newspart/index2
دولت اسلامی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
دولت اسلامی

اوّلین شاخص دولت اسلامی، شاخص اعتقادی و اخلاقی است - بخصوص در مسئولان رده‌های بالا - سلامت اعتقادی، سلامت اخلاقی، سلامت عملكردی كه از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشی میشود.1392/06/06
لینک ثابت
دولت اسلامی, خدمت به مردم

شاخص دوّم دولت اسلامی، مسئله‌ی خدمت به خلق است؛ روحیّه‌ی خدمت، كه این گفتمان اصلی دولت اسلامی همین خدمت است؛ اصلاً فلسفه‌ی وجود ما جز این نیست؛ ما آمده‌ایم خدمت كنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل كند.1392/06/06
لینک ثابت
دولت اسلامی

در این جلسه‌ی آغازین با شما دوستان عزیز، یك مروری بكنیم به شاخصهای دولتی كه در این روزگار دولت مطلوب محسوب میشود. البتّه ما ادعا نداریم كه دولت ما یك دولت اسلامی به معنای حقیقی و كامل كلمه است. بنده به خودم نگاه میكنم، نقصها و ضعفهای بی‌شماری در خودم مشاهده میكنم، این را كه مقایسه میكنم با كوچكْ‌ابدال‌های مقامات عالیِ مقدّس و مطّهری كه در صدر اوّلْ اسلام را به ما هدیه كردند، می‌بینم ما خیلی كوچك‌تر از این هستیم كه بتوانیم آن دولت مطلوب را تشكیل بدهیم یا حتّی طاقت بیاوریم؛ ولی به‌حسب آنچه كه در روزگار ما و با شرائط ما میتوان دولت اسلامی نامید، یك شاخصهایی وجود دارد كه من به بعضی از آن شاخصها اشاره میكنم. البتّه حرفهای تازه‌ای نیست، اینها را خود شماها میدانید؛ منتها یادآوری آنچه را كه میدانیم همیشه برای ما مفید است و ضرری ندارد كه اینها را دوباره یك مروری بكنیم. اوّلین شاخص، شاخص اعتقادی و اخلاقی است - بخصوص در مسئولان رده‌های بالا - سلامت اعتقادی، سلامت اخلاقی، سلامت عملكردی كه از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشی میشود. این شاخص اوّل است. ما خوشبختانه برای اعتقاد درست و برای آنچه كه باید آن را حق دانست، دچار ابهام و سردرگمی نیستیم؛ علاوه بر منابع اسلامی - كه حالا ممكن است از منابع اسلامی، افراد گوناگونی تلقّی‌های مختلفی داشته باشند - ما مجموعه‌ی رهنمودهای امام بزرگوار را داریم؛ امام، مورد اعتقاد و قبول و اذعان همه‌ی ما است. خب، مجموعه‌ی بیانات امام، مجموعه‌ی موضع‌گیری‌های امام، مجموعه‌ی رهنمودهای امام در اختیار ما است. این شد آن شاخص؛ به این باید اعتقاد داشته باشیم؛ بر طبق این باید عمل بكنیم؛ در موارد اشتباه، به این شاخص اصلی مراجعه بكنیم؛ این میشود سلامت اعتقادی. اصول و ارزشهای انقلاب هم همینها است، مبانی ارزشی انقلاب هم در همین بیانات وجود دارد. اینها چیزهایی است كه اگر به آنها پابند باشیم و دلبسته‌ی به آنها باشیم و برنامه را بر اساس این دلبستگیها انجام بدهیم، به نظر میرسد كه كارْ موفّق و خوش‌آینده خواهد بود و پیش خواهیم رفت.
یكی از چیزهایی كه من بر روی آن تكیه میكنم در این زمینه‌ی اعتقاد و نگاه قلبی و گرایش قلبی، مسئله‌ی اعتماد به خدای متعال است، اعتماد به وعده‌های الهی است؛ این از جمله‌ی مطالبی است كه بنده اصرار دارم ما روی این كوتاهی نكنیم. وقتی خدای متعال صریحاً به ما وعده میدهد كه «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُركُم»، «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»، وقتی اینجور خدای متعال با صراحت، با تأكید به ما وعده میدهد كه اگر شما از دین او حمایت كردید، از راه خدا پیروی كردید و آن را نصرت كردید، خدا شما را نصرت خواهد داد، ما باید به این وعده اعتماد داشته باشیم، باید همین‌جور عمل بكنیم. حالا این برای كسی كه تجربه نكرده، ممكن است از ذهن دور باشد و مورد استبعاد باشد، امّا من و شما كه تجربه كردیم، ما كه دیدیم چطور یك امرِ نشدنی شد؛ نشدنی‌تر از این وجود نداشت كه انسان خیال كند با دست خالی، با حضور در خیابانها میشود یك رژیم مستبدِّ مستكبرِ متّكی به همه‌ی قدرتهای جهانی را سرنگون كرد و به جای او یك نظام اسلامی آورد؛ آن هم نه یك نظامی منطبق بر معیارها و استانداردهای غربی؛ نظامی اسلامی، نظام فقاهتی. چه كسی باور میكرد چنین چیزی عملی بشود؟ امّا شد؛ همین چیزِ نشدنی اتّفاق افتاد.
قضیّه‌ی شورشهای اوّل انقلاب، قبل از شروع دفاع مقدّس، یك مسئله‌ی دیگر است؛ شورشهایی كه از خارج هم حمایت میشد - یادتان است دیگر - در شرق كشور، در غرب كشور، در شمال كشور، در جنوب كشور؛ كجا بود كه این شورشهای قومی و طائفی و امثال اینها وجود نداشته باشد؟ كدام كشور و كدام دولت تازه‌پا كه نه یك ارتشی دارد، نه یك نیروی مسلّحی دارد، نه نیروی امنیّتی درست‌وحسابی‌ای دارد، میتواند با یك چنین چیزی در بیفتد و بر آن فائق بیاید؟ جمهوری اسلامی فائق آمد.
جنگ تحمیلی و قضیّه‌ی دفاع مقدّس، نمونه‌ی دیگر است؛ خب اینها حرفهای هزار بار یا هزاران بار گفته‌شده است؛ لكن باید به یاد بیاوریم اینها را. جنگ تحمیلی، فقط جنگ یك دولت همسایه با ما نبود؛ یك جنگ بین‌المللی علیه ما بود با همه‌ی ابزارها. همه‌ی تلاششان را كردند، نتوانستند بعد از هشت سال یك وجب از خاك كشور را تصرّف بكنند؛ این چیز كمی است؟ و همین‌طور مسائل گوناگون دیگر. خب، اینها وعده‌هایی است كه محقق شد. «اِن تَنصُروا اللهَ ینصُركُم» را دیگران اگر در قرآن فقط خوانده‌اند، ما در زندگی آن را تجربه كرده‌ایم. بنابراین باید اعتماد به خدا داشته باشید، برای خدا كار كنید آقایان، هدفتان را هدف خدایی قرار بدهید، مطمئن باشید خدای متعال راه باز میكند. همین معادله‌ی چند مجهولی كه آقای دكتر روحانی بیان كردند - كه آدم وقتی نگاه میكند از همه طرف، تعارض و تناقض دارد - این را گاهی اوقات می‌بینید خدای متعال با یك حركت كوچك حل كرد. اتّفاق افتاده؛ یك جسمی را روی جسم دیگری میخواهید سوار كنید، ده جا مانع وجود دارد، بلد نیست آدم؛ یك آدم ماهر می‌آید، یك تكان مختصر میدهد، جا می‌افتد. یعنی همه‌ی این مسائل را میتوان فرض كرد كه با یك نگاه درست عالمانه‌ی بخردانه‌ای - كه البتّه متّكی باشد به توسّل به پروردگار و عنایت الهی و امید و اعتماد به خدای متعال - پیش برد و حل كرد و من اعتقادم این است. به هر حال این یكی از شاخصها است: اعتماد [به خدا] و انس با معنویّات. من خواهش میكنم - البتّه شاید لزومی نداشته باشد كه من این را از شما بخواهم و تحصیل حاصل باشد - با قرآن رابطه‌تان را قطع نكنید، حتماً هر روز مقداری قرآن بخوانید، با دعا و توسّل رابطه‌تان را محكم كنید؛ این فشار كار را كم میكند، سختیهای كار را برمیدارد، شما را بانشاط میكند، آماده‌ی مواجهه‌ی با موانع بزرگ میكند، یعنی سر حال می‌آورد روح انسان معتقد را؛ این خیلی امر مهمّی است؛ و نوافل و مانند اینها كه دیگر حالا جای خود دارد.
شاخص دوّم، مسئله‌ی خدمت به خلق است؛ روحیّه‌ی خدمت، كه این گفتمان اصلی دولت اسلامی همین خدمت است؛ اصلاً فلسفه‌ی وجود ما جز این نیست؛ ما آمده‌ایم خدمت كنیم به مردم و هیچ چیز نباید ما را از این وظیفه غافل كند. البتّه ما هر كداممان دلبستگیهایی داریم، سلیقه‌هایی داریم؛ در زمینه‌ی سیاسی، در زمینه‌ی مسائل اجتماعی، دوستیهایی داریم، دشمنیهایی داریم، اینها همه حاشیه است؛ متن عبارت است از خدمت؛ نباید بگذاریم این حواشی بر روی این متن اثر بگذارد. و یك نكته‌ای كه در این زمینه‌ی خدمت هست، این است كه وقت محدود است: چهار سال یا به نگاهی هشت سال؛ وقت محدود است، مثل برق هم میگذرد. من در همین اتاق یا آن اتاق با بعضی از دولتهای قبلی كه بعضی از شماها هم در آنها بودید، همین را مكرّراً تكرار كردم: روز اوّلِ دولت به فكر این باشید كه این مثل برق میگذرد. وقتی انسان به چهار سال پشت سرش نگاه میكند، می‌بیند كأنّه مثل یك روز گذشت - تَمرُّ مَرَّ السَّحاب - منتها در داخل همین وقت محدود، فرصتها نامحدود است؛ یعنی هر ساعتِ شما یك فرصت برای شما است. هر حادثه‌ای كه پیش می‌آید یك فرصت برای شما است. هر فكری كه به ذهن شما میرسد، ابتكاری كه به ذهنتان می‌آید، یك فرصت برای شما است. این فرصتها را از دست ندهید.
دوّم اینكه در زمینه‌ی خدمت، كار را باید جهادی كرد؛ جهادی به معنای بی‌قانونی نیست. دوستانی كه ما سالها با خیلی از شماها كار كردیم - با بسیاری از شما برادرها در زمینه‌های مختلف همكاری داشتیم - میدانید روحیه‌ی من را، من آدم دعوت كننده‌ی به بی‌قانونی نیستم؛ بشدّت ضدّ این بی‌قانونی هستم، امّا معتقدم در همان چهارچوب قانون، دو جور میشود كار كرد: یك كار كار مرسوم اداری، یك كار كار جهادی. كار جهادی یعنی از موانع عبور كردن، موانع كوچك را بزرگ ندیدن، آرمانها را فراموش نكردن، جهت را فراموش نكردن، شوق به كار؛ این كار جهادی است. كار را باید جهادی انجام داد تا ان‌شاءالله خدمت بخوبی انجام بگیرد.
شاخص سوّم، مسئله‌ی عدالت است. بنده بارها عرض كرده‌ام - در جلسات خصوصی با بعضی از شماها در طول این سالها - معتقد نیستم به پیشرفتِ بدون عدالت. ما این دهه را اسم گذاشتیم به "دهه‌ی پیشرفت و عدالت". پیشرفت بدون عدالت همان نتیجه‌ای را خواهد داد كه شما از تمدّن پرجلوه‌ی غرب، امروز دارید مشاهد میكنید. ثروت و قدرت و علم و فناوری، بیشتر از آن چیزی كه اینها دارند برای این دوره تصوّر نمیشده؛ اینها حدّاكثر را دارند، امّا در عین حال شما ملاحظه كنید آنجا عدالت وجود ندارد. حالا در زمینه‌ی عدالت قضایی، در تبلیغات سینمایی و داستانی و مانند اینها، حرف زیاد میزنند - كه غالباً، یعنی صدی هشتاد، دروغ است؛ اطّلاعاتی كه انسان در زمینه‌های قضایی دارد هم [ نتیجه میدهد كه‌] این خبرها نیست در غرب - امّا در زمینه‌ی اقتصادی كه كاملاً واضح است. كسانی هستند كه از گرسنگی میمیرند، كسانی هستند كه در سرمای فرض كنید كه ده درجه زیر صفر در فلان كشور میمیرند، یا از گرمای چهل درجه میمیرند! چرا انسان در گرمای چهل درجه به هلاكت بیفتد و بمیرد؟ جز این است كه سر پناه ندارد، خانه ندارد، در گوشه‌ی خیابان است، [در] گرمای چهل درجه، آب هم به او نمیرسد، از بین میرود؟ اینها وجود دارد؛ و [ از طرفی‌] ثروتهای انبوه افسانه‌ای هم امروز در غرب وجود دارد. این بی‌عدالتی است، ما این را نمیخواهیم، اسلام این را از ما نخواسته. ما پیشرفت را لازم داریم، پیشرفت به همان معنایی كه امروز در ادبیّات غربی به‌عنوان توسعه یاد میشود، ما اسمش را میگذاریم پیشرفت؛ این پیشرفت، قطعاً بایستی همراه با عدالت باشد. خب، در قرآن هم شما ملاحظه میكنید؛ همه‌ی ارسالِ رُسُل و انزال كتب و مانند اینها «لِیَقُومَ النّاسُ بالقِسط» است؛ برای این است كه جامعه با قسط زندگی بكند. بنابراین، این هم شاخص بعدی است كه این را دائماً باید در نظر داشت.
شاخص بعدی كه شاخص چهارم است، سلامت اقتصادی و مبارزه‌ی با فساد است. ببینید منصب حكومتی، جایگاه قدرت و منابع مالی است؛ وسوسه‌ها در اینجا انسان را راحت نمیگذارد. حالا شما به خودتان نگاه نكنید كه متدّینید و سطح بالا هستید و مقاومت میكنید در مقابل این وسوسه‌ها؛ در درجات پائین ممكن است در مقابل این وسوسه‌ها نتوانند مقاومت بكنند. شما باید مراقب باشید، شما باید چشم بصیرِ بینای خودتان را بر سرتاسر این دستگاهی كه زیر اشراف شما است و تحت مدیریّت شما است، آنچنان بگسترانید كه نگذارید در یك گوشه‌ای ناسلامتیِ اقتصادی به‌وجود بیاید و این وسوسه‌ها كارگر بشود. حتّی قبل از آنكه دستگاههای نظارتی وارد بشوند؛ خب، ما دستگاههای نظارتی در كشور داریم، آنها وظیفه‌ای دارند؛ چه آنچه مربوط به مجلس است، چه آنچه مربوط به قوّه‌ی قضائیّه است، چه آنچه مربوط به خود قوّه‌ی مجریّه است - مثل بازرسیهای قوّه‌ی مجریّه - لكن قبل از آنكه نوبت به آنها برسد، خود مدیر دستگاه مراقب سلامت [ آن‌] باشد و این احتیاج دارد به نگاه دائم؛ غفلت نباید كرد. بنده گاهی برای این دوستان و مدیرانی كه با اینها می‌نشینیم صحبت میكنیم، مثال میزنم، میگویم مثل این نورافكن‌هایی كه ملاحظه كرده‌اید در بعضی از قلعه‌ها و مانند اینها یك نورافكنی دائم دارد همین‌طور دوْر میزند، این نورافكنِ نگاه شما باید دائم دوْر بزند؛ یعنی هیچ خلأ [برای] نفوذ وجود نداشته باشد؛ دائم باید نگاه كنیم، مراقبت بكنیم. واقعاً فساد مثل موریانه است؛ نگذارید كه فساد و رشوه و پارتی‌بازی و اسراف و تجمّل و خرجهای زیادی و مانند اینها، در دستگاهتان نفوذ بكند. بخشی از این علاجی كه در زمینه‌ی مسائل اقتصادی آقای دكتر روحانی اشاره كردند، در همین صرفه‌جویی‌ها و مبارزه‌ی با فسادها تأمین‌شدنی است؛ گاهی اوقات یك خرجهای زیاد، بیخود، بیجا - حالا آنجایی كه غیر حرام است، امّا زائد است؛ شاید زائد هم به یك معنا حرام باشد، امّا بالاخره با آن صراحت حرام نیست، امّا خرج زائدی است - جلویش باید گرفته بشود. و میتوان؛ از این طریق میتوان كارهای بزرگ و زیادی كرد. واقعاً در دستگاههای اجرایی، اكثریّت كاركنان، كاركنان زحمت‌كش و پاك و سالِمَند؛ [ امّا] وقتی كه یك مورد، دو مورد، ده مورد انسانهای ناپاك و ناسالم در یك دستگاهی حضور پیدا میكنند، مثل میكروب، مثل موریانه آنجا فعّالیّت میكنند، زحمات این مجموعه‌ی خدمتگار و زحمت‌كش واقعاً ضایع میشود، و هم بدنام میشوند، هم زحماتشان از بین میرود؛ [ فساد ]محیطِ اطمینان را از بین میبرد.
شاخص بعدی، مسئله‌ی قانون‌گرایی است. خب قانون‌گرایی خیلی مهم است. قانون ریل است؛ از این ریل اگر چنانچه خارج شدیم، حتماً آسیب و صدمه است. گاهی قانون ناقص است، گاهی قانون معیوب است؛ امّا همان قانون معیوب هم اگر چنانچه عمل نشود - كه منتهی به بلبشو و هر كه هر كه خواهد شد - ضرر آن عمل نشدن، بیشتر از ضرر عمل كردن به قانون است‌. این را باید نهادینه كرد؛ در مجموعه‌ی دستگاهها این باید نهادینه بشود. و جزو رعایت قانون، رعایت اسناد بالادستی است كه امروز خوشبختانه در كشور وجود دارد؛ مثل سیاستهای كلّی، سند چشم‌انداز، مصوّبات شوراهای عالی از قبیل شورای عالی انقلاب فرهنگی، از قبیل شورای عالی مجازی؛ كه من دیروز پریروز بود با آقای دكتر روحانی راجع به آن مختصراً صحبت كردم، بیشتر از این هم صحبت خواهیم كرد، شورای عالی مجازی - كه ما در همین اتاق شاید چهار جلسه‌ی سه چهار ساعته با حضور رؤسای سه قوّه، و مجموعه‌ای از قوا نشستیم و این شورا تشكیل شده و بسیار مسئله‌ی مهمّی است - مصوّباتی دارد، این مصوّبات را بایستی معتبر بدانند و بر طبق این مصوّبات باید عمل بشود. این قانون‌گرایی و قانون‌مداری اگر چنانچه جا افتاد، مسلّماً خیلی از آسیبها از بین خواهد رفت.
از جمله‌ی چیزهایی كه من خوب است اینجا در سیاستهای كلّی یادآوری كنم، یكی سیاستهای تحوّل نظام اداری است كه تصویب هم شده، ابلاغ هم شده. ما واقعاً در زمینه‌ی مسائل اداری و نظام اداری دچار مشكلات و آسیبهای دیرپا و مزمن هستیم. این سیاستها مطرح شده، در مجمع تشخیص مورد بررسی قرار گرفته و ابلاغ شده، به نظر من سیاستهای بسیار خوبی است، باید برای اینها برنامه‌ی اجرایی گذاشت و عملیاتی كرد كه از جمله‌ی چیزهای بسیار مهم است كه متأسّفانه مانده، تأخیر هم شده است و به جریان نیفتاده.
یك شاخص دیگر، مسئله‌ی حكمت و خردگرایی در كارها است؛ كار كارشناسی، مطالعه‌ی درست، ملاحظه‌ی جوانب و آثار و تبعات یك اقدام، و حتّی گاهی ملاحظه‌ی تبعات یك اظهارنظر. گاهی یك اظهارنظر از سوی یك مسئولِ دارای جایگاه و به اصطلاح دارای تریبون، دارای منبر، یك تأثیرات سوئی میگذارد كه این تأثیرات را اگر انسان بخواهد برطرف كند، مبالغی بایستی كار كند؛ همان قضیّه‌ی سنگِ توی چاه است؛ واقعاً مشكلات ایجاد میكند. بایستی سنجیده اظهارنظر كرد؛ این‌جور نباشد كه ما حالا یك مدیری هستیم، یك مسئولی هستیم، درباره‌ی یك مسئله‌ای یك مطلبی به ذهنمان میرسد، كارشناسی نشده، بررسی نشده، جوانبْ دیده نشده، این را نباید پرتاب كرد در فضای افكار عمومی؛ گاهی اوقات جمع كردنش كار سخت و مشكلی است. این خردگرایی و حكمت در مدیریّتها و در كارها است. و از جمله‌ی شقوق همین حكمت، استفاده از ظرفیّت بالای كارشناسی است در مسائل كشور كه خوشبختانه ما در زمینه‌ی كارشناسی، امروز ظرفیّت خیلی خوبی در كشور داریم؛ انصافاً انسان نگاه میكند، در بخشهای مختلف، ظرفیّت كارشناسی كشور بالا است، ما اگر از این ظرفیّت و [ از] این نیروهای فراوانی كه بعد از انقلاب پرورش پیدا كردند و به عرصه‌ی خدمت و كار وارد شدند استفاده كنیم، حتماً سود خواهیم برد.
یك شاخص دیگر هم عرض بكنیم، این بخش را من دیگر ادامه ندهم بیشتر از این؛ تكیه به ظرفیّت درون‌زای كشور است؛ نگاهمان به بیرون نباشد. این، توصیه‌ی ما است؛ این معنایش این نیست كه از امكاناتی كه در بیرون هست استفاده نكنیم؛ این دو حرف با هم اشتباه نشود. امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلی كشور ندوزیم. در بیرون از مجموعه‌ی كشور و نظام جمهوری اسلامی، جبهه‌ی بزرگی وجود دارد كه با همه‌ی توان از سی و چند سال پیش به این طرف كوشیده نگذارد كه این انقلاب ریشه‌دار بشود، نگذارد كه این نظام جمهوری اسلامی پایدار بماند، نگذارد كه پیشرفت كند، نگذارد كه در زمینه‌های گوناگون الگو بشود. نمیشود از دشمن و روشهای خصمانه‌ای كه كرده، انتظار دوستی و محبّت و صمیمیّت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نكنید، امّا میگوییم اطمینان نكنید، اعتماد نكنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید. در داخل كشور خیلی امكانات وجود دارد كه اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمینه‌های اقتصادی، چه در زمینه‌های فرهنگی، چه در زمینه‌های گوناگون دیگر - [ به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهای داخلی استفاده كنیم، كلید حلّ مشكلات اینجا است؛ یعنی در درون كشور و امكانات داخلی كشور است كه از اینها میشود خردمندانه بهره‌برداری كرد. اینها باید شناسایی بشوند. و این است كه رتبه‌ی ما را در دنیا بالا میبرد. در مناسبات بین‌المللی سهم هر كشوری به قدر قدرت درونی او است؛ هر مقداری كه واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعه‌ی مناسبات بین‌المللی به همان نسبت بالاتر است؛ این را باید ما تأمین بكنیم و خوشبختانه در طول این سالهای متمادی بمرور تأمین شده، یعنی مدام بر اقتدار و قوام نظام جمهوری اسلامی در طول این سالها افزوده شده؛ لذا می‌بینید حیثیّت و موقعیّت جمهوری اسلامی هم بالا رفته كه حالا شواهدش فراوان و الی‌ماشاءالله است. و این شش هفت تا شاخص بود كه خواستیم عرض كنیم؛ البتّه عرض كردیم اینها مطالبی نیست كه برای شماها تازه باشد، لكن تذكّر و تكرار دانسته‌هایی است كه آنها لازم است.1392/06/06

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی