سینما / سینماگران/تلویزیون / فیلم/ فیلمسازی
برنامهریزی روشنفکران غربزده برای حمله به اسلام و انقلاب از ابتدای فرآیند تولید فیلم و محصولات فرهنگی
این ملت، براى اینکه حیثیتش و کیان حقیقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملىاش حفظ شود، احتیاج به مجاهدت و مقاومت و ایستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم کردن به نقاط ضعف دشمن دارد. این را خودىها مىتوانند بکنند. من حرفم فقط همین است. من مىگویم: اگر مىخواهید هنر این کشور رشد و اعتلا پیدا کند، به هنرمند جوان مؤمن تکیه کنید. او مىتواند از اسلام و از انقلاب و از این کشور دفاع کند. و الّا آن کارگردان یا تهیهکنندهاى که وقتى فیلم را مىسازد، از پیش فکر مىکند که «این نکته را در این فیلم خواهم گنجاند، تا یکى از پایههاى اعتقادى این نظام را هدف قرار دهم» که از اسلام و انقلاب دفاع نمىکند! با زبان خاص فیلم و با همان شکلى که در فیلم امکان دارد، کار خودش را انجام مىدهد. یعنى اکتفا نمىکند به اینکه به انقلاب کمک نکند. فیلم مىسازد براى اینکه به انقلاب حمله کند! از اول که این فیلم را مىسازد، یا این داستان را مىنویسد، هدفش این است که کارایى نظام اسلامى را زیر سؤال ببرد و بگوید: «این نظام اسلامى، کارایى ندارد.» از اولى که این مقاله را مىنویسد یا این اثر هنرى را تولید مىکند، هدفش این است که نشان دهد این دولت کارایى ندارد؛ توان اداره ندارد. این، در حال خدمت به مصالح این کشور است یا در حال خیانت؟ به این مىشود تکیه کرد؟! معلوم است که نمىشود تکیه کرد! ما البته تصمیم نگرفتهایم کسانى را که خیال کردهایم خدمت نمىکنند یا خیانت مىکنند، یکىیکى به قانون معرفى کنیم؛ نه. هنوز خیلى کارها در این کشور در زمینهى فرهنگى وجود دارد که باید انجام گیرد. منظورم این است که در محیطهاى فرهنگى، به نیروهاى مؤمن تکیه شود. اینها سدى در مقابل تهاجم فرهنگى هستند.1371/05/21
لینک ثابت
بیاعتنایی به نمایشنامهها و فیلمهای انقلابی در مجامع جهانی
از جملهى روشهاى دیگرى که دشمنان در مجامع جهانى به کار زدند، این است من این را، واقعاً احساس مىکنم و از آن دردهاى خاموش است. انسان دوست مىدارد این چیزها را همهى مردم، به وضوح بفهمند که وقتى فیلم یا آثار و فرآوردههاى هنرى ایران مطرح مىشود، کارى که نشان از همین روحیات انقلابى در آن باشد، مورد بىاعتنایى قرار مىگیرد! این مجمع جهانى، مثلًا و به ظاهر، یک مجمع غیر سیاسى است؛ اما باطن قضیه، اینطور نیست. شما دیدهاید مجامع جهانى چه مىکنند! دیدید شوراى امنیت و سازمان ملل، با بوسنى هرزگوین چه کردند! دیدید سازمان «ایکائو»، در قضیهى هواپیماى ما که امریکا آن را ساقط کرد چه کرد. آمریکاییها خودشان گزارش دادند و گفتند «گزارش ایکائو با همکارى ارتش امریکا تهیه شد»! خوب، «ایکائو» مثلًا یک سازمان بىطرف بینالمللى است. اگر آن روز ما مىگفتیم «ایکائو این گزارش را مغرضانه نوشته است»، یک عده مىگفتند: «شما خیلى بدبین هستید. شما هم دیگر شورش را در آوردهاید! ایکائو یک سازمان بىطرف است. به امریکا و شما چه کار دارد!» بفرمایید! حالا سه، چهار سال گذشته، خود آمریکاییها اعتراف کردند و گفتند که گزارش سازمان «ایکائو» را، ارتش امریکا تنظیم کرده است و خلاصه اینکه، امریکا در انداختن ایرباس ایرانى، مقصر نیست! مجامع جهانى، این گونهاند.
یکى دیگر از این سازمانها، اسمش «عفو بینالملل» است. علىالظّاهر هم، هیچ انگیزهى سیاسىاى مثلًا، ضدیتى با فلان و فلان ندارد. حالا عفو بینالملل را خفقان گرفته است! در بوسنى هرزگوین چندین هزار مسلمان را مىکشند و مثل برگ خزان روى زمین مىریزند، اینها اصلًا پیدایشان نیست؛ اما وقتى ما یک جاسوس خبیث و یک خبرچین بدجنس را مىگیریم و حکم اعدام که بسیار کمتر و کوچکتر از جنایات او به این ملت است برایش صادر مىشود، عفو بینالملل، دنیا را روى سرش مىگذارد که در ایران، چنین و چنان کردند! اینها بىطرفند؟! اینها غیر سیاسىاند؟!
عین همین قضیه را، این مجامع هنرى جهانى، با فیلمهاى ما، با نمایشنامههاى ما، با کارهاى ویژه کودک ما و موارد دیگر دارند. چطور کسى مىتواند چشمش را روى هم بگذارد و بگوید «اینها غیر سیاسىاند»؟! چرا در همهى این مواردى که اینها جایزه دادند، یک مورد اثر انقلابى وجود ندارد؟! ما فیلم انقلابى نداریم؟! ما شعر انقلابى نداریم؟! ما نمایشنامهى انقلابى نداریم؟! این همه فرآوردههاى انقلابى که جوانان ما درست کردند، هیچکدام ارزش هنرى ندارد؟! بنده احتمال مىدهم اگر رویشان بشود، جایزهى نوبل را هم حاضرند به یکى از همین عناصر ضد اسلامى و ضد انقلابى بدهند؛ براى اینکه آنها را در دنیا بزرگ کنند؛ براى اینکه عناصر انقلابى را منزوى کنند! این، تهاجم فرهنگى نیست؟!1371/05/21
لینک ثابت
تربیت سینماگران، نمایشنامهنویسان و کارگردانان خوب و بزرگ بعد از انقلاب اسلامی
کسانىکه شخصیت درجه یک بشوند، در این مجموعهاى که انقلاب پدید آورده، زیادند. مادرِ میهن ما، در دوران استبدادهاى اواخر دوران پادشاهى، سِتَرون و عقیم شده بود. حقیقتاً آدمهاى بزرگ، نویسندگان بزرگ، هنرمندان بزرگ، بخصوص در بعضى از رشتههاى هنرى، پرورش پیدا نمىکردند. لکن امروز مىبینیم در میان بچههاى جوان ما، سینماگران خوب، نمایشنامه نویسان خوب، کارگردانان خوب، شعراى خوب و داستاننویسان خوب، زیادند. انقلاب است که این نیروها را آزاد کرد.1371/05/21
لینک ثابت
برنامه دشمن مبنی بر انزوا و تحقیر جریان فرهنگ و هنر و ادب انقلابی
من وقتى به تنوّع ابزارهاى دشمن نگاه مىکنم، مىفهمم چقدر این قضیه براى اینها اهمیت داشت! یکى از کارها این بود که جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلابى را در کشور تحقیر کنند و به انزوا بکشانند. این یکى از کارهایشان بود. از جمله کارهاى مهمّى که انقلاب کرده، یکى این است که یک عده عنصر فرهنگى و ادیب و هنرمند و داراى اقتدار فرهنگى تربیت کرده و بحمداللَّه کم هم نیستند. شعراى زیادى به وجود آمدند؛ داستاننویسان زیادى به وجود آمدند؛ نویسندگان قلمزنِ دقیقِ فارسىنویسِ محکمى به وجود آمدند و بحمداللَّه هستند. از اوّلِ انقلاب تا کنون، سیزده سال گذشته است. شما نگاه کنید ببینید کدام سیزده سال در دوران عمر فرهنگى و تاریخى ما، توانسته است شخصیتهاى درجه یک به وجود آورد؟ البته اینها تا شخصیت درجه یک بشوند، هنوز فاصله دارند؛ امّا کسانىکه شخصیت درجه یک بشوند، در این مجموعهاى که انقلاب پدید آورده، زیادند. مادرِ میهن ما، در دوران استبدادهاى اواخر دوران پادشاهى، سِتَرون و عقیم شده بود. حقیقتاً آدمهاى بزرگ، نویسندگان بزرگ، هنرمندان بزرگ، بخصوص در بعضى از رشتههاى هنرى، پرورش پیدا نمىکردند. لکن امروز مىبینیم در میان بچههاى جوان ما، سینماگران خوب، نمایشنامه نویسان خوب، کارگردانان خوب، شعراى خوب و داستاننویسان خوب، زیادند. انقلاب است که این نیروها را آزاد کرد. یکى از کارهاى دشمن، این شد که این مجموعههاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بىتجربه است. به مجرّد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمى کشور - مثلاً در یک مرکز فرهنگى کشور - دو نفر به او اخم کردند، به او بىاعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مىگذارد و او را کُند مىکند. یا مثلاً وقتى ببیند که در مجلّاتِ بهاصطلاح ادبى و هنرى کشور، چهرههاى مخالف با این روش و خط را، بزرگ مىکنند، بر جسته مىکنند، تعریف مىکنند، این جوان دلش آب مىشود و روحیهاش را از دست مىدهد. وقتى یک فیلمساز، اثرش را به مراکزى مىبرد که مىتوانند از او استفاده کنند و کارى کنند که بتواند کارش را ادامه دهد؛ اما با بىاعتنایى به او مىگویند: «نه آقا؛ ما این را قبول نداریم. این طورش را قبول نداریم»، و بعد در همان حال ببیند انواع و اقسام کارهایى که از لحاظ مایههاى هنرى از کار او کمتر است امّا چون مایه اسلامى ندارد مورد قبول آنهاست؛ این جوان به خودى خود، منزوى و ناامید خواهد شد. من بارها از اعماق جان، قلبم براى این جوانان مؤمن و انقلابى، سوخته و گداخته است. بارها تأسّف خوردهام که چراباید به جوانان به این خوبى، بىاعتنایى شود!؟ اینها هیچ چیزشان ازآن کسانىکه در جاهایى به عنوان هنرمند معروف شدهاند، کمتر نیست. در بسیارى از امور، از آنها خیلى هم بهترند. اما به اینها بىاعتنایى مىشود. وقتىکه انسان مطلب را به درستى کاوش مىکند، مىبیند سرِ رشته مىرسد به اراده خباثتآمیزى در نقطهاى! مسؤولین هم متوجّه نیستند. مسؤولین فرهنگى، مردمان خوبى هستند؛ امّا در سطوح بالا، از کارهایى که در سطوح متوسط انجام مىگیرد، بىخبرند. لذا، این جوان، این مجموعه جوانان و این جریانها را، ناامید مىکنند.1371/05/21
لینک ثابت
فاسد کردن جوانان با فیلمهای جنسی وقیح؛ یکی از برنامههای دشمن در تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگى، مثل خودِ کار فرهنگى، اقدامِ آرام و بى سر و صدایى است. یکى از راههاى تهاجم فرهنگى، این بوده است که سعى کنند جوانان مؤمن را از پایبندیهاى متعصّبانه به ایمان، که همان عواملى است که یک تمدّن را نگه مىدارد، منصرف کنند. همان کارى را که در اندلس، در قرنهاى گذشته کردند. یعنى جوانان را در عالم، به فساد و شهوترانى و میگسارى و این چیزها مشغول کردند. این کار، حالا هم انجام مىگیرد. من بارها گفتهام: عدّهاى وقتى در خیابان نگاه مىکنند و زنانى را مىبینند که حجابشان قدرى ناجور است، دلشان خون مىشود. بله؛ این کارِ بدى است. اما کارِ بد اصلى، این نیست. کارِ بد اصلى آن است که شما در کوچه و خیابان نمىبینید! کسى به کسى گفت: «چه کارمىکنى؟» گفت: «دهل مىزنم.» گفت: «چرا صداى دهلت در نمىآید؟» گفت: «فردا صداى دهل من درمىآید!» صداى فروریختن ایمان و اعتقاد ناشى از تهاجم پنهانى و زیرزیرکى دشمن - اگر شما ملت و عناصر فرهنگى بیدار نباشید - خداى نخواسته، آن وقتى درمىآید که دیگر قابل علاج نیست! جوان جبهه رفته ما را اگر محاصره کردند؛ اگر اوّل یک ویدئو در اختیارش گذاشتند و بعد او را به تماشاى فیلمهاى جنسىِ وقیح وادار کردند؛ شهوت او را تحریک کردند و بعد او را به چند مجلس کشاندند، چه خواهد شد؟! وقتى تشکیلاتى وجود داشته باشد، جوان را در اوج نیروى جوانى، فاسد مىکنند. و حالا دشمن این کار رامىکند.1371/05/21
لینک ثابت
به هنرمند جوانِ مؤمن تکیه کنید
این ملت، براى اینکه حیثیّتش و کیان حقیقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملىاش حفظ شود، احتیاج به مجاهدت و مقاومت و ایستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم کردن به نقاط ضعف دشمن دارد. این را خودیها مىتوانند بکنند. من حرفم فقط همین است. من مىگویم: اگر مىخواهید هنر این کشور رشد و اعتلا پیدا کند، به هنرمند جوانِ مؤمن تکیه کنید. او مىتواند از اسلام و از انقلاب و از این کشور دفاع کند. و الّا آن کارگردان یا تهیه کنندهاى که وقتى فیلم را مىسازد، از پیش فکر مىکند که «این نکته را در این فیلم خواهم گنجاند، تا یکى از پایههاى اعتقادى این نظام را هدف قراردهم» که از اسلام و انقلاب دفاع نمىکند! با زبان خاص فیلم و با همان شکلى که در فیلم امکان دارد، کار خودش را انجام مىدهد. یعنى اکتفا نمىکند به اینکه به انقلاب کمک نکند. فیلم مىسازد براى اینکه به انقلاب حمله کند! از اوّل که این فیلم را مىسازد، یا این داستان را مىنویسد، هدفش این است که کارایى نظام اسلامى را زیر سؤال ببرد و بگوید: «این نظام اسلامى، کارایى ندارد.» از اوّلى که این مقاله را مىنویسد یا این اثر هنرى را تولید مىکند، هدفش این است که نشان دهد این دولت کارایى ندارد؛ توان اداره ندارد. این، درحال خدمت به مصالح این کشور است یا درحال خیانت؟ به این مىشود تکیه کرد؟! معلوم است که نمىشود تکیه کرد! ما البته تصمیم نگرفتهایم کسانى را که خیال کردهایم خدمت نمىکنند یا خیانت مىکنند، یکىیکى به قانون معرفى کنیم؛ نه. هنوز خیلى کارها در این کشور در زمینه فرهنگى وجود دارد که باید انجام گیرد. منظورم این است که در محیطهاى فرهنگى، به نیروهاى مؤمن تکیه شود. اینها سدّى در مقابل تهاجم فرهنگى هستند.1371/05/21
لینک ثابت