newspart/index2
وظایف روحانیت / وظایف روحانیون/ وظایف علمای دین/ وظیفه روحانی‌ها
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مصادیق خفقان و رعب بوجود آمده برای طلاب توسط پهلوی

وجود یك مجموعه‌ی روحانیِ عالم، روشن‌بین، روشن‌فكر، شجاع، پارسا، پاك‌دامن، دارای آگاهی وسیع و برخوردار از خشیت الهی، در جامعه‌ای كه در حال پیشرفت است، نویدبخش این است كه این پیشرفتها در جهت گمراهی و ضلالتِ هرچه بیشتر، و در فرایند تاریخی در جهت سقوط به كار نخواهد رفت؛ این نقش شما جوانهای طالب علم و محصل علوم دینی است؛ این را قدر بدانید؛ خیلی مهم است. البته مشكلاتی در سر راه شماها وجود دارد. امروز طلاب و روحانیون ما مشكلات بسیاری دارند؛ مشكلات مادی دارند، مشكلات حیثیتی دارند، سختی‌های گوناگون دارند، محرومیتهایی دارند؛ منتها این‌ها در راه این هدف بزرگ صفر است. هیچ مجموعه‌یی بدون دست و پنجه نرم كردن با مشكلات نتوانسته است یك نقش اثرگذار و ماندگار ایفا كند و به وجود بیاورد. طبیعت بشر این‌طور نیست كه با راحت‌طلبی و برخورداری از آسایشِ مطلق بتواند به‌جای والایی دست پیدا كند؛ سختی‌ها را باید تحمل كرد؛ این همان سمت‌گیری به سوی رضای الهی و نقش آفرینی در سعادت یك جامعه است. حوزه‌های علمیه امروز می‌توانند خود را آن‌چنان بسازند كه به معنای حقیقی كلمه نقش‌آفرین باشند. حوزه‌ی قم در سال 1340 قمری- یعنی تقریباً هشتاد و پنج سال قبل- توسط مرحوم حاج شیخ عبد الكریم حائری به وجود آمد و در سال 1355 قمری- یعنی پانزده سال بعد- با درگذشت مؤسس آن حوزه، بظاهر متلاشی شد؛ یعنی در اوج اقتدار و اختناق رضاخانی. وقتی مرحوم آقا شیخ عبدالكریم حائری از دنیا رفت، همان چند صد طلبه‌یی هم كه در قم بودند، متفرق شدند. گرسنه و بی‌پول و بی‌منشأ درآمد و ترسان، روزها بیرون شهر قم می‌رفتند و در باغهای اطراف قم مباحثه می‌كردند؛ شب به مدرسه‌ی فیضیه یا به خانه‌هایشان برمی‌گشتند. اما در میان همان طلاب آواره‌ی پراكنده‌ی ترسانِ مرعوبِ از اقتدار دستگاه و زیر فشار شدید اقتصادی و حیثیتی و سیاسی، كسی مثل امام خمینی بیرون آمد. چهل سال بعد از تشكیل حوزه‌ی قم- یعنی در سال 1381 قمری- نهضت‌ روحانیت شروع شد؛ این‌ها خیلی معنا دارد. تازه از این چهل سال، چندین سالش با این شدت گذشته بود.
در فروردین سال 1342 شمسی كه حوادث مدرسه‌ی فیضیه و زدن طلاب و انداختن آنها از بالای پشت‌بام پیش آمد، همان روز ما منزل امام رفتیم. بنده آن‌وقت طلبه‌ی جوانی بودم در سن الان شماها. دستگاه اختناق محمدرضا علیه حوزه‌ی علمیه، شمشیر را از رو بسته بود. در خیابان ارم قم طلبه جرأت نمی‌كرد - این را من به چشم خودم دیدم - از این طرف خیابان به آن‌طرف برود! كماندوهای دستگاه شاه مثل شمر می‌ریختند سرش، كتكش می‌زدند، عمامه‌اش را برمی‌داشتند و لباسش را پاره می‌كردند. در چنین حالت رعب‌آوری، آن روز امام (رضوان‌اللَّه‌علیه) بعد از نماز مغرب و عشا به خانه‌شان رفتند - همین خانه‌یی كه الان هم در قم هست - طلبه‌ها هم رفتند، بنده هم بودم. ایشان خاطره‌ی اختناق دوران رضاخانی و رفتن طلبه‌ها به بیرون از قم را یادآوری كردند و گفتند آن‌روز ما این‌طور زندگی كردیم؛ آنها رفتند و ما ماندیم؛ حالا هم اینها خواهند رفت و شما خواهید ماند. این پیشگوییِ امام بود؛ پیشگوییِ مبنی بر وعده‌ی الهی. خدای متعال وعده كرده است كه اگر جماعتی در راه او مجاهدت و ایستادگی كنند و دارای ایمان باشند، قطعاً به هدف خواهند رسید. وعده‌ی الهی دروغ نیست. خدای متعال راه را جلوی پای انسان می‌گذارد و قدم به قدم دست انسان را می‌گیرد. وقتی هدف، خدا بود، «والذّین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا». عمده، وجود این انگیزه و این ایمان است؛ وارد میدان شدن و تلاش كردن است. هر جا این باشد، موفقیت بدون تردید حاصل خواهد شد.1383/03/22

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی