در زمینهی شایستهسالاری، من باز این حدیث را از پیغمبر اکرم برای شما بخوانم. در فتح مکه، پیغمبر یک جوان نوزده ساله را گذاشتند حاکم مکه. پیغمبر مکه را که فتح کردند، لازم بود حاکم یا فرمانداری آنجا بگذارند. این همه پیرمردها و بزرگان بودند، اما پیغمبر یک جوان نوزده ساله را منصوب کرد. بعضیها اشکال کردند که آقا این سنش کم است، چرا او را گذاشتید؟ طبق این روایت، پیغمبر فرمود: «لا یحتجّ محتجّ منکم فی مخالفته بصغر سنّه»؛ کسانی که با انتصاب این شخص برای فرمانداری مکه مخالفند، استدلالشان را این قرار ندهند که چون سنش کم است، جوان است؛ این استدلال، استدلال درستی نیست. یعنی اگر استدلال دیگری دارید، خیلی خوب، بیائید بگوئید؛ اما کم بودن سن، جوان بودن، استدلال درستی نیست. «فلیس الاکبر هو الافضل بل الافضل هو الاکبر»؛(1) آن کسی که بزرگتر است، لزوماً برتر نیست؛ بلکه آن کسی که برتر است، در واقع بزرگتر است. افضل، یعنی شایستهتر. این شایستهسالاری است؛ خب، اینها باید رعایت شود. در همهی نظامات جمهوری اسلامی، در قوهی مجریه، در قوهی مقننه، در قوهی قضائیه، در نیروهای مسلح، در نهادهای گوناگون، این اصل شایستهسالاری باید رعایت شود. شایستهگزینی؛ گزینش باید بر طبق معیارها و صلاحیتها باشد، نه بر طبق امیال و چیزهای شخصی. این در اسلام خودش یک اصل است. تمام این تغییرها و تبدیلهائی که در اسلام وجود دارد، بر اساس این است.1390/07/24
1 )
كَتَبَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَتَّابِ بْنِ أَسِيدٍ عَهْداً عَلَى مَكَّةَ وَ كَتَبَ فِی أَوَّلِهِ: مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى جِيرَانِ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ وَ سُكَّانِ حَرَمِ اللَّهِ أَمَّا بَعْدُ (...) قَدْ قَلَّدَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَتَّابَ بْنَ أَسِيدٍ أَحْكَامَكُمْ وَ مَصَالِحَكُمْ وَ قَدْ فَوَّضَ إِلَيْهِ تَنْبِيهَ غَافِلِكُمْ وَ تَعْلِيمَ جَاهِلِكُمْ وَ تَقْوِيمَ أَوَدِ مُضْطَرِبِكُمْ وَ تَأْدِيبَ مَنْ زَالَ عَنْ أَدَبِ اللَّهِ مِنْكُمْ لِمَا عَلِمَ مِنْ فَضْلِهِ عَلَيْكُمْ (...) هُوَ لَنَا خَادِمٌ وَ فِی اللَّهِ أَخٌ وَ لِأَوْلِيَائِنَا مُوَالٍ وَ لِأَعْدَائِنَا مُعَادٍ وَ هُوَ لَكُمْ سَمَاءٌ ظَلِيلَةٌ وَ أَرْضٌ زَكِيَّةٌ وَ شَمْسٌ مُضِيئَةٌ (...) وَ لَا يَحْتَجَ مُحْتَجٌ مِنْكُمْ فِي مُخَالَفَتِهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ فَلَيْسَ الْأَكْبَرُ هُوَ الْأَفْضَلَ بَلِ الْأَفْضَلُ هُوَ الْأَكْبَرُ .
ترجمه:
پيامبر(صلی الله علیه و آله)- پيمان نامهاى براى عتّاب بن اسيد، به عنوان والى مكه نوشت، كه در اول آن چنين آمده بود: از محمد پيامبر خدا، به همسايگان خانه كعبه و ساكنان حرم خدا، اما بعد (...) محمد پيامبر خدا حكم هر كار شما و هر مصلحت را بر عهده عتّاب بن اسيد گذاشت؛ و آگاه كردن غافل، و تعليم- دادن جاهل، و راست كردن كجيها، و ادب كردن كسانى را از شما كه از ادب خدايى دور ماندهاند، به سبب فضل و برترى او، وظيفه وى قرار داد (...) پس او خدمتگزار ما و برادر دينى ما است، و دوستار دوستان ما و دشمن دشمنان ما؛ و براى شما آسمانى سايه افكن و زمينى پاكيزه و خورشيدى درخشنده است (...) مبادا كسى از شما به بهانه خردسالى با وى مخالفت كند، زيرا كه بزرگتر بودن مايه فضيلت نيست، بلكه فضيلت سبب بزرگترى است.
لینک ثابت
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 21، ص 121 ؛ مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله و سلم، آیة الله احمدی میانجی، ج 2، ص 661 ؛ الحياة ، محمدرضا حكیمی، ج 2، ص 686 ؛
كَتَبَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَتَّابِ بْنِ أَسِيدٍ عَهْداً عَلَى مَكَّةَ وَ كَتَبَ فِی أَوَّلِهِ: مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى جِيرَانِ بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ وَ سُكَّانِ حَرَمِ اللَّهِ أَمَّا بَعْدُ (...) قَدْ قَلَّدَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَتَّابَ بْنَ أَسِيدٍ أَحْكَامَكُمْ وَ مَصَالِحَكُمْ وَ قَدْ فَوَّضَ إِلَيْهِ تَنْبِيهَ غَافِلِكُمْ وَ تَعْلِيمَ جَاهِلِكُمْ وَ تَقْوِيمَ أَوَدِ مُضْطَرِبِكُمْ وَ تَأْدِيبَ مَنْ زَالَ عَنْ أَدَبِ اللَّهِ مِنْكُمْ لِمَا عَلِمَ مِنْ فَضْلِهِ عَلَيْكُمْ (...) هُوَ لَنَا خَادِمٌ وَ فِی اللَّهِ أَخٌ وَ لِأَوْلِيَائِنَا مُوَالٍ وَ لِأَعْدَائِنَا مُعَادٍ وَ هُوَ لَكُمْ سَمَاءٌ ظَلِيلَةٌ وَ أَرْضٌ زَكِيَّةٌ وَ شَمْسٌ مُضِيئَةٌ (...) وَ لَا يَحْتَجَ مُحْتَجٌ مِنْكُمْ فِي مُخَالَفَتِهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ فَلَيْسَ الْأَكْبَرُ هُوَ الْأَفْضَلَ بَلِ الْأَفْضَلُ هُوَ الْأَكْبَرُ .
ترجمه:
پيامبر(صلی الله علیه و آله)- پيمان نامهاى براى عتّاب بن اسيد، به عنوان والى مكه نوشت، كه در اول آن چنين آمده بود: از محمد پيامبر خدا، به همسايگان خانه كعبه و ساكنان حرم خدا، اما بعد (...) محمد پيامبر خدا حكم هر كار شما و هر مصلحت را بر عهده عتّاب بن اسيد گذاشت؛ و آگاه كردن غافل، و تعليم- دادن جاهل، و راست كردن كجيها، و ادب كردن كسانى را از شما كه از ادب خدايى دور ماندهاند، به سبب فضل و برترى او، وظيفه وى قرار داد (...) پس او خدمتگزار ما و برادر دينى ما است، و دوستار دوستان ما و دشمن دشمنان ما؛ و براى شما آسمانى سايه افكن و زمينى پاكيزه و خورشيدى درخشنده است (...) مبادا كسى از شما به بهانه خردسالى با وى مخالفت كند، زيرا كه بزرگتر بودن مايه فضيلت نيست، بلكه فضيلت سبب بزرگترى است.