newspart/index2
اخلاق اجتماعی / اخلاق در جامعه
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
اخلاق اجتماعی

مطلبی که در نظرم هست عرض کنم، به مناسبت انتساب این ایام به امام چهارم علیه الصّلاة و السّلام است. چون بیست و پنجم ماه محرّم، بنا به روایتی که شاید هم روایت و قولِ قوی‏تر باشد وفات امام چهارم است. آن بزرگوار، تقریباً سی و چهار سال بعد از حادثه‏ی کربلا، در محیط اسلامی آن روز زندگی کرد و این زندگی، از همه جهت یکی از زندگیهای پر از درس است که ای‏کاش کسانی که از کیفیّات عالی این زندگی آگاهی دارند، آن را برای مردم، برای مسلمین و حتّی برای غیر مسلمانان تشریح می‏کردند، تا معلوم می‏شد که چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثه‏ی عاشورا که ضربه‏ی عظیمی بر پیکر اسلام ناب و راستین بود، توانست یک‏تنه بایستد و مانع از ویران شدن بنای دین شود. اگر تلاشهای امام سجّاد علیه الصّلاة و السّلام نبود، شهادت امام حسین علیه الصّلاة و السّلام ضایع شده بود و آثار آن نمی‏ماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمی است. در زندگی امام چهارم، چند رشته کار وجود دارد که یکی از آن‏ها، همین رشته‏ی اخلاق است. یعنی تربیت و تهذیب اخلاق جامعه‏ی اسلامی. این نکته‏ای است که من می‏خواهم چند دقیقه‏ای در باره‏اش، با شما برادران و خواهران عزیز و با همه‏ی ملت ایران صحبت کنم.
امام سجّاد به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه‏ی اسلامی کمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّی از مشکلات اساسی دنیای اسلام که به فاجعه‏ی کربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامی برخوردار بودند، یزید و ابن زیاد و عمر سعد و دیگران نمی‏توانستند آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آن‏طور پست نشده بودند، آن‏طور به خاک نچسبیده بودند، آن‏طور از آرمان‏ها دور نشده بودند و رذایل بر آن‏ها حاکم نمی‏بود، ممکن نبود حکومتها و لو فاسد باشند؛ و لو بی‏دین و جائر باشند بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه‏ی عظیمی؛ یعنی کشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه‏ی زهرا سلام‏الله‏علیها وادار کنند. مگر این شوخی است؟! یک ملت، وقتی منشأ همه‏ی مفاسد خواهد شد که اخلاق او خراب شود. این را امام سجّاد علیه الصّلاة و السّلام، در چهره‏ی جامعه‏ی اسلامی تفحّص کرد، و کمر بست به اینکه این چهره را از این زشتی پاک کند و اخلاق را نیکو گرداند. لذا، دعای «مکارم الاخلاق» دعاست؛ اما درس است. «صحیفه‏ی سجادیه» دعاست؛ اما درس است.
من به شما جوانان توصیه می‏کنم که بروید «صحیفه‏ی سجادیه» را بخوانید و در آن تدبّر کنید. خواندنِ بی‏توجّه و بی‏تدبّر کافی نیست. با تدبّر خواهید دید که هریک از دعاهای این «صحیفه‏ی سجادیه» و همین دعای «مکارم الاخلاق»، یک کتاب درس زندگی و درس اخلاق است.
من به شما برادران و خواهران عزیز عرض می‏کنم: وقتی یک انقلاب در یک کشور به وجود می‏آید، برای این است که اوضاع عمومی و نظام اجتماعی کشور را عوض کند؛ حکومت را دگرگون کند؛ روابط اجتماعی و اقتصادی را دگرگون کند. این، هدفِ یک انقلاب است. اما هدفِ عوض شدن و دگرگون شدن اوضاع اجتماعی چیست؟ چرا می‏خواهیم اوضاع اجتماعی عوض شود؟ برای اینکه اخلاق مردم عوض شود. برای اینکه در نظام فاسد و جائر و در نظام طاغوتی، انسانها بد تربیت می‏شوند. انسانها مادّی و بی‏معنویّت و بی‏حقیقت بار می‏آیند. انسانها بی‏وفا، بی‏صفا و بی‏صداقت بار می‏آیند. انسانها از رحم و مروت و دوستی و همکاری و همراهی، دور می‏مانند. این‏ها آثار یک زندگی اجتماعی فاسد و غلط است. انقلاب برای این است که جامعه را عوض کند و عوض کردن جامعه برای این است که اخلاق انسانها عوض شود. برای این است که انسانها به خوبی تربیت شوند. لذا شما می‏بینید در دعای روزهای ماه رمضان، یکی از فقرات اصلی دعا این است که: «اللّهم غیّر سوء حالنا بحسن حالک.» این‏گونه است که عدالت اجتماعی تأمین می‏شود. عدالت اجتماعی، یک اصل است. یک هدف اصلی و والاست. اما عدالت اجتماعی، در صورتی در جامعه تامین می‏شود که افراد در جامعه تربیت شده باشند؛ ظلم نکنند و زیر بار ظلم نروند.
امروز در جامعه‏ی ما، یکی از تلاشهای اساسی، باید تغییر اخلاق باشد. هرکدام از ما همین من و شما که اینجا روبه‏روی هم نشسته‏ایم؛ تک‏تک من و شما خودمان را موظّف بدانیم که اخلاق یک نفر را عوض کنیم و از بدی به سمت خوبی بکشانیم. آن یک نفر هم، خود ما هستیم. «کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیته.» همه‏ی شما مسئول هستید و اوّلین مسئولیت، نسبت به شخصِ خودِ شماست. بر خودمان نظارت کنیم. خودمان را از فساد اخلاق، از پستی، از دروغ‏گویی، از بدخواهی، از بددلی، از کینه‏ورزی، از بی‏رحمی، از تعرّض به حقوق دیگران، از جفا در حق دیگران، از بی‏اعتنایی به‏حال مردمِ محتاجِ توجّه و مراقبت، و بقیه‏ی اخلاقیّات فاسد، دور نگه داریم. همه‏ی انبیا و اولیا آمدند تا اخلاق انسانها را عوض کنند. منتها عوض کردن اخلاق انسانها به صورت موعظه و نصیحت و در یک نظام غلط طاغوتی، به کندی صورت می‏گیرد. امّا در نظامی که براساس ارزشهای الهی به وجود آمده باشد، تغییر اخلاق مردم، به سهولت انجام می‏گیرد. کمااینکه ما در مقابل خودمان، این را مشاهده می‏کنیم و مشاهده کردیم.
جامعه‏ی ما، به برکت انقلاب، اخلاقش به سمت اخلاق الهی، گردش قابل توجّهی کرد؛ اگرچه این گردش کامل نیست و باید بازهم ادامه پیدا کند. این جوانان را دیدید در جنگ چه کردند؟! این پدران و مادران را دیدید چگونه از عزیزان خود، برای خدا و قرآن و دین گذشتند؟! این انسانها را دیدید چگونه از ثروت شخصی خودشان زنان از طلای خودشان، مردان از دسترنج خودشان برای خاطر مصالح عمومی، برای جنگ، برای حلّ مشکلات کشور، برای سیل و زلزله‏ی فلان‏جا، صرف نظر کردند؟! این‏ها گردش به سمت اخلاق اسلامی است. قبل از انقلاب این چیزها بود؛ اما در مقیاسهای بسیار کوتاه و کوچک. عمومی نبود. مواظب باشید که این حرکت به سمت اخلاق اسلامی، ادامه پیدا کند. اگر این‏گونه شود، جامعه‏ی ما از عدالت اجتماعی برخوردار خواهد شد.
عدالت اجتماعی، به مقدار زیادی وابسته به اخلاق است. البته بخش عمده‏ی آن مربوط به مقرّرات و قوانین جامعه است. اما مقرّرات و قوانین، بدون اینکه افراد از اخلاق الهی و اسلامی برخوردار باشند، چندان کارساز نیست. امروز در جامعه‏ی ما، هستند کسانی که درآمدهای زیادی دارند. حال یا تخصّص آن‏ها تخصّص مورد نیازی است، یا افراد کمی آن تخصّص را دارند. به هر جهت و به هر دلیل، درآمدهای زیادی دارند. آیا این همه درآمد را باید صرف خودشان کنند؟ این اخلاقِ مادّی است. این اخلاقِ شیطانی است. به تعبیر درست‏تر، این اخلاقِ حیوانی است. حیوان هرچه دارد، مال شخص خودش است. اخلاق انسانی و بخصوص آن اخلاق والای اسلامی، این طور حکم نمی‏کند. آنچه شما دارید، باید پس از آنکه نیاز ضروری خودتان را تأمین کردید و خواسته‏های خودتان را عمل نمودید، برای بقیه‏ی انسان‏هایی که در آن جامعه هستند صرف شود. همسایه‏ی شما اگر نیازی دارد، صرف او شود. خویشاوند شما اگر نیازی دارد، صرف او شود. فرض کنید امروز در جامعه‏ی ما، مدرسه‏سازی یک مسأله‏ی مهمّ است. ساختن فضاهای آموزشی، یا همین رسیدگی به عقب‏افتاده‏ها و معلولین جسمی و ذهنی، یک کار مهم است. کسانی که‏ امکان مالی دارند، بسیار شایسته است و از لحاظ اخلاقی یک فریضه است که بخشی از ثروت خودشان را برای این‏ها صرف کنند. این، همان دگرگونی اخلاقی است.
اگر اخلاق در جامعه تأمین شد، عدالت اجتماعی تأمین می‏شود؛ جامعه آباد می‏شود و انسانها در بهشت زندگی می‏کنند؛ و لو در همین دنیا. در سطح عالم، مشاهده می‏کنیم عمده فجایعی که بر سر بنی‏آدم می‏آید، ناشی از اخلاق سوء و فسادهایی است که در اخلاق افرادی از نوع بشر هست. شما همین ظلمهایی را که در سطح دنیا می‏شود نگاه کنید! البته ما از علل سیاسی غافل نیستیم. عوامل اقتصادی و سیاسیِ این تحلیلها روشن است. لکن اگر در ریشه و پایه‏ی همه‏ی آن‏ها دقّت کنید، یک عنصر سوء اخلاق وجود دارد. اعتقاد بنده این است که تربیتها و اخلاقهای غلط است که امروز ملتهایی را در دنیا دچار مصیبتهای بزرگ کرده است. در همین مسأله‏ی بوسنی هرزگوین موطن مسلمانان مظلومی که در قلب اروپا این‏گونه قتل عام می‏شوند و دچار مصائب روزافزونی هستند اگر دروغ‏گویی بعضی از مسئولین قدرتهای استکباری دنیا نمی‏بود، مسلمانان آنجا این وضعیت را نداشتند. یک سال و چند ماه است که این مردم بیچاره و این ملت مظلوم، زیر ضربات یک عدّه وحشیِ نژادپرستِ فاشیست یعنی صربها قرار دارند. با کلمات و الفاظ، سرِ مردم را گرم می‏کنند و همه‏ی این‏ها ریشه در اخلاق فاسد، ریاکاری و دروغ‏گویی دارد. خوی استکباری که امروز رژیم ایالات متحده‏ی امریکا دارد، در بُن و بنیاد، یک مسأله‏ی اخلاقی است و ریشه‏ی اخلاقی دارد. استکبار هم یک امر اخلاقی است؛ یک اخلاق فاسد است. این‏ها انصاف ندارند. اگر انصاف داشتند؛ اگر مروّت داشتند؛ اگر انسانیت در آن‏ها بود، با ملتهای دنیا این‏طور عمل نمی‏کردند.
شما ببینید امروز در سومالی با مردم چه می‏کنند! حرفشان هم این است آمریکاییها را عرض می‏کنم که می‏گویند: «آنجا منافع ما ایجاب می‏کند که وارد شویم!» یک نفر نیست به این‏ها بگوید: «شما آیا آن قدر انصاف و مروّت دارید که اعتراف کنید منافع ملتها هم برای خودشان محترم است، یا نه؟» شما می‏گویید: «منافع ما ایجاب می‏کند که ما آنجا حضور نظامی پیدا کنیم.» پس منافع ملت سومالی چه ایجاب می‏کند؟ منافع آن ملتی که شما با انواع وسایل سرکوبش می‏کنید، چه ایجاب می‏کند؟ منافع شما منافع است، محترم است، معتبر است؛ اما منافع ملتهای دیگر، محترم و معتبر نیست؟
شما در خلیج فارس چه می‏کنید؟ می‏گویند: «ما در اینجا منافع داریم.» اگر منافع شما با منافع ملتهای خلیج فارس اصطکاک پیدا کند، به چه دلیل منافع شما مقدّم بر منافع ملتهای منطقه‏ی خلیج فارس است؟ چرا می‏گویید منافع شما مطلقاً باید مورد اعتنا قرار گیرد و منافع ملتهای دیگر، اگر پایمال و ضایع شد، شد؟! چرا؟!
این همان مسأله‏ی اخلاقی است. این همان روح استکباری است. همان ریشه‏ی اخلاقی فاسد است که یک دولت و یک نظام سیاسی را این‏گونه به ظلم و جور و تعرّض و نامردمی و بی‏انصافی وادار می‏کند.
امروز نظام امریکا یک نظام ضدّ اخلاقی است. این‏ها در مورد جمهوری اسلامی ایران، به انواع و اقسام روشهای موذیانه و خباثت‏آمیز متوسّل می‏شوند. از آن‏ها می‏پرسند: «شما چرا این کار را می‏کنید؟» می‏گویند: «می‏خواهیم ملت ایران را زیر فشار قرار دهیم!» با صراحت، باطن و مکنونِ فاسدِ قلب خودشان را بر زبان می‏آورند. در دوران حکومت قبلی امریکا حکومت «بوش» تظاهر می‏کردند به اینکه «ما ملت ایران را دوست می‏داریم و می‏خواهیم با ایران روابط داشته باشیم.» یک عدّه از افرادِ با حسن نیّت در داخل کشور ما هم نه اینکه سوءنیّتی داشته باشند باورشان آمده بود! می‏گفتند: «شاید واقعاً آمریکاییها از آن راهِ خلاف و کجِ خودشان منصرف شده‏اند. اینهایی که با ملت ایران دشمن بودند و خباثت می‏کردند، شاید پشیمان شده‏اند؛ فهمیده‏اند باید با انقلاب ساخت؛ با ملت ایران باید ساخت.» اگرچه افراد هوشمند و دقیق، همان وقت هم می‏دانستند که آن‏ها دروغ می‏گویند؛ اما اظهاراتشان طوری بود که این باور را در بعضی به وجود آورده بود که گویا آمریکاییها از دشمنی و خباثت و از بدجنسی خودشان نسبت به ملت ایران و انقلاب اسلامی منصرف شده و دست شسته‏اند. ولی اینهایی که اکنون روی کار آمده‏اند، باطن خودشان را آشکار می‏کنند. این‏ها حقیقت را با سخنان گستاخانه و رذالت‏آمیز خودشان بیان می‏کنند. صریحاً علیه جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران موضع‏گیری می‏کنند. می‏گویند «ما می‏خواهیم علیه ایران کار و تلاش کنیم.» حقیقت روشن شد. معلوم شد کسانی که خلاف این را بر زبان می‏آوردند، ریاکاری می‏کردند. واقع همین است که در کلام این‏هاست.1372/04/23

لینک ثابت
اخلاق اجتماعی, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), تحلیل حادثه عاشورا, اخلاق اسلامی

امام سجاد به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه‌ی اسلامی كمر بست. چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمی از مشكلات اساسی دنیای اسلام كه به فاجعه‌ی كربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود.1372/04/23
لینک ثابت
اخلاق اجتماعی, دستاوردهای انقلاب اسلامی

جامعه‌ى ما، به بركت انقلاب، اخلاقش به سمت اخلاق الهى، گردش قابل توجهى كرد؛ اگرچه اين گردش كامل نيست و بايد بازهم ادامه پيدا كند.1372/04/23
لینک ثابت
اخلاق اجتماعی, اخلاق اسلامی, تحلیل حادثه عاشورا, عبرتهای عاشورا, عاشورا

اگر مردم از اخلاق اسلامى برخوردار بودند، يزيد و ابن زياد و عمر سعد و ديگران نمى‌توانستند آن فاجعه (واقعه کربلا) را بيافرينند.1372/04/23
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی