مسألهی دوم هم مسألهی سیاستها و برنامههاست. من فقط یک جمله در باب سیاستهای اقتصادی عرض کنم که بحمدالله، دولت عزیزمان برنامهی اول را به اواخرش رساند و به زودی برنامهی دوم را بعد از یکسال یا کمتر، شروع خواهد کرد اساس در نظام اسلامی، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. فرق عمدهی ما با نظامهای سرمایهداری همین است.
در نظامهای سرمایهداری، اساس، رشد اقتصادی و شکوفایی اقتصادی و ازدیاد و تولید ثروت است. هر که بیشتر و بهتر تولید ثروت کند، او مقدم است. آنجا مسأله این نیست که تبعیض یا فاصله پیش آید. فاصله در درآمدها و نداشتن رفاه جمع کثیری از مردم، نگرانی نظام سرمایهداری نیست. در نظام سرمایهداری، حتی تدابیری که ثروت را تقسیم کند، از نظر نظام سرمایهداری، تدابیر منفی و مردودی است. نظام سرمایهداری میگوید: «معنی ندارد که ما بگوییم ثروت جمع کنید تا آن را از شما بگیریم تقسیم کنیم! این معنی ندارد. اینکه شکوفایی نخواهد شد!» نظام اسلامی اینگونه نیست. نظام اسلامی معتقد به یک جامعهی ثروتمند است، نه یک جامعهی فقیر و عقبمانده. معتقد به رشد اقتصادی است؛ ولی رشد اقتصادی برای عدالت اجتماعی و برای رفاه عمومی، مسألهی اول نیست. آنچه در درجهی اول است، این است که فقیر در جامعه نباشد؛ محروم نباشد؛ تبعیض در استفاده از امکانات عمومی نباشد. هر کس برای خودش امکاناتی فراهم کرد، متعلق به خود اوست. اما آنچه که عمومی است مثل فرصتها و امکانات متعلق به همهی کشور است و باید در اینها تبعیضی وجود نداشته باشد. معنی ندارد که یک نفر پای خود را بگذارد روی دوش مأمورین دولتی و با ترفند و خدای ناکرده با اعمال روشهای غلط، امتیاز بگیرد، رشدی افسانهای بکند و بعد بگوید: «آقا، من ثروت را خودم به دست آوردهام.» در نظام اسلامی، چنین چیزی را نداریم. ثروتی که بر پایهی صحیحی نیست، از اصل نامشروع است.
اسلام یک روش خاص خود دارد. مسلکی در مسائل اقتصادی جامعهی اسلامی دارد و آن سلک را طی میکند. اساس سیاست کلی اقتصادی کشور، عبارت است از رفاه عمومی و عدالت اجتماعی. البته ممکن است یک نفر با تلاش و استعداد بیشتر، بهرهی بیشتری برای خودش فراهم کند. این مانعی ندارد. اما در جامعه فقر نباید باشد. هدف برنامهریزان باید این باشد. سازمان برنامه و برنامهریزان کشور، با این سیاست کلی و بر این اساس باید برنامهریزی کنند.
1372/05/12
لینک ثابت