دومین نكتهای كه در این زمینه وجود دارد، مسئلهی تعامل با دنیا است؛ كه این روزها زیاد هم گفته میشود. ما معتقد به تعامل با دنیا هستیم. در تعامل با دنیا، باید طرف مقابل را شناخت؛ اگر نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد. پروندهی خصوم خودمان را فراموش نكنیم. ممكن است انسان یك وقتی سابقهای را به رو نیاورد؛ اشكالی ندارد. شما یك وقتی با یك شخصی مواجهاید، میخواهید یك كاری را انجام دهید، یك سابقهای هم از او دارید، مصلحت نمیدانید به رو بیاورید؛ این اشكالی ندارد، اما این سابقه یادتان نرود؛ اگر یادتان رفت، پشت پا خواهید خورد، ضربه خواهید خورد.
آمریكائیها میگویند ما میخواهیم با ایران مذاكره كنیم. خب، سالها است كه میگویند میخواهیم مذاكره كنیم؛ این یك فرصتی نیست كه برای ما بهوجود آوردند. من اول سال گفتم كه خوشبین نیستم. در مسائل خاص، مذاكره را منع نمیكنم - مثل مسئلهی خاصی كه در قضیهی عراق داشتیم، و بعضی از قضایای دیگر - لیكن من خوشبین نیستم؛ چون تجربهی من این را نشان میدهد. آمریكائیها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقیاند، هم در برخوردشان صادق نیستند. این چهار ماهی هم كه از آن صحبت ما گذشت، همین را تأیید كرد؛ موضعگیریهای مسئولان و دولتمردان آمریكا نشان داد كه همین مطلبی كه ما گفتیم - كه گفتیم خوشبین نیستیم - درست است؛ خود آنها عملاً این را تأیید كردند. انگلیسها هم یك جور دیگر، دیگران هم یك جور دیگر. تعامل با دنیا هیچ ایرادی ندارد، ما از اول هم اهل تعامل با دنیا بودیم؛ منتها در تعامل، طرف مقابل را باید شناخت؛ شگردهای او را باید دانست؛ هدفهای اساسی و كلان را باید در مدّ نظر داشت. ممكن است دشمنی سر راه شما را بگیرد، بگوید از اینجا نباید جلو بروید. سازش با او به این صورت نیست كه شما قبول كنید، برگردید؛ هنر این است كه شما كاری كنید كه راهتان را ادامه دهید، او هم مانع كار شما نشود؛ والّا اگر چنانچه توافق و تفاهم به این معنا بود كه او بگوید شما باید از این راه برگردید، شما هم بگوئید خیلی خوب، این كه خسارت است. توجه به این جهات باید از سوی مسئولین و دولتمردان وجود داشته باشد.1392/04/30
لینک ثابت