عزیزان من! آنچه لازم است، «کار» و «تعلیم» است. معلّمین عزیز! باید جوانان را بسازید. باید نوجوانان را با روحیهی کار، استقلال و علمطلبی، پرورش دهید، نه با روحیهی مدرکطلبی. مدرک چیست؟ مدرک به این عنوان که نشان دهد فردی دارای این معلومات است، خوب است؛ اما نمیتواند منشأ اثری شود. آنچه مهم است، علم است. علم و کار، برای جامعه لازم است. همهی مردم و مسئولین بدانند: اینکه من عرض کردم «وجدان کاری»، یک تعارف نیست. باید برنامهریزی کنند. «وجدان کاری» باید فرهنگ عمومی مردم شود. باید اگر کسی کاری انجام میدهد، فکر کند که یک نفر بالای سرش ایستاده است؛ حتّی اگر تنها، در اتاقی خلوت باشد. کار باید کامل، محکم، قوی، ابتکاری و همراه با نیاز انجام گیرد.
یکی از کارهایی که وجدان کاری لازم دارد، تعلیم و تربیت است. معلّم در کلاسِ درسِ مدرسهای که تَهِ فلان شهر یا فلان گوشهی دورافتادهی تهران یا یک روستاست، باید آنطور درس بگوید، زحمت بکشد و تلاش کند که گویا الآن بازرس در کلاس نشسته است، کار او را نگاه میکند، یا یک ساعت بعد میآید تا نتیجهی کار را ببیند. وجدان کاری یعنی این. ما تعارف که نمیکنیم!
عزیزان من! با تعارف که یک ملت نمیتواند آقایی خودش را حفظ کند! با تعارف که نمیشود با دشمنان غدّار و خونخوار روبهرو شد! عمل، تلاش و برنامهریزی لازم است. ما گفتیم: «وجدان کاری»، «انضباط اجتماعی» یا «انضباط اقتصادی». مسئولین کشور، دولت، قوّهی قضائیّه و نمایندگان مجلس، باید برنامهریزی کنند تا این کارها انجام گیرد، و الّا بااینکه تعریف کنند فلانی چه حرف خوبی زده، که کار تمام نمیشود!
آحاد مردم هم باید کمک کنند. یکیک مردم، کنندگانِ واقعیِ کار هستند. عزیزان من! این خانه، خانهی شماست. این مملکت، مملکت شماست. مملکت عظیم، بابرکت و ثروتمندی است. خیلی ثروت در این خاک نهفته است که همهاش متعلّق به شما و نسلهای آیندهی این کشور است. ثروت معنوی زیادی در این کشور وجود دارد و همهاش متعلّق به شماست. این همه علم، استعداد، آگاهی و اخلاقیّات خوب، به برکت اسلام، فرهنگ کهن اسلامی و سوابق این ملت در این کشور هست که متعلّق به شماست. چه وقت میتوانید استفاده کنید؟ وقتیکه این ملت، آمادهی کار باشد؛ کمر بسته باشد؛ هیچکس در کارهای خود کوتاهی نکند و بیکاری را برای خود مغتنم نشمارد. هستند کسانی که در حال خستگی از کار هم، وقتیکه کاری وجود دارد با کمال شوق کار میکنند. کسی از اینها نمیپرسد «شما چرا کار نکردید؟» فکر مؤاخذهی الهی و نیاز مردم، اینها را به کار وادار میکند. این روحیه، باید همگانی شود. این، همان «وجدان کاری» است.1374/02/13
لینک ثابت