استقلال اقتصادی / استقلال/وابستگی اقتصادی
با این خصوصیات مشترک، اسلام مخالف بود و اعلام مخالفت کرد و گفت که حکومت جمهوری اسلامی، استقلال کامل ملت تحت تابعیت خود را تضمین و تأمین میکند. این استقلال کامل، شامل استقلال سیاسی و اقتصادی و بالاتر از همه، استقلال فرهنگی است. یعنی جمهوری اسلامی، به این اکتفا نکرد که حکومتی را مستقل از قدرتها به وجود بیاورد؛ این قدم اول است. کشورهایی که به استقلال میرسند، قدم اول استقلال آنها همین است که نظام سیاسی خودشان را مستقل کنند؛ یعنی حکومتی مستقل از نفوذ قدرتهای بیگانه به وجود آورند. به این هم اکتفا نکرد که در جهت استقلال اقتصادی حرکت بکند. استقلال اقتصادی، از استقلال سیاسی مشکلتر و دیریابتر است. میبینید که به آسانی نمیشود رشتههای نفوذ و سلطهی اقتصادی قدرتها و دولتهای بیگانه را قطع کرد. اگر کشوری بخواهد به سمت استقلال اقتصادی برود، احتیاج به نیروی انسانی کارآمد، منابع درآمدزا، امکانات فراوان، دانش، تخصص، همکاریهای علمی و فنی بینالمللی و بسیاری از چیزهای دیگر دارد. کشورهای انقلابی و کشورهایی که تازه به استقلال میرسند، برای به دست آوردن همهی این مقدمات و ابزار استقلال اقتصادی، دچار زحمت و دردسرند.
کشور ما از ساعت اول، در جهت استقلال اقتصادی حرکت کرد. درست است که قبل از انقلاب، تسلط حکومتهای وابسته، یک اقتصاد کاملًا وابستهی به غرب و بخصوص امریکا را در این کشور رشد داده بود و بریدن این رشتهها کار بسیار دشواری بود؛ اما این رشتهها بریده شد و ما توانستیم در جهت استقلال اقتصادی حرکت کنیم.
البته تا رسیدن به یک استقلال اقتصادی کامل، هنوز فاصله داریم و مردم باید کار کنند، جوانان باید درس بخوانند، متخصصان باید تلاش نمایند و کسانی که میتوانند در این مقصود مهم ملی کمک کنند هرگونه کمکی آن را باید انجام دهند.برای یک کشور، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است. وقتی رشتههای اقتصاد یک کشور به بیگانگان وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیهی این پیکر به جایی دیگر وصل است؛ پس اختیار در دست دیگری خواهد بود.
بیشتر کشورهای انقلابی در قرن معاصر، متمایل به شرق بودند. اینها از دولتها و قدرتهای شرقی استفاده میکردند. مثلًا وقتیکه چین انقلاب کرد، تا ده سال بلکه بیشتر، کشور شوروی که برادر بزرگ او محسوب میشد و در انقلاب سوسیالیستی پیشگام بود به چین کمک اقتصادی و فنی میکرد و متخصص و کارشناس به آن کشور میفرستاد. سایر کشورهای کمونیستی هم همینگونه بودند. اما جمهوری اسلامی، برای بریدن رشتههای پیوند و وابستگی اقتصادی خود، فقط به ارادهی نیرومند ملت خویش و استعداد درخشان ایرانیان متکی بود و هست. پس، در راه استقلال اقتصادی، ملت ما پیش رفت و بازهم پیش میرود و بحمد اللّه برنامهریزیها در همین جهت حرکت میکند و باید هم بکند.1369/01/10
لینک ثابت
مقدمات و ابزار دستیابی به استقلال اقتصادی
جمهوری اسلامی، به این اکتفا نکرد که حکومتی را مستقل از قدرتها به وجود بیاورد؛ این قدم اول است. کشورهایی که به استقلال میرسند، قدم اول استقلال آنها همین است که نظام سیاسی خودشان را مستقل کنند؛ یعنی حکومتی مستقل از نفوذ قدرتهای بیگانه به وجود آورند. به این هم اکتفا نکرد که در جهت استقلال اقتصادی حرکت بکند. استقلال اقتصادی، از استقلال سیاسی مشکلتر و دیریابتر است. میبینید که به آسانی نمیشود رشتههای نفوذ و سلطهی اقتصادی قدرتها و دولتهای بیگانه را قطع کرد. اگر کشوری بخواهد به سمت استقلال اقتصادی برود، احتیاج به نیروی انسانی کارآمد، منابع درآمدزا، امکانات فراوان، دانش، تخصص، همکاریهای علمی و فنی بینالمللی و بسیاری از چیزهای دیگر دارد. کشورهای انقلابی و کشورهایی که تازه به استقلال میرسند، برای به دست آوردن همهی این مقدمات و ابزار استقلال اقتصادی، دچار زحمت و دردسرند.
کشور ما از ساعت اول، در جهت استقلال اقتصادی حرکت کرد. درست است که قبل از انقلاب، تسلط حکومتهای وابسته، یک اقتصاد کاملاً وابستهی به غرب و بخصوص امریکا را در این کشور رشد داده بود و بریدن این رشتهها کار بسیار دشواری بود؛ اما این رشتهها بریده شد و ما توانستیم در جهت استقلال اقتصادی حرکت کنیم.
البته تا رسیدن به یک استقلال اقتصادی کامل، هنوز فاصله داریم و مردم باید کار کنند، جوانان باید درس بخوانند، متخصصان باید تلاش نمایند و کسانی که میتوانند در این مقصود مهم ملی کمک کنند - هر گونه کمکی - آن را باید انجام دهند.
برای یک کشور، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است. وقتی رشتههای اقتصاد یک کشور به بیگانگان وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیهی این پیکر به جایی دیگر وصل است؛ پس اختیار در دست دیگری خواهد بود.
بیشتر کشورهای انقلابی در قرن معاصر، متمایل به شرق بودند. اینها از دولتها و قدرتهای شرقی استفاده میکردند. مثلاً وقتی که چین انقلاب کرد، تا ده سال بلکه بیشتر، کشور شوروی - که برادر بزرگ او محسوب میشد و در انقلاب سوسیالیستی پیشگام بود - به چین کمک اقتصادی و فنی میکرد و متخصص و کارشناس به آن کشور میفرستاد. سایر کشورهای کمونیستی هم همینگونه بودند. اما جمهوری اسلامی، برای بریدن رشتههای پیوند و وابستگی اقتصادی خود، فقط به ارادهی نیرومند ملت خویش و استعداد درخشان ایرانیان متکی بود و هست. پس، در راه استقلال اقتصادی، ملت ما پیش رفت و باز هم پیش میرود و بحمداللَّه برنامهریزیها در همین جهت حرکت میکند و باید هم بکند.1369/01/10
لینک ثابت
استقلال اقتصادی، از استقلال سیاسی مشکلتر و دیریابتر است. میبینید که به آسانی نمیشود رشتههای نفوذ و سلطهی اقتصادی قدرتها و دولتهای بیگانه را قطع کرد. اگر کشوری بخواهد به سمت استقلال اقتصادی برود، احتیاج به نیروی انسانی کارآمد، منابع درآمدزا، امکانات فراوان، دانش، تخصص، همکاریهای علمی و فنی بینالمللی و بسیاری از چیزهای دیگر دارد. کشورهای انقلابی و کشورهایی که تازه به استقلال میرسند، برای به دست آوردن همهی این مقدمات و ابزار استقلال اقتصادی، دچار زحمت و دردسرند. کشور ما از ساعت اول، در جهت استقلال اقتصادی حرکت کرد. درست است که قبل از انقلاب، تسلط حکومتهای وابسته، یک اقتصاد کاملاً وابستهی به غرب و بخصوص امریکا را در این کشور رشد داده بود و بریدن این رشتهها کار بسیار دشواری بود؛ اما این رشتهها بریده شد و ما توانستیم در جهت استقلال اقتصادی حرکت کنیم. البته تا رسیدن به یک استقلال اقتصادی کامل، هنوز فاصله داریم و مردم باید کار کنند، جوانان باید درس بخوانند، متخصصان باید تلاش نمایند و کسانی که میتوانند در این مقصود مهم ملی کمک کنند - هر گونه کمکی - آن را باید انجام دهند. برای یک کشور، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است. وقتی رشتههای اقتصاد یک کشور به بیگانگان وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیهی این پیکر به جایی دیگر وصل است؛ پس اختیار در دست دیگری خواهد بود. بیشتر کشورهای انقلابی در قرن معاصر، متمایل به شرق بودند. اینها از دولتها و قدرتهای شرقی استفاده میکردند. مثلاً وقتی که چین انقلاب کرد، تا ده سال بلکه بیشتر، کشور شوروی - که برادر بزرگ او محسوب میشد و در انقلاب سوسیالیستی پیشگام بود - به چین کمک اقتصادی و فنی میکرد و متخصص و کارشناس به آن کشور میفرستاد. سایر کشورهای کمونیستی هم همینگونه بودند. اما جمهوری اسلامی، برای بریدن رشتههای پیوند و وابستگی اقتصادی خود، فقط به ارادهی نیرومند ملت خویش و استعداد درخشان ایرانیان متکی بود و هست. پس، در راه استقلال اقتصادی، ملت ما پیش رفت و باز هم پیش میرود و بحمداللَّه برنامهریزیها در همین جهت حرکت میکند و باید هم بکند.1369/01/10
لینک ثابت
استقلال اقتصادی، از استقلال سیاسی مشکلتر و دیریابتر است.1369/01/10
لینک ثابت
استقلال اقتصادی، از استقلال سیاسی مشکلتر و دیریابتر است. میبینید که به آسانی نمیشود رشتههای نفوذ و سلطهی اقتصادی قدرتها و دولتهای بیگانه را قطع کرد. اگر کشوری بخواهد به سمت استقلال اقتصادی برود، احتیاج به نیروی انسانی کارآمد، منابع درآمدزا، امکانات فراوان، دانش، تخصص، همکاریهای علمی و فنی بینالمللی و بسیاری از چیزهای دیگر دارد.1369/01/10
لینک ثابت
اگر کشوری بخواهد به سمت استقلال اقتصادی برود، احتیاج به نیروی انسانی کارآمد، منابع درآمدزا، امکانات فراوان، دانش، تخصص، همکاریهای علمی و فنی بینالمللی و بسیاری از چیزهای دیگر دارد.1369/01/10
لینک ثابت
درست است که قبل از انقلاب، تسلط حکومتهای وابسته، یک اقتصاد کاملاً وابستهی به غرب و بخصوص امریکا را در این کشور رشد داده بود و بریدن این رشتهها کار بسیار دشواری بود؛ اما این رشتهها بریده شد و ما توانستیم در جهت استقلال اقتصادی حرکت کنیم.1369/01/10
لینک ثابت
تا رسیدن به یک استقلال اقتصادی کامل، هنوز فاصله داریم و مردم باید کار کنند، جوانان باید درس بخوانند، متخصصان باید تلاش نمایند و کسانی که میتوانند در این مقصود مهم ملی کمک کنند.1369/01/10
لینک ثابت
برای یک کشور، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است.1369/01/10
لینک ثابت
برای یک کشور، استقلال اقتصادی یک ضرورت حیاتی است. وقتی رشتههای اقتصاد یک کشور به بیگانگان وصل باشد، معنایش این است که رگ حیات و تغذیهی این پیکر به جایی دیگر وصل است؛ پس اختیار در دست دیگری خواهد بود.1369/01/10
لینک ثابت
جمهوری اسلامی، برای بریدن رشتههای پیوند و وابستگی اقتصادی خود، فقط به ارادهی نیرومند ملت خویش و استعداد درخشان ایرانیان متکی بود و هست.1369/01/10
لینک ثابت