آنچه كه مستكبران عالم و در رأس آنها امریكا از كشورهای در حال توسعه و جهان سوم و غیره میخواهند، آن است كه دستگاههای حاكم بر این كشورها، در بست تسلیم سیاستهای امریكا باشند. اگر چنین حكومتی بر كشوری حاكم بود، هر عیب و علّتی در آن كشور باشد، برای آنها قابل قبول است و حرفی از عدم رعایت حقوق بشر در آن كشور نمیزنند. حتّی اگر آن كشور یك مجلس صوری قانونگذاری هم نداشته باشد، نمیگویند اینجا دمكراسی نیست؛ نمیگویند اینجا حكومت خانخانی و فامیلی است؛ نمیگویند اینجا حقوق بشر تضییع و پایمال میشود. معیار درنظر آنها تسلیم و سرسپردگی و دست بسته بودن حكومتها و دولتها در مقابل امریكاست. اگر این امر حاصل شود، آن كشور و دولت و مسؤولان، از نظر دولتمردان امریكا مردمانی قابل قبول و بیاشكالند. دیگر نه لازم است فشاری بر آنها وارد آید و نه تبلیغاتی علیهشان انجام شود. اما اگر كشوری دارای دولت مستقل و حكومت متّكی به مردم بود؛ عقاید و فرهنگ خودش برایش معتبر بود؛ مصالح ملتش برایش معیار و ملاك بود؛ مواضع خود را از روی اعتقاد و نه به خاطر فشار این و آن، خود اتّخاذ میكرد، این كشور از نظر آنها مردود است. حتی اگر بهترین نوع دمكراسی، بهترین مجلس مقنّنه و بهترین دولت مردمی را هم داشته باشد، آن را به نداشتن اینها متّهم میكنند. این موضع دستگاههایی مثل دولت امریكاست كه امروز مدّعی رهبری جهانند. آیا این دولتها با این بینش تنگنظرانه و این برخورد عنادآمیز نسبت به كشورها و ملتها، لایق و شایسته رهبری جهانند؟!
جرم جمهوری اسلامی از نظر مستكبرین عالم این است كه به اسلام، به استقلال و به مصالح ملت خود پایبند است. برادران و عزیزان من! رمز قدرت جمهوری اسلامی این است. رمز اینكه تا امروز نتوانستهاند ضربه قاطعی بر جمهوری اسلامی وارد كنند، همین است.1373/06/04
لینک ثابت