newspart/index2
سینما / سینماگران/تلویزیون / فیلم/ فیلم‌سازی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
پوچ بودن مضامین فیلمنامه‌ها، مهم‌ترین نقص فیلمهای تولید داخل

شما در تولید فیلمهاى داخلى، میدان خوبى دارید. سراغ فیلمهاى خوب بروید و فیلمهاى خوب بسازید. حالا فیلم خارجى که شما مصرف مى‌کنید، چاره‌یى ندارید که به حد اکثر ممکن یعنى هرچه گیرتان مى‌آید اکتفا کنید؛ بالاخره فیلم خارجى است و در جاى دیگر ساخته شده است. باید در میان آن فیلمهایى که نشان مى‌دهید، این یکى بهتر از آن‌هاى دیگر باشد و تعارض کمترى داشته باشد؛ اما در فیلمى که شما مى‌سازید، این مسئله وجود ندارد! فیلمى که شما مى‌سازید، باید صددرصد در این جهت باشد؛ اگر یک درصد در این جهت نباشد، کمبود محسوب مى‌شود و قابل قبول نیست.
من متأسفانه مى‌بینم که فیلمهاى داخلى ما نقصهاى زیادى دارد و مهم‌ترین نقصش در فیلمنامه‌هاست. ما هنرپیشه‌هاى خوبى داریم، کارگردانهاى خوبى داریم، صحنه‌آراییها خوب است؛ اما مضمونها پوچ است و اصلًا مناسب با آن شکوه و اوج انقلاب و واقعیتهاى بسیار عمیق و ظریف و زیباى جامعه‌ى ما نیست و آن پیچیدگى و عمق معارفى که در اختیار ماست، در آن‌ها دیده نمى‌شود! در جامعه‌ى ما، نمایشهاى انسانىِ بسیار بسیار پُرشکوه و زیبا وجود دارد؛ اما متأسفانه فیلمهاى ما این‌ها را نشان نمى‌دهد؛ سراغ چیزهاى خیلى کم‌مایه، کم‌عمق و سطحى مى‌رود؛ آن هم با نگارشهاى خیلى ناشیانه! متأسفانه فیلمنامه‌ها هیچ خوب نیست؛ یعنى خیلى خیلى ناقص و خیلى کم است. فیلمهایى که از کانالهاى تلویزیون نشان داده مى‌شود، غالباً این ضعف را دارد. البته من از سینماها خبرى ندارم و نمى‌دانم که وضع فیلمها چگونه است؛ لابد بهتر از این‌ها نیست!
افراد بااستعداد و جوانان انقلابى را بنشانید و از آن‌ها جدى بخواهید که بیایند مناظر به‌یادماندنى انقلاب را در فیلمنامه‌هاى بسیار هنرمندانه و انسانى و حاکى از اوج درک و فهم نویسنده که انسان گاهى در بعضى از فیلمنامه‌هاى خارجى، این معنا را مشاهده مى‌کند تصویر کنند؛ بعد آن‌ها را به سلک نمایش بکشید و نشان بدهید. خلأ فیلمهاى خارجى را در اینجا پُر کنید؛ به نظر من این تکلیف اصلى است.1370/11/07

لینک ثابت
پرهیز از ملاحظه یک تیپ روشنفکری در برنامه‌سازی صداوسیما

بى‌شک در درون کشور ما کسانى هستند که همان انگیزه‌هاى ضدیت با این گرایشِ به اصطلاح «بنیادگرایى» را دارند؛ شما از آن‌ها اصلًا رودربایستى نکنید. در تنظیم برنامه‌ى ادب و هنر، یا تنظیم برنامه‌ى کودکان، یا فیلم و سریال، هیچ‌وقت این فکر را نکنید که اگر ما این گرایش را نشان دادیم، ممکن است یک تیپ روشن‌فکرى که مثلًا خوانندگان فلان مجله‌ى هفتگى هستند، خوششان نیاید؛ به‌دَرَک، خوششان نیاید! شما اصلًا کارى را بکنید که آن‌ها خوششان نمى‌آید؛ هیچ ملاحظه‌ى این چیزها را نکنید؛ نگویید ما این شخصیت را باید تجلیل کنیم، شاید آن‌ها جذب بشوند؛ نه، شما ببینید آیا در تجلیل این شخصیت، نقطه‌ى منفى‌یى وجود ندارد؟ نگویید ما باید با این آقا مصاحبه کنیم، یا سخنرانى این آقا را در فلان سمینار یا در فلان مجموعه پخش کنیم، براى اینکه آن جناح هم به این کانال علاقه‌مند بشوند؛ نه، شما نگاه کنید ببینید آیا این حرکت شما براى آن هدف‌گیرى اصلى که گفته شد ضررى دارد یا ندارد؛ اگر ضرر دارد، اصلًا ملاحظه نکنید که فلان‌کسان ممکن است با این کار جذب بشوند؛ نه، بگذارید جذب نشوند؛ کاملًا صریح عمل کنید.
من یک آدم بسته‌ى بى‌اعتناى به خواستها و هدفهاى به اصطلاح امروز دگراندیشان یا دگراندیشانه نیستم؛ نه، اسلام این مقدار سعه‌ى صدر دارد که همه‌ى حرفها را گوش کند؛ لیکن اینجا اصلًا مسأله‌ى این نیست؛ در اینجا مسئله، مسأله‌ى یک شخص در مقابل یک شخص نیست؛ اینجا مسأله‌ى یگانه ابزار ناقص یک نظام در مقابل مجموعه‌ى توطئه‌هایى است که دارد انجام مى‌گیرد. بنده بیایم از همین یک ریالى که دارم، در مقابل میلیونها تومانى که دیگران دارند، بد استفاده کنم؛ براى اینکه مبادا آن دیگران بدشان بیاید، یا خوششان نیاید؟! این به‌هیچ‌وجه عاقلانه نیست.
کانال دو هم مثل کانال یک است. البته بر کانال یک هم این اشکال وارد است، بر کانال دو هم این اشکال وارد است. بر شماها اشکال وارد نیست؛ بر مجموع کار اشکال وارد است. البته مجموع کار عواملى دارد؛ از جمله‌ى آن‌ها ممکن است همین کمبود امکاناتى باشد که به آن‌ها اشاره کردید و شما و من هم تا حدودى از آن‌ها اطلاع داریم. این اشکال وارد است که الآن رادیو و تلویزیون ما، آن چیزى که من مى‌گویم، نیست؛ یعنى به طور ناقص هست؛ نه اینکه هیچ نیست. در برنامه‌هاى شما هم برنامه‌هاى خوب دیده مى‌شود. من گاهى برنامه‌هاى شما را مثل برنامه‌هاى کانال یک نگاه مى‌کنم؛ برنامه‌هاى خوب و قابل تقدیرى است؛ برنامه‌هایى است که نشان مى‌دهد روى آن‌ها زحمت کشیده شده است؛ لیکن مسئله اصلًا این نیست؛ مسئله این است که ما باید مجموعه را درست کنیم؛ یعنى همین‌
کهن‌خرقه‌ى خویش پیراستن‌
به از جامه‌ى عاریت خواستن
ما باید تا آنجا که مى‌توانیم، از همین کهن‌خرقه استفاده‌ى بهینه بکنیم؛ چاره‌یى نداریم و مى‌توانیم. اگر بگویید نمى‌توانیم، من این را از شما قبول نخواهم کرد.1370/11/07

لینک ثابت
لزوم هدفمند شدن برنامه‌های صداوسیما

در یک جمله، «هدف» باید در همه چیز دنبال بشود؛ در برنامه‌ى کودکان هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در سرگرمى و تفریح هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در میزگردها و مصاحبه‌ها هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در ارائه‌ى برنامه‌هاى فیلم و سریال هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در کارهاى ادبى و هنرى و فرهنگى و غیره هم عیناً همین هدف باید دنبال بشود؛ منتها یک مجموعه‌ى هوشمند وقتى مى‌خواهند هدفى را دنبال بکنند، راههاى چندصدگانه و گاهى چندهزارگانه‌ى رسیدن به آن هدف را در پیش رو قرار مى‌دهند و براى هرکدام از راه‌ها حکمى مى‌گذارند.
این‌طور نیست که اگر ما مى‌خواهیم مردم، مسلمان تربیت بشوند، راهش این است که در تلویزیون دائماً برایشان قرآن بخوانیم، یا تفسیر قرآن بگوییم، یا احکام توضیح المسائل را بیان کنیم؛ نخیر، این کار راههایى دارد. انسان مسلمان فقط آن‌ نیست که احکام اسلامى را بلد است؛ انسان مسلمان ابعادى دارد؛ بینش او، روشن بینى او، نیروى باطنى او، نیروى روحى او، نیروى جسمى او، معلومات وسیع او، احساس برترى او در میدانهاى زندگى، همه‌ى این‌ها عناصر دخیل در ساخت انسان مسلمانند. شما صد راه براى این مطالب در نظر بگیرید؛ هرکدام از راه‌ها را به حساب خود بپیمایید، تا به این هدف برسید. عمده آن است که این هدف فراموش نشود، از آن تخلف نشود و عکس آن عمل نگردد؛ هدف ما این است.
در دنیا کم نیستند دستگاه‌هاى رسانه‌اى مجهز به همان تکنولوژى‌ها و اسلوبها و ابتکارهایى که ایشان اشاره کردند که روز به روز دارد نوتر و پیچیده‌تر مى‌شود و سرمایه‌ى تأثیرگذار زیادى را ایجاد کرده‌اند که درست ضد نظر ما را دارند. بدون شک امروز رسانه‌هایى وجود دارند که وقتى مى‌خواهند برنامه‌ریزى کنند، این را رعایت مى‌کنند که چه بکنیم که مخاطب ما از اسلام دور بشود؛ به اسلام نزدیک نشود! آیا این برایتان قابل باور هست، یا نه؟1370/11/07

لینک ثابت
پیگیری اهداف انقلاب در برنامه‌های صداوسیما مثل فیلم و سریال

من با آن کسى که با تفکر اسلامى میانه‌یى ندارد، هیچ رودربایستى ندارم. شماها را نمى‌گویم؛ شما بچه‌مسلمانهاى خودمان هستید و دارید مثل من تلاش مى‌کنید؛ لیکن آن مخاطبى که فرضاً باور اسلامى در قلب او نیست و او این را نمى‌خواهد و این نوع عمل ما و تصرف ما و فعالیت ما را دوست نمى‌دارد، ما با او هیچ رودربایستى نداریم؛ نمى‌پسندد، نپسندد؛ خوشحال نمى‌شود، نشود؛ تلویزیون را مى‌بندد، در نهایت ببندد. البته باید تلاش بکنیم که تلویزیون را نبندد و گوش کند و ببیند؛ اما اگر فرض کردیم کار به آن‌جا رسید که یا ما باید هدف خودمان را دنبال نکنیم، تا او تلویزیون را نبندد؛ و یا این‌که هدف خودمان را دنبال کنیم، که طبیعتاً او تلویزیون را خواهد بست؛ در این‌جا ما دومى را ترجیح مى‌دهیم؛ او تلویزیون را ببندد؛ زیرا بسیارند کسانى که تلویزیون را نمى‌بندند و همین را که من مى‌گویم، مى‌خواهند.
 بنابراین، در یک جمله، «هدف» باید در همه چیز دنبال بشود؛ در برنامه‌ى کودکان هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در سرگرمى و تفریح هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در میزگردها و مصاحبه‌ها هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در ارائه‌ى برنامه‌هاى فیلم و سریال هم همین هدف باید دنبال بشود؛ در کارهاى ادبى و هنرى و فرهنگى و غیره هم عیناً همین هدف باید دنبال بشود؛ منتها یک مجموعه‌ى هوشمند وقتى مى‌خواهند هدفى را دنبال بکنند، راههاى چندصدگانه و گاهى چندهزارگانه‌ى رسیدن به آن هدف را در پیش رو قرار مى‌دهند و براى هر کدام از راهها حکمى مى‌گذارند.1370/11/07

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی