جمهوری اسلامی از آنها می‌خواهد که در این میدان وارد شوند و حضور پیدا کنند و این حرکت را انجام دهند. البته تبلیغات دشمن که با این چیزها تمام نمی‌شود. تبلیغات خصمانه دشمن، تبلیغات استکباری، تبلیغاتی که ناشی از غرض‌ورزی و عناد است، به خاطر واقعیت داشتن حرفها که نیست. چیزی را برای یک ملت و یک کشور و یک نظام بهانه می‌کنند و به دروغ روی آن تبلیغات می‌نمایند.1376/03/14

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی