newspart/index2
قدرت تحلیل سیاسی / قدرت تحلیل/ تحلیل سیاسی/ آگاهی سیاسی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
قدرت تحلیل سیاسی

الان در كشور خودمان بسیاری از حقایق هست كه خیلی از روشنفكران نمی‌فهمند فرضاً امكان ایستادگی در مقابل قدرتهای مستكبر و مسلط امروز عالم را تحلیل‌گران سیاسی نمی‌فهمند و می‌گویند مگر می‌شود در مقابل آمریكا ایستاد؟! شما اگر به تحلیل‌های تحلیل‌گران سیاسی نگاه كنید هرجا كه باشند وقتی محاسبه می‌كنند، می‌گویند دودوتا چهارتاست، آنها پول دارند، تكنولوژی دارند، پیشرفت‌های علمی دارند، مغزهای فعال دارند، قدرت تبلیغاتی دارند، قدرت سیاسی دارند، قدرت لشگركشی دارند، ببینید با كویت چه كردند؟ با عراق چه كردند؟ و در جاهای دیگر چه كردند؟ چگونه می‌شود در مقابل آمریكا ایستاد؟ به هرحال اگر واقعاً كار دست تحلیل‌گرها و حسابگرهای روشنفكر و متخصصین و كارشناسان باشد همه باید بروند در مقابل آمریكا سرخم كنند و بگویند: هر چه شما می‌فرمائید همان است، اما توده‌ی مردم می‌گویند چرا نمی‌شود ایستاد؟ یعنی یك احساس روشنی دارند و اگر چه آن احساس علمی و تحلیلی كه مخصوص روشنفكران است را ندارند اما احساس روشن غیرعملی و ادراكی دارند و می‌گویند چرا نمی‌شود ایستاد، بعد هم در عمل كه نگاه می‌كنیم می‌بینیم واقعاً می‌شود ایستاد! چون وقتی یك ملتی تصمیم گرفت می‌ایستد. امروز هم دنیای استكباری در یك تحلیل نهایی، یك روشنفكر متخصصی كه احساسات صحیح و دقیق داشته باشد و مسائل را بدون زاویه‌های دید مخصوص دنبال بكند، بالاخره به همین نتیجه می‌رسد و می‌بیند كه تمام همّ و غمّ استكبار دنیا این است كه عقاید توده‌ها را برگرداند به آن طرفی كه خودشان می‌خواهند، چون اگر عقاید توده‌ها در آن طرفی كه آنها می‌خواهند قرار نداشته باشد، واقعاً نمی‌شود با اینها مقابله كرد. ولذا با توده‌های مردم چه باید كرد؟ آیا می‌شود آنها را كشت؟ چنین چیزی امكان پذیر نیست. آیا امروز می‌شود حكومت‌های متكی به مردم را تكان داد؟ شما ببینید حكومت‌های اروپای شرقی كه غیرمردمی و حكومت‌های حزبی صدرصد و متكی به حزب كمونیست بودند، مكانیزم مخصوص حزب كمونیست یك نفر را بر سركار می‌آورد، مثل بسیاری از دولت‌های اروپای شرقی كه به پشتیبانی دولت شوروی سركار آمده بودند. هرجا با شوروی مخالفت می‌كردند آنها وارد می‌شدند. در چك‌اسلواكی، در لهستان، در مجارستان و در بلغارستان شورویها هرچه می‌خواستند همان می‌شد، یعنی حكومت واقعاً از مردم منقطع بود و هیچ‌ منش مردمی نداشت، لذا با یك اشاره در ظرف چند ماه همه‌ی اینها مثل ساختمانهای مقوایی كه آب زیر پایشان بیفتد، همه خم شدند و فرو ریختند. حكومت كوبا كه در قلب آمریكا و زیر گوش آمریكاست با آن همه دشمنی كه آمریكا دارد هنوز آنگونه نشده است و با وجود اینكه آقای بوش و دیگران در مصاحبه‌هایشان حرص و جوش می‌خوردند هنوز سرجایش ایستاده است و من بعضی از اوقات كه مجله‌های آمریكائی را مطالعه می‌كنم،‌ می‌بینم مرتب كاریكاتور و طنز درست می‌كنند و این مطلب در آنجا منعكس است. البته حكومت كوبا مشكلات دارد، اما چون بطور نسبی یك اتكائی به مردم دارد و چون با مردم خودش مبارزه كرد. و به اتفاق مردم سركار آمده، مردم هم او را به اسم فیدل می‌شناسند و من كه از نزدیك با او مفصل صحبت كردم اخلاقاً یك آدم مردمی است و اینكه هنوز نتوانستند با او كاری بكنند، به خاطر این است كه متكی به مردم است. گرچه بر اثر تبلیغات و فشار آوردن روی افكار عمومی و بر اثر فشار اقتصادی ممكن است او را هم از پای درآورند و نهایتاً هم این كار را می‌كنند، اما ببینید چقدر تفاوت دارد؟ اینجا افكار عمومی پشت سر دولت هست و آنجاها نبود، لذا مشكل برایشان افكار عمومی است، پس اینكه قدرتهای گردن كلفت، آنجاهایی كه افكار و تبلیغا‌تشان كارگر نشده باشد نمی‌توانند كاری بكنند یك حقیقتی است كه این حقیقت را یك متخصص و یك كارشناس و یك اقتصاددان و یك سیاسی حرفه‌ای نمی‌فهمد، اگر هم بگوئیم: می‌گوید ممكن نیست با آمریكا در افتاد. لكن توده‌ی مردم این حقیقت بسیاری از حقایق از همین قبیل را می‌فهمند، البته مشروط براینكه با توده‌های مردم در میان گذاشته شده باشد.1371/03/06
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی