newspart/index2
هنر انقلابی / هنر/هنر اسلامی / هنر زمان/توقع انقلاب از هنر/هنرمند انقلابی/خدمت هنر به انقلاب/هنر دفاع مقدس
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
هنر انقلابی

من وقتی به تنوع ابزارهای دشمن نگاه می‏کنم، می‏فهمم چقدر این قضیه برای این‏ها اهمیت داشت! یکی از کارها این بود که جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلابی‏ را در کشور تحقیر کنند و به انزوا بکشانند. این یکی از کارهایشان بود. از جمله کارهای مهمی که انقلاب کرده، یکی این است که یک عده عنصر فرهنگی و ادیب و هنرمند و دارای اقتدار فرهنگی تربیت کرده و بحمد اللّه کم هم نیستند. شعرای زیادی به وجود آمدند؛ داستان‏نویسان زیادی به وجود آمدند؛ نویسندگان قلم‏زن دقیق فارسی‏نویس محکمی به وجود آمدند و بحمد اللّه هستند. از اول انقلاب تا کنون، سیزده سال گذشته است. شما نگاه کنید ببینید کدام سیزده سال در دوران عمر فرهنگی و تاریخی ما، توانسته است شخصیتهای درجه‏ی یک به وجود آورد؟ البته این‏ها تا شخصیت درجه‏ی یک بشوند، هنوز فاصله دارند؛ اما کسانی که شخصیت درجه‏ی یک بشوند، در این مجموعه‏ای که انقلاب پدید آورده، زیادند. مادر میهن ما، در دوران استبدادهای اواخر دوران پادشاهی، سترون و عقیم شده بود. حقیقتاً آدم‏های بزرگ، نویسندگان بزرگ، هنرمندان بزرگ، بخصوص در بعضی از رشته‏های هنری، پرورش پیدا نمی‏کردند. لکن امروز می‏بینیم در میان بچه‏های جوان ما، سینماگران خوب، نمایشنامه‏نویسان خوب، کارگردانان خوب، شعرای خوب و داستان‏نویسان خوب، زیادند. انقلاب است که این نیروها را آزاد کرد.
یکی از کارهای دشمن، این شد که این مجموعه‏های مؤمن را منزوی کند. جوان، بی‏تجربه است. به مجرد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمی کشور مثلًا در یک مرکز فرهنگی کشور دو نفر به او اخم کردند، به او بی‏اعتنایی کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر می‏گذارد و او را کند می‏کند. یا مثلًا وقتی ببیند که در مجلّات به‏اصطلاح ادبی و هنری کشور، چهره‏های مخالف با این روش و خط را، بزرگ می‏کنند، برجسته می‏کنند، تعریف می‏کنند، این جوان دلش آب می‏شود و روحیه‏اش را از دست می‏دهد. وقتی یک فیلمساز، اثرش را به مراکزی می‏برد که می‏توانند از او استفاده کنند و کاری کنند که بتواند کارش را ادامه دهد؛ اما با بی‏اعتنایی به او می‏گویند: «نه آقا؛ ما این را قبول نداریم. این طورش را قبول نداریم»، و بعد در همان حال ببیند انواع و اقسام کارهایی که از لحاظ مایه‏های هنری از کار او کمتر است اما چون مایه‏ی اسلامی ندارد مورد قبول آن‏هاست؛ این جوان به‏خودی‏خود، منزوی و ناامید خواهد شد. من بارها از اعماق جان، قلبم برای این جوانان مؤمن و انقلابی، سوخته و گداخته است. بارها تأسف خورده‏ام که چرا باید به جوانان به این خوبی، بی‏اعتنایی شود!؟ این‏ها هیچ‏چیزشان از آن کسانی که در جاهایی به عنوان هنرمند معروف شده‏اند، کمتر نیست. در بسیاری از امور، از آن‏ها خیلی هم بهترند. اما به این‏ها بی‏اعتنایی می‏شود. وقتی‏که انسان مطلب را به درستی کاوش می‏کند، می‏بیند سر رشته می‏رسد به اراده‏ی خباثت‏آمیزی در نقطه‏ای! مسئولین هم متوجه نیستند. مسئولین فرهنگی، مردمان خوبی هستند؛ اما در سطوح بالا، از کارهایی که در سطوح متوسط انجام می‏گیرد، بی‏خبرند. لذا، این جوان، این مجموعه‏ی جوانان و این جریانها را، ناامید می‏کنند.
از جمله‏ی روشهای دیگری که دشمنان در مجامع جهانی به کار زدند، این است من این را، واقعاً احساس می‏کنم و از آن دردهای خاموش است. انسان دوست می‏دارد این چیزها را همه‏ی مردم، به وضوح بفهمند که وقتی فیلم یا آثار و فرآورده‏های هنری ایران مطرح می‏شود، کاری که نشان از همین روحیات انقلابی در آن باشد، مورد بی‏اعتنایی قرار می‏گیرد! این مجمع جهانی، مثلًا و به ظاهر، یک مجمع غیر سیاسی است؛ اما باطن قضیه، این‏طور نیست. شما دیده‏اید مجامع جهانی چه می‏کنند! دیدید شورای امنیت و سازمان ملل، با بوسنی هرزگوین چه کردند! دیدید سازمان «ایکائو»، در قضیه‏ی هواپیمای ما که امریکا آن را ساقط کرد چه کرد. آمریکاییها خودشان گزارش دادند و گفتند «گزارش ایکائو با همکاری ارتش امریکا تهیه شد»! خوب، «ایکائو» مثلًا یک سازمان بی‏طرف بین‏المللی است. اگر آن روز ما می‏گفتیم «ایکائو این گزارش را مغرضانه نوشته است»، یک عده می‏گفتند: «شما خیلی بدبین هستید. شما هم دیگر شورش را در آورده‏اید! ایکائو یک سازمان بی‏طرف است. به امریکا و شما چه کار دارد!» بفرمایید! حالا سه، چهار سال گذشته، خود آمریکاییها اعتراف کردند و گفتند که گزارش سازمان «ایکائو» را، ارتش امریکا تنظیم کرده است و خلاصه اینکه، امریکا در انداختن ایرباس ایرانی، مقصر نیست! مجامع جهانی، این گونه‏اند.
یکی دیگر از این سازمانها، اسمش «عفو بین‏الملل» است. علی‏الظّاهر هم، هیچ انگیزه‏ی سیاسی‏ای مثلًا، ضدیتی با فلان و فلان ندارد. حالا عفو بین‏الملل را خفقان گرفته است! در بوسنی هرزگوین چندین هزار مسلمان را می‏کشند و مثل برگ خزان روی زمین می‏ریزند، این‏ها اصلًا پیدایشان نیست؛ اما وقتی ما یک جاسوس خبیث و یک خبرچین بدجنس را می‏گیریم و حکم اعدام که بسیار کمتر و کوچک‏تر از جنایات او به این ملت‏ است برایش صادر می‏شود، عفو بین‏الملل، دنیا را روی سرش می‏گذارد که در ایران، چنین و چنان کردند! این‏ها بی‏طرفند؟! این‏ها غیر سیاسی‏اند؟!
عین همین قضیه را، این مجامع هنری جهانی، با فیلمهای ما، با نمایشنامه‏های ما، با کارهای ویژه کودک ما و موارد دیگر دارند. چطور کسی می‏تواند چشمش را روی هم بگذارد و بگوید «این‏ها غیر سیاسی‏اند»؟! چرا در همه‏ی این مواردی که این‏ها جایزه دادند، یک مورد اثر انقلابی وجود ندارد؟! ما فیلم انقلابی نداریم؟! ما شعر انقلابی نداریم؟! ما نمایشنامه‏ی انقلابی نداریم؟! این همه فرآورده‏های انقلابی که جوانان ما درست کردند، هیچ‏کدام ارزش هنری ندارد؟! بنده احتمال می‏دهم اگر رویشان بشود، جایزه‏ی نوبل را هم حاضرند به یکی از همین عناصر ضد اسلامی و ضد انقلابی بدهند؛ برای اینکه آن‏ها را در دنیا بزرگ کنند؛ برای اینکه عناصر انقلابی را منزوی کنند! این، تهاجم فرهنگی نیست؟!1371/05/21

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی