امام (علیهالسّلام) در دوران حضور، همان مرزبان بیدار و هماره هوشیاری است که وظیفهی حراست از مرزهای مکتب را که وی حافظ کلیت آن است شخصاً بر دوش گرفته است.
اما در دوران غیبت، بخصوص غیبت کبری وضع کاملاً تفاوت مییابد. در این دوران از طرفی به خاطر نیازهای روز افزونی که اکنون دیگر نه به وسیلهیی امام (علیهالسّلام)، بل به وسیلهی علماء دین باید بر آورده شود، و از طرف دیگر، به خاطر اختلاف نظرهای طبیعی میان علماء و خبرگان دین که محور بارز و قاطعی هم برای رفع آن نیست، راه به روی افکار و نظرات و برداشتهای مختلف در اصول و فروع دین باز است، و در میان نظرات گوناگونی که ابراز میشود طبیعتاً عناصری هم از مکاتب انحرافی یا از مذاهب غیر امامی شیعی (زیدی، اسماعیلی، فطحی و....) به مجموعهی مکتب اهل بیت (علیهمالسّلام) راه مییابد که خلوص و اتقان آن را تهدید میکند و حتی در دراز مدت ممکن است جهت مکتب را بکلی دگرگون نماید.
اینجاست که یکی از مهمترین وظایف رهبران امت در آن برهه از زمان رخ مینماید، وظیفهیی که درست به انجام رسیدن آن میتوانسته است به معنای حفظ مذهب و معادل جهادی سرنوشت ساز باشد. و آن وظیفه عبارت است از اینکه تشیع به مثابهی یک نظام فکری و عملی، مرزبندی شود و برای آن از لحاظ عقیدتی و عملی با استفاده از میراث ارزشمند سخنان ائمه (علیهمالسّلام) چهار چوبی ترسیم گردد. و بدین گونه هویت مستقل و مرز بندی شدهی مذهب اهل بیت (ع) مشخص گشته در معرض فهم و استفادهی پیروانش قرار گیرد. این کار به علماء و متفکران شیعه این امکان را میداد که انحراف اصولی یعنی خروج از حیطهی مبانی مذهب در فقه و کلام را، از اختلاف نظرهایی که در داخل محدودهی مکتب پیش میآید، بتوانند جدا کرد.1372/01/28
لینک ثابت